۱۳۸۷ اردیبهشت ۲, دوشنبه

مصاحبه‌ي CHN با حميد فروتن

۱۳۸۵/۲/۱۶

گروه فرهنگ،‌بنفشه محمودي: گفت و گو با اولين عكاس خبري ايسنا فرصتي بود كه در نمايشگاه مطبوعات به دست آمد.

حميد فروتن عكاس خبرگزاري ايسنا را با حسين كريم زاده در غرفه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) غافلگير كرديم. عكاس در كوزه افتاد و در حالي كه فلاش دوربين مدام چشمانش را مي آزرد به سوالات ما پاسخ داد.

شما به عنوان اولين عكاس خبرگزاري دانشجويان ايران فرصت‌هاي زيادي براي همراهي با آقاي خاتمي و شخصيت‌هاي تراز اول كشور داشتيد. از اين فرصت‌ها چه استفاده‌اي كرديد؟
- اين اتفاقات خيلي در عكاسي به من كمك كرد. در واقع شايد 6 سال از زندگي من در سفرهاي مختلف با آقاي خاتمي گذشته باشد. برنامه‌هاي رسمي واقعا خيلي به من كمك مي‌كرد. براي گرفتن عكس‌هاي خوب و ادا كردن دينم فكر مي‌كنم از موقعيت‌ها استفاده كامل را برده‌ام. اما تنها چيزي كه براي من مانده است ثبت آن عكس‌ها در حافظه تاريخ است و افتخار مي‌كنم كه توانستم آن مقطع از تاريخ را در عكس هايم به ثبت برسانم.

چه ويژگي براي سرويس عكس ايسنا در مقايسه با ساير خبرگزاري‌ها قائل هستيد؟
-ايسنا اولين خبرگزاري غير رسمي ايران بود و طبعا سرويس عكس آن هم به عنوان اولين سرويس عكس غير رسمي كشور، اين عكس‌ها را وارد سيستم كار خبرگزاري‌ها كرد. در واقع بچه‌هايي كه بعدها وارد اين سرويس شدند،‌ با تكيه بر خلاقيت، ‌استعداد و جواني خود توانستند به عكس غير رسمي هويت ببخشند. بنابراين فكر مي‌كنم سرويس عكس ايسنا نقطه عطفي در تاريخ عكاسي خبري ايران است. ايسنا توانست عكس خبري را از حالت خشك و رسمي بيرون بياورد و نگاه جديدي را به عكس خبري قوت ببخشد. فكر مي‌كنم دوستي و همدلي ميان بچه‌هاي عكس ايسنا از ديگر ويژگي‌‌هاي خاص آن باشد. بچه ها در اين سرويس ياد مي گيرند كه به حقوق عكاسان ديگر احترام بگذارند و اخلاق حرفه‌اي عكاسي را به خاطر چند فريم بيشتر زير پا نگذارند. درست است كه كار عكس ثبت تاريخ است. براي عكس گرفتن هميشه فرصت هست اما براي دوستي هميشه فرصت به وجود نمي آيد. سقوط «سي 130» به ما گوشزد كرد كه اين فرصت ها به راحتي از دست مي رود.

در زمان آغاز كار در سرويس عكس ايسنا با چه مشكلاتي روبرو بوديد؟‌
- در ابتداي كار با مشكلات بسياري روبه‌رو بوديم و ما را در بدنه عكاسي خبري نمي‌پذيرفتند. كار سرويس عكس ايسنا با امكانات ابتدايي شروع شد اما پشتكار و همت توانستيم اهميت كار خود را نشان بدهيم. سرويس عكس ايسنا با نگاه دانشجويي كليشه‌هاي عكاسي خبري را شكست و از آن زمان به بعد عكاسي خبري به جايي رسيد كه پابه پاي آژانس‌هاي بين المللي عكس نظير AP‌،‌رويترز و AFP حركت كند. البته بهتر است از خودمان تعريف نكنيم!

سرويس عكس امروز ايسنا با سرويس عكسي كه كار خود را از سال 1379 آغاز كرد چه تفاوت هايي دارد؟
- سرويس عكس ايسنا با خروجي حدود 2000 عكس در ماه بيشترين آمار مراجعه كننده به سرويس عكس را در ايران به خود اختصاص داده است. ويژگي ايسنا هم اين است كه خبرهاي دانشجويان را پوشش مي‌دهد و بخشي هم به نام «با محرومان» ‌دارد كه تلاش مي‌كند به بهتر زندگي كردن آنها كمك كند. در زمان آغاز به كار ايسنا فقط من به عنوان عكاس با اين خبرگزاري همكاري مي‌كردم؛ ‌خبرگزاري كه اول قرار بود روزنامه «دانشگاه امروز» باشد و عكس هاي آرشيوي آن هم در ابتداي كار براي روزنامه تهيه شد. در آن زمان حتي اتاق عكسي هم نداشتيم. ما با دوربين‌ها و وسايل ابتدايي كار مي‌كرديم تا اينكه بعدها به اهميت عكس پي بردند و امروز 10 نفر با وسايل روز در اين سرويس كار مي كنند.

وضعيت عكاسي خبري ايران را چگونه ارزيابي مي كنيد؟‌
-در عكاسي خبري ايران فقط كساني به نتيجه مطلوب رسيده‌اند كه در كنار عكاسي آكادميك به صورت تجربي هم كار كرده‌اند. مطالب مربوط به عكاسي خبري كه در رشته عكاسي تدريس مي‌شود بسيار قديمي است و نمي‌توان به صورت كاربردي از آن استفاده كرد.
اما عكاسي خبري در چند سال اخير رشد قابل توجهي داشته و توانسته است خود را در سطح جهاني مطرح كند. برخي از عكاسان خبري ما با آژانس هاي بين المللي عكس همكاري مي كنند. مي‌خواهم همين جا از جانب ايسنا نويد بدهم كه ميزگردهايي را با همكاري استادان عكاسي خبري دانشگاهها يا مراكز آموزشي عكاسي برگزار خواهد كرد كه فكر مي كنم بتواند در ارتقاي عكاسي خبري تاثيرگذار باشد. از اساتيد اين فن هم مي خواهم كه در اين راه ما را از راهنمايي هاي خود محروم نكنند.

بهترين خاطره‌تان از دوران عكاسي خبري در ايسنا چيست؟
- يكي از بهترين خاطراتم حضور در مراسم تشييع پيكر پاپ ژان پل دوم رهبر كاتوليك هاي جهان بود. بيشترين تعداد خبرنگاري كه در عمرم ديده بودم در آن مراسم حضور داشتند به اضافه اينكه سران بيش از 120 كشور را در يك زمان مي شد ديد. آن سفر تجربه بسيار خوبي براي من بود.

نظر حدادعادل درباره‌ي ايسنا

سرويس: مجلس 1386/09/09 11-30-2007 11:01:33 8609-04382: كد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: مجلس
رييس مجلس شوراي اسلامي گفت: اهميت كار ايسنا در اين بود كه نظام و مردم را از گشوده شدن ميدان خبررساني و خروج از انحصار پشيمان نكرد.
دكتر غلامعلي حدادعادل در آستانه 16 آذر و پايان هشتمين سال از تاسيس ايسنا در گفت‌وگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران درباره تاثير اين خبرگزاري در عرصه اطلاع‌رساني كشور گفت: ايسنا از آن جهت كه بعد از خبرگزاري ايرنا، دومين خبرگزاري بود كه انحصار خبررساني را شكست، موفق شد يك نمونه‌اي عرضه كند كه ديگران جرات كنند از او تقليد كنند.
وي ضمن مثبت ارزيابي كردن عملكرد اين خبرگزاري گفت: به دوستان ايسنا احترام مي‌گذارم، با آبرومندي كار كرده‌اند و موثر و مفيد بوده‌اند. هم‌چنين از افراط و تفريط نيز بدور بوده‌اند.
رييس مجلس شوراي اسلامي اظهار كرد: مخصوصا آقاي فاتح خدمت كرده‌اند و دوستان بعدي هم موفق شدند آن خدمت را ادامه بدهند و من اميدوارم همين راه را با قدرت و موفقيت بيشتري ادامه بدهند.
انتهاي پيام
كد خبر: 8609-04382

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

سه نوشته درباره‌ي توديع حسن‌زاده

احسان بيگي در وبلاگ «پادبیر»
سپاس با لهجه ايسنايي؛ آه سيد و اشك بچه‌ها
"سيد" ايسنا از آنهايي است كه مصداق اين مصرع حافظ است: "بي‌مزد بود و منت هر خدمتي كه كردم". روزي كه نامش به عنوان مديرعامل ايسنا به جاي "حاجي نادعي‌زاده" اعلام شد يك خوشحالي براي همه بود و يك نگراني. خوشحالي از اينكه كسي مدير مجموعه شده كه هم خبر را مي‌شناسد و هم ايسنا را و نگراني از اينكه با توجه به انواع فشارهاي درون‌سازماني و برون سازماني كه البته بيروني‌اش همراه با غرض و مرض هم بود، نكند روزي بخواهند سيد را عوض كنند و ايسنا اين نعمت را از دست بدهد.9 ماه طول نكشيد كه بالاخره بولتن‌سازان ناجوانمرد و مديران كم‌حوصله و برخي دنيادوستان احساس كردند كه «نه! اين‌گونه ايسنا همچنان به راه بي‌طرفي مي‌رود و آنچه ما به عنوان تماميت‌خواه مي‌خواهيم اجرا نمي‌شود، مگر مي‌شود ما بر مسندها باشيم و ببينيم ايسنا نامي، فرصت را حتي بسيار اندك به مخالفان ما بدهد...» و اين گونه شد كه سناريو عملي."ميرحميد حسن‌زاده" كه بي شك يكي از بهترين دوستان بچه‌هاي ايسنا بوده و هست مديري موفق هم بوده و هست. آنچه به عنوان دليل براي تغيير وي اعلام شد را چيزي شبيه به همان ايرادات بني‌اسرائيلي مي‌دانم كه بهانه‌اي بيش نيست. بگذريم. امروز ايسنا هست و خدا را براي اين بودن بايد شكرگذار بود.اما آنچه به عنوان مراسم تقدير از زحمات حسن‌زاده برگزار شد ويژه‌برنامه‌اي بود پر از سپاس. سپاس از او كه هشت سال در ايسنا زندگي كرده بود. سپاس از او كه انگار براي خانه‌اش زحمت مي‌كشد. سپاس از او كه دربان ورودي ايسنا بود و بسيار خبرنگاراني كه امروزه در جاي جاي اين مملكت خدمت مي‌كنند روزي شاگردش بوده‌اند.در آن روز كه البته همه لبخند بر لب داشتند، برخي از مديران و خبرنگاران ايسنا هر كس به زبان خود از او تقدير كرد. از خاطره‌هايش گفتند و از مهرباني‌هايش. از مشاوره‌هايش و از راهنمايي‌هايش. در آن روز از "انجمن دانشجويان خبرنگار ايسنا" كه با نام حسن‌زاده در محافل معروف شده بود ياد شد و حتي پيشنهاد شد كه مديرعامل جديد براي اينكه سنت ورود به ايسنا حفظ شود به شكل نمادين هم شده در انجمن ثبت‌نام كند.حاجي نادعلي از نامهرباني‌ها سخن گفت و آمار و ارقام داد كه در كجاي دنيا سراغ داريد بخواهند مدير يك رسانه را تغيير دهند ولي از تحريريه‌اش كمك نخواهند. او همچنين با گله طلب توضيح كرد از آنهايي كه رسانه را خوب متوجه نمي‌شوند اما براي رسانه كه همانا از اركان اساسي اين مملكت است نسخه مي‌پيچند.خشنديش و بهرامي از ايسنايي شدن ايسنا گفتند و اميدوار به آينده. مهندس يوسفي هم مثل هميشه با ارائه چندين آمار تاكيد كرد كه ايسنا بر پيشاني رسانه‌هاي ايران مي‌درخشد. يكي ديگر از همكاران اظهار اميدواري كرد كه مدير جديد همان‌گونه از داخل مجموعه حمايت مي‌شود از طرف بيروني‌ها تحت فشار قرار نگيرد چيزي كه بر سر سه مدير قبلي آمده بود. دكتر فاتح هم پيام داد. او با اعلام اينكه "ايسنا آبروي رسانه‌هاي ايران است" نگران آينده ايسناست.دو سه مهمان هم اين مراسم داشت. حاج‌آقا دعايي مديرمسئول روزنامه و موسسه اطلاعات آمده بود. وزير ارشاد دولت خاتمي هم خودش را به مراسم رساند و بعد رفت در روزنامه‌اي از ايسنا نوشت. دعايي هم كه اصلا قرار نبود بيايد مجالي براي سخن‌راندن يافت و بسيار از ايسنا و ايسناييان نيك گفت. نمي‌دانم حاج‌آقا تاكنون درباره روزنامه‌ خودش چنين گفته است يا نه اما همه ديدند كه چگونه به دفاع از مجموعه‌اي پرداخت كه دوستش دارد؛ مانند پدربزرگي كه يك نوجوان با استعداد و نخبه را در آغوش مي‌كشد.جمال رحيميان مدير جديد ايسنا هم بسيار اندك سخن گفت و درها را براي آينده گشوده ديد و لبخند بر لب از اين اتفاق ـ تقدير از يك مدير آن هم با شكوه ـ خرسند بود.همه حرف‌ها زده شد و دست آخر سيد بالا آمد، ناراحت بود و يك دليل بيشتر نداشت، آن هم ايسنا. او بسيار بر خود روزگار تلخ كرده بود كه ايسنا امانتي كه به او سپرده‌اند به خوبي نگهبان باشد، نگهبان بود اما آن‌قدر نامهرباني و فشارهاي ناجوانمردانه ديده بود كه با آهي سنگين آغاز كرد. لحظاتي بعد رو در روي حاضران اتفاقي كه بايد مي‌افتاد افتاد و ايسنايي‌ها به زبان خودشان با هم سخن گفتند: اشك‌هاي سيد جاري شد و اشك‌هاي بچه‌ها هم. اين يك راز است و اگر در ايسنا نباشي نمي‌تواني بفهمي كه چرا در چنين مراسم‌هايي همه گريه مي‌كنند. رمز و راز اشك‌ها را آنها كه از جنس ايسنا بودند فهميدند. 150 گل‌ رز يكي يكي تقديم سيد شد. صداي گريه‌اي هيچ كس نيامد اما اشك بسيار بود. هر كس به اندازه خودش و به زبان خودش. اينجا اشك‌ها بودند كه سخن مي‌گفتند. كسي هم از اشك‌هايش نه پرسيد كه چرا جاري مي‌شوي و نه خجالت كشيد. سيمان‌هاي قوام ايسنا كه جاري شدند لبخندها به صدا درآمدند و حياط ايسنا آغوشش را بر ميزبانان گشود. ابتدا بر يادبود "حسن" و "اسماعيل" فاتحه‌اي خوانده شد و سپس عكسي يادگاري. از همان‌هايي كه قبلا با اين تيتر بر روي سايت ايسنا مي‌رفت: «سلام بر تمام روزهاي خوب با تو بودن».سيد، جمال را از زير قرآن به اتاق مديرعامل هدايت كرد و او را بر همان صندلي كهنه چوبي پشت ميز نشاند.و اين گونه بود كه بچه‌ها با همان لهجه قشنگ ايسنايي سيد را به خدا سپردند و خواستند كه باز هم در كنارشان و در ايسنا بماند. آه سيد گردن كي را خواهد گرفت تاريخ قضاوت خواهد كرد.

وبلاگ خانه‌ي ما
خداحافظ حسن زاده عزیز
روز گذشته بالاخره آنچه در چند روز گذشته بحثش داغ شده بود محقق شد و بچه‌هاي ايسنا با حسن‌زاده مديرعامل خوب خودشان وداع كردند. مراسمي پر از محبت و لطف و صفا، مراسمي همراه با اشك‌هاي حسن‌زاده و همه بچه‌ها. خدا همه را در پناهش حفظ كند. ديروز دكتر فاتح هم پيام داد كه پر از نكات جالب است. حاجي نادعلي‌زاده هم سخراني كرد و حسابي از خجالت مسببان اين تغييرات زوركي درآمد.در اين قضيه هر چند عنوان مي‌شد كه خود رييس‌ جهاد و ديگر اعضا به توافق براي تغيير رسيده‌اند اما شنيده‌ها حاكي از اين است كه فشارهاي نزديكان دولت در اين امر تاثير زياد داشته است.حدود 10 روز پيش در چند سايت نزديك و بسيار نزديك به دولت (سايت‌هاي زنجيره‌اي) يك خبر مشابه مبني بر تغيير رييس‌ جهاد به خاطر عملكرد ايسنا منتشر شد و دو روز بعد رييس جهاد اعلام كرد كه مديرعامل ايسنا تغيير مي‌كند.آقاي جمال رحيميان امروز بر جايي تكيه زده است كه شايد در ظاهر جايگاهي آسان باشد اما بسيار حياتي و تاثيرگذار در امورات داخلي و خارجي كشور است. ان‌شاءالله همان گونه كه از وجنات رحيميان شنيده مي‌شود او بتواند بر فشارهاي بيروني براي تاثير بر نحوه انعكاس خبرهاي ايسنا فائق آيد. بي‌شك او اگر از بچه‌هاي ايسنا كمك بخواهد به اميد خدا خسارتي بر بار نخواهد آمد و يا دست‌كم كم خواهد بود.اين را هم بگوييم هر چند او اعلام كرده كه پيش از اين حتي سايت ايسنا را نديده است اما اين باعث نمي‌شود كه در مكتب ايسنا و جهاد دانشگاهي فردي غريبه باشد به او كمك خواهد شد، اگر بخواهد.

افسانه پرچكاني در وبلاگ خود نوشت:
تعظيم نخبگان بر خط مشي 8ساله ايسنا
امروز سرپرست جديد ايسنا رو به طور رسمي معرفي كردن. من توو جلسه شركت نكردم چون طاقت نداشتم بشينم توو جلسه‌اي كه تموم زحمات روزهاي گذشته‌موون رو زير سوال ببرن و وعده و وعيد تعيين خط مشي و چشم‌انداز بدن؛ اينا ظاهرا ايسنا رو هنوز نشناختن كه خط مشي‌دارترين رسانه ايرانه و خوب مي‌دونه چي كار كنه كه بي‌طرفيش رو حفظ كنه؛ آقايوون اومدن كه به قول خودشوون ايسنا رو از افراط و تفريط دور نگه دارن اما يه سر به انواع رسانه‌هاي داخل و خارج كشور و صحبت‌هاي افراد جناح‌هاي مختلف نزدن كه ببينن اين حرف همه بوده كه ايسنا بي‌طرفانه و به دور از سياسي‌شدن فعاليتش رو ادامه داده. تنها افرادي كه دائما از ايسنا ناليدن، كوتوله‌هاي محترم فكري بودن كه ايسنا رو مجيزگوي خودشوون مي‌خواستن نه يه رسانه‌ي مستقل. بدبختي اينجاست كه يه روزي دكتر منتظري بود كه بهمون توو رو فحش مي‌داد اما هميشه مدافعمون بود ديگه اونم نيست كه بگه ايسنا رو نبايد معامله كنن.
بيچاره ايسناي واقعي و بي‌نوا دوستداران واقعي اين خونه
كيهان روز پنجشنبه به معمار اصلي اين خونه هر چي خواسته گفته و تعجب كرده كه چرا دكتر فاتح در مورد تغيير مدير ايسنا نظر داده. براي نويسنده مطلب واقعا متاسفم كه اگه كمي ايسنا رو مي‌شناخت به خودش اجازه نوشتن چنين چيزايي رو نمي‌داد. چه كسي صاحب‌خانه‌تر از دكتر فاتح كه خودش ايسنا رو ساخته و طوري هم ساخته كه هر چي بهش ضربه مي‌زنن باز پامي‌شه واميسته. تمام اصول خونه‌سازي رعايت شده كه در برابر زلزله‌هاي چند ريشتري تا الان مقاومت كرده و حمله‌هاي افراطيون رو تا الان دفع كرده و تونسته مستقل بمونه.
ايسنا يه سرمايه‌ي ملي‌است و اين روزا همه نخبگان جامعه سعي دارن نظرشوون رو درباره اين رسانه نجيب مطرح كنن، خرده‌اي به نويسنده محترم كيهان وارد نيست كه خواسته از ايسنا چيزي بگه اما دقيقا اين‌جا اين سوال وجود داره كه اگه كيهاني‌ها خودشوون رو محق مي‌دونن كه درباره‌ي ايسنا بنويسن چرا دكتر فاتح عزيز كه معلم ما و بنيانگذار ايسنا و معمار اين خونه‌اس نبايد نظرش رو بده؟؟ ضمن اين كه متاسفانه نويسنده محترم كيهان به دليل عدم شناخت درست از ايسنا نمي‌دونسته كه اين خود ايسنايي‌ها بودن كه از دكتر فاتح خواستن كه پيام بده، همون‌طور كه از آقاي نادعلي‌زاده خواستن توو جلسه حرف بزنه؛ چون اونها و همه بچه‌هاي ديگه‌اي كه يه روزي توو ايسنا بودن و به هر دليلي الان نيستن، توو باشگاه ايسنايي‌ها هستن و خواهند بود.
يه چيز ديگه اينه كه چطور بعضي‌ها نگران شدن كه مبادا دكتر فاتح كه از خالص‌ترين و زلال‌ترين آدماي ايران و از دلسوزترين‌هاي ايسناست، يه موقع در مورد تغيير مديريت ايسنا فشار وارد نكنه و توهماتشوون رو توو روزنامه‌شوون نوشتن اما هيچ كس نگران نشد كه توو روزا و ماه‌هاي گذشته، هر روز از يه گوشه‌اي فشارهاي واقعي به ايسناي مظلوم تحميل مي‌شد و هر كسي به دليل كج‌فهمي‌اش به خودش اجازه مي‌داد درباره اين كه مدير آينده ايسنا كي باشه حرف بزنه. يادم نمي‌ياد توو اين مدت هيچ كس تذكري داده باشه يا يادداشتي نوشته باشه كه دست از سر ايسنا برداريد و بذاريد به راه درستش ادامه بده.
اي كاش همه كساني كه درباره ايسنا حرف مي‌زنن سعي كنن اين رسانه رو اون‌طور كه هست بشناسن بعد درباره‌اش حرف بزنن يا تصميم بگيرن كه براش خط مشي تعيين كنن و به اين نكته توجه داشته باشن كه اگه ايسنا خط مشي نداشت الان معتبرترين رسانه‌ ايران يا يه سرمايه ملي محسوب نمي‌شد.

نوشته‌هايي قبل از تغيير آذر86

"قلعه‌ها فتح شد فتح، سقف آمد فرود"
افسانه پرچكاني

كجاست آن چاه خالي كه سر در آن فرو بريم؟ دردمان به كه گوييم كه دردآشنا نمي‌بينيم؟ چه غريبيم در سرزمين آشنايمان و چه بي‌كس مانده‌ايم بي‌هيچ صدايي براي فرياد. فرياد بر كه و چه؟ كه آنچه نبايد، شد. مدافع حقيم اما حقيقت را سر ‌بريدند، امروز و صدايمان كوتاه‌تر از آن است كه فغان بركشيم. تنهاترينيم خدايا و شاهدي كه اهالي بهشت جز تو به كس شكوه نبردند. قلعه ايســنا فتح شد، فتح!! آنها كه بهشت را دست نيافتني مي‌دانستند امروز هلهله كنان ايسنا را از آن خود مي‌دانند و بر آه حسرت ايسنايي‌ها نيشخند مي‌زنند.
خدايا دشمن‌شادمان كردي!! صبورتر از آنيم كه تحمل از كف دهيم، تو خود مي‌داني.
خانه‌مان غصب شد و از بهشت رانده مي‌شويم دير يا زود بي‌آنكه فرصت فرياد داشته باشيم اما بهشت انديشه‌مان است و دوباره مي‌سازيمش.
آنها كه هلهله سر داده و به فتوحاتشان دلخوشند بدانند در تمام صفات تاريخ، غريبه‌ها رفتنه‌اند و ملت ايران مانده‌اند اگرچه زخمي و آسيب‌ديده اما سرافراز ايستاده‌اند و اينك ما نيز به تاسي از تاريخ در خــــانــه مي‌مانيم اگرچه بي‌رمق و زخم‌خورده اما خواهيم ماند تا روزي بگوييم چه سخت بر ما گذشت 8 سال مستقل بودن.


" اين روزا ديدني بود نه شنيدني "
معصومه اصغري

مي‌دونم چرا رفتي و چرا نموندي ، ولي نمي‌دونم چي كشيدي مي دونم چرا حرف مي زدي و چرا ساكت شدي ولي نمي‌دونم چطور گذشتي از ما مي دونم چرا دوستت داشتن و چرا طردت كردن ، ولي نمي‌دونم از كي خوردي و خورديم مي دونم از كي تعريف مي كردي و چرا و كي رو نقد مي‌كردي، اما نمي دونم كي از پشت بهمون خنجر زد مي دونم دوستمون داشتي و مي‌دونم دنيات بوديم ، اما نمي‌دونم دنيات و دنيامون رو كي خط خطي كرد مي‌دونم روزات رنگ روزاي ماسياه شده و تلخ اما نمي دونم مي دوني اين روزا غصه عمر بيست و اندي ساله‌ام به دلم نشسته مي‌دوني غصه يه دنياي با غيرت روي دلم مونده مي دوني به اندازه همه عمر با غيرتم توي اين سراي سرسرا فرياد توي سينه‌ام گوله شده مي‌دونم كه مي‌دوني تحمل اين روزا چقدر سنگينه وقتي كه بخواي تا آخرش بموني يه فرياد نفسم رو بند آورده ، حتي نمي‌تونم حرفم رو كامل به خودمون بگم نمي‌دوني جمله‌هاي گزارش‌ها رو چطور مي‌خورن و مي خورم ، براي اينكه بمونيم نمي دوني چه حقارتايي رو با غيرت دوست داشتني كه تو يادم دادي از سر گذروندم چقدر مي ارزيد !؟چقدر مي‌ارزيم !؟چقدر با غيرت بوديم !؟چقدر با غيرت با ما رفتار كردن !؟آه آه آه دريغ و درد اي كاش قضاوتي در كار در كاردر كارمي‌بودبراي او كه جايش در ميان ميانمان خالي بود .... نبود وقتي كه پاييززيبا بود اما زمستان شدوقتي كه برف باريد و كلاغ‌ها آمدندنامه‌اي به او، براي ماندن ... و شكفتن در بهاري كه مي دانم مي‌آيد.


"مكتب ايسنا را نمي توان فتح كرد"
اكبر بياتي

ايسنا يك مكتب بود
مكتبي كه در اون صداقت و اعتماد به نيروي جوانان موج مي‌زد.
ايسنا جايي بود كه توش آدما اومده بودن براي خدا كار كنن
ايسنا يك محيط روحاني بود و كسي تو اون حتي نمي تونست به چيزي جز خير فكر كنه.حالا عده اي براي رسيدن به دنياي پست و كوچيكشون مي خوان اين «قطعه‌اي از بهشت» رو فتح كنن اما اونا بايد بدونن كه مكتب ايسنا دل‌هاي ايسنايي‌هاست كه هرگز در اختيار اونا قرار نخواهد گرفت.

"اميد براي ايسنا"
علي‌رضا شفعيان

ديشب درباره‌ي ايسنا خواب ديدم! همه از همه چيزهايي كه اين روزها مي‌گذرد خبر دارند، براي همين زياد توضيح نمي‌دهم، فقط يكي تو خواب بهم گفت :
«دوست دارم بچه‌هاي ايسنا توي اين موقعيت صبورتر باشند، آنها تنها نيستند، هميشه ايسنا ثابت كرده با منطق خود نتيجه‌اي غير قابل باور گرفته، اميدهايي هست كه نمي‌تونم بيانشان كنم. اما هنوز كسي هست كه ما را دوست دارد و هميشه با ما بوده، او ياريمان خواهد كرد. فقط بچه‌ها مثل هميشه صبور باشند، هر چه مي‌شد انجام شد، اما ...شايد خبر خوشي بيايد، نمي‌توانم از بچه‌ها بخواهم حرفم را گوش بدهند، اما در دلم اميدي هست كه فكر مي‌كنم اگر بچه‌ها اجازه بدهند شايد به جايي برسد و خيلي هم دور نيست.»
البته بعد از ديدن سريال اغما، ديگه آدم به حرف كسي نمي‌توند اطمينان بكند، و من هم نمي‌دانم چطوري بگم كه اين يكي الياس نبود فلاني بود!


"ايسناي مظلوم"
بهناز غفاري

اين روزها هشتمين سال حضورم در ايسنا را سپري مي‌كنم از سال ۷۸ تاكنون
هشت سال كار كه امروز مرا به كوله باري از تجربه مجهز كرده، خاطراتي تلخ و شيرين، چه شادي ناشي از موفقيتهاي مكرر خبرنگاران و عكاسانش در جشنواره ها و مسابقات مختلف كه با غيرت كاري خود ايسنايي بودن خود را در همه جا ثابت مي‌كنند و چه اشكي كه هر بار با ياد قريب و عمراني، چشمانم را خيس مي‌كند
ايسنا يعني همين و به قول دوستي، ايسنا يك مكتب است و براي كار در آن بايد مكتبي بود.
ايسنا نماد باور نسل جوان است، جايي كه برخلاف بسياريها، تو را به خاطر جواني و كم تجربه بودن سرزنش و حذفت نمي‌كنند، به تو بها مي دهند و اعتماد مي كنند.
ايسنا براي من و همكارانم خانه است، جايي كه ساكنانش بدون توجه به حقوق‌ ناچيزيش، صادقانه كار مي‌كنند و قلمشان را به هيچ تهديد و تشويقي نفروخته و نمي‌فروشند
هر چند كه هر روز بازي روزگار نمايش تازه‌اي را برايمان به اجرا مي‌گذارد و امروز هم نمايشي ديگر، غافل از اينكه ايسنا قائم به فرد نيست، ايسنا يك انديشه است، انديشه‌اي كه با نتيجه هيچ انتخاباتي رنگ نمي‌بازد و با هيچ رانت و فشاري گردن خم نمي‌كند
و كلام آخر" ايسنا مظلوم است اما مغلوب نيست"

"تغييرات تكراري در ايسنا"
امين آزاد

نمی دونم این تغییرات دیگه انگار در ایران سنت میشه و رسانه های که جون می گیرنند رو یا تعطیل میکنند یا با این کارا می کشند نمونش همشهری و ایران بود با اعمال تغییرات به شدت ضعیف شدن حالا این سناریو در ایسنا شروع شده

این سناریو مدت ها پیش هم سر جاهای مثل کیهان و خبرگزاری جمهوری اسلامی زمانی که پارس نام داشت افتاده بود

راستی نظرات خاتمی که برای من شاید تنها سیاست مدار ایرانی باشه که دوستش دارم هم جالب بوده

اون گفته :روزي كه ايسنا همچون ستاره اي در آسمان اطلاع رساني كشور طلوع كرد؛ شايد كسي تصور نمي كرد كه با وجود امكانات ناچيز و تجربه اندك دست اندركاران آن، داراي موقعيت ممتازي شود كه امروز شاهد آن هستيم و اين همه مرهون آگاهي، هوشياري، اعتماد به نفس، تعهد و سخت كوشي وعزم استوار عده اي از پر كارترين و كم توقع ترين فرزندان جوان اين مرز و بوم است
خاتمی درباره تغییرات مدیریتی گفته
گرچه تغييرات سريع در مديريت مي تواند به ثبات در سياست‌گذاري و اجرا در هر زمينه لطمه بزند؛ اما تغيير مديريت اما اگر در جهت محدود كردن يا تضعيف پايه هاي استقلال يك نهاد نظير ايسنا باشد،حتما مضر است ، كه ان‌شاءالله چنين نخواهد بود
یادمه خاتمی وقتی اومده بود ایسنا از تعجب شاخ در آوره بود فکر می کرد ایسنا یک ساختمون بزرگه که سخت افزار قوی داره اما نداشت بچه ها داشتن زیر پله کار میکردن و برای اینکه بی طرفی ایسنا از بین نره دکتر فاتح از دولت کمترین کمکو گرفته بود و یادمه ما چقدر شاید ده برابر الان از دولت گزارش های انتقادی پخش می کردیم
شاید اگه بعد تغییر دولت فاتح مدیر عامل ایسنا نمی رفت الان ایسنا پله ها جلوتر بود حیف حیف و صد حیف

خدانگهدارت ايسنا / آذر86

وبلاگ پادبير
احسان بيگي
22 آذر 86

پروردگارا! تو دانايي بر همه آنچه اتفاق مي‌افتد و خواهد افتاد. تو بزرگي و بزرگيت وصف ناشدني. تو انديشه‌اي و آگاه بر همه هست و نيست. تو را دوست مي‌دارم چون همواره خير مرا خواسته‌اي و در راه‌هايي كه به خودت منتهي مي‌شده هدايت كرده‌اي. تو را سپاس مي‌گويم كه از بدي‌ها بر حذر مي‌داري و به نيكي‌ها رهنمون.
امروز اندكي از دست اين دنيا و دنيا پرستانش مكدر شده‌ام و چاره‌ام تنها تويي و تو. مي‌خواهم با تو از كژي‌ها بگويم و از عده‌اي از انسان‌هاي كم فهم به تو شكايت ببرم.
اين روزها آنچه بر ايسنا مي‌گذرد را تو خود بهتر مي‌داني اي داناي بزرگ. اين روزها رنگ سبز رنگ در ايسنا را دوباره نقاشي مي‌كنند و جلايش بيشتر شده. هماني دري كه شش سال پيش مرا از آن به داخل هدايت كردي تا در محيطي بياموزم و فعاليت كنم كه بدرستي خود بر چندوچون كارش آگاه بودي و هستي.
يادت هست روزهايي را كه بچه‌ها با وضو سر كار مي‌آمدند، روزهايي را كه آن يكي ساعت‌ها بدون اينكه كارت زده باشد كار مي‌كرد، روزهايي كه آن ديگري بدون چشم‌داشتي و تنها به خاطر تو و به خاطر اينكه نام دانشگاه و جهاد و حضرت امام بر پيشاني ايسنا بود تلاش مي‌كرد و دم از حقوق و مزايا نمي‌داد... چه مي‌گويم...؟
پرودگارا! گناه‌كاريم و خطاكار و پر از تقصير و تو نيز بر آنها آگهي. مي‌دانم تنبلي‌ها و سستي‌هاي ما را به ياد داري و گله‌مندي، مي‌دانم كه در اين سال‌ها و در كسوت يك اطلاع‌رسان بسيار اشتباه و خطا داشته‌ام اما به ستارالعيوب بودنت قسم كه جز سهو چيزي نبوده و عمدا نخواسته‌ايم كه كسي را برنجانيم و بيازاريم اما ....
اما امروز متهم به آنچه مي‌شويم كه دست‌كم در يكي دو سال گذشته مواظب بوده‌ايم به آن دچار نشويم. امروز با افرادي مواجهيم كه عقلشان در چشمان‌شان و عمل‌شان در زبان‌شان است.
الهي از شيطان‌هاي روزگار به تو پناه مي‌بريم. از مديران ميز پرستي كه به خاطر ماندن به هر قيمتي حتي حاضرند ايسنا را قرباني كنند. ايسنايي كه به گفته مديران بزرگوار قديم و جديد قطعه‌اي از بهشت است. يادت هست آن روزهايي كه مديري به ما گفت اينجا حسينه است و شما بايد سينه بزنيد بدون چشم‌داشت پول و مال و منال؟ سينه زديم و سعي كرديم همواره در راه تو باشيم. آيا اين گونه نبود؟
الهي! شايد بگويي كه راه به خطا رفته‌ايم و امروز بايد عذاب بكشيم اما به عنوان بنده‌اي پر از گناه از تو مي‌پرسم چرا در سال‌هاي گذشته كه به مراتب نقادتر بوديم چنين بر ما فشار نمي‌آمد؟ چرا در دو سال پيش مي‌توانستيم از بدي‌ها و كژي‌ها و نابه‌ساماني‌ها سخن بگوييم و سوال كنيم و طلب سامان‌دهي كنيم اما امروز كه با لحني آرام‌تر سخن مي‌گوييم عده‌اي ما را برنمي‌تابند؟
خدايا!
پناه مي‌بريم به تو از دست دنيا پرستاني كه خود را آويزان به دولت و مجلس و ملت كرده‌اند. دغل‌بازاني كه بسان معاويه و عمروعاص حاضرند براي رسيدن به اهداف خود حتي قرآن را بر سر نيزه كنند. مال‌اندوزاني كه شعار مي‌دهند كه خدمت‌گزاران صديق‌اند و عدالت‌خواه. خدايا اين چه عدالتي است كه نمي‌تواند دشمن نه، حتي رقيب را تحمل كند؟ اين چه عدالتي است كه همه چيز را براي خود مي‌خواهد؟ در كجاي قرآن و عترت آمده اگر كسي خلاف تو حرف زد بايد خفه شود؟
معبودا! به بزرگيت سوگند ياد مي‌كنم كه نه تغيير مديرعامل و نه اخراج من و يا ديگري از ايسنا ناراحتم نمي‌كند اما از چيزي رنج مي‌برم كه خود نيز بر آن آگاهي و آن چيزي نيست جز ادعاي دنيادوستاني كه خود را دوستار و پيرو تو مي‌خوانند اما همه چيز را زير پا مي‌گذارند تا به اهدافشان برسند.
خدايا با تو سخن مي‌گويم و از تو طلب مغفرت مي‌كنم و براي اين ناآگاهان طلب هدايت. نفرين نمي‌كنم چرا كه دست تقدير آنها را بر مسندهاي دولتي و خصوصي و نيمه دولتي گذاشته و چند صباحي كه هستند بايد امورات مردم بگذرد اما هدايتشان كن. شايد در همين روزها اندكي به خود آيند و بينديشند. تو آگاهي كه مي‌ترسم از روزگاري كه نه تنها ايسنا و ايسناييان عددي در مقابل اين دنيا دوستان نباشد بلكه دستشان به به سوي مال و كيان و ناموس ملت دراز شود. چه بسا روزي كه به سبب حضور اين خدانشناسان پاي استعمار و استكبار و ذليليت به اين مملكت باز شود.
خدايا!
باز هم با تو سخن خواهم گفت و اين بار نه در خفا بلكه در بلندي‌ها و عمومي‌ها. فرياد مي‌زنم تا همه بشنوند. امروز حاضرم چوبه دار را بر دوش بكشم اما زير بار ظلم و زور نروم. خدايا، مديران ميز پرست كوته فكر را هدايت فرما، پروردگارا شر شيطان‌ها و الياس‌هاي خوش‌سيما و دبيران كوتوله را از سر اين ملت كم كن. خدايا همه ما را بيامرز و نگهدار ايسنا باش.

نامه به كيهان / آذر86

*نامه سرگشاده اعضاي خبرگزاري دانشجويان ايران به مديرمسوول كيهان*
به نام خدا
جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیر مسوول محترم روزنامه کیهان
با سلام و تقدیم ادب واحترام
كشور عزيزمان ايران،‌ به تازگي پاي در مسير توسعه نهاده است و در اين روند برگ‌هاي زرين تاريخ ايران اسلامي را افرادي پيشرو به يادگار گذاشته‌اند كه نشان مي‌دهد نيروهاي مخلص و متعهد در اين سرزمين، ارزشمندترين عامل رشد محسوب مي‌شوند و اين حقيقت در عرصه رسانه‌يي نيز صادق است.
به گواه متخصصان حوزه‌ اطلاع‌رساني، تاثير تاسيس و روند رشد ايسنا در تاريخ رسانه‌يي كشور تا حدي است كه مي‌توان اين تاريخ را به دو برهه قبل از تاسيس ايسنا و بعد از تاسيس ايسنا نامگذاري كرد؛ چه آنكه ساختن رسانه‌اي با مشخصات ايسنا كار ساده‌اي نبوده و اگر چنين بود مردم ايران 60 سال در انتظار تولد اولين خبرگزاري غيردولتي كشورشان نمي‌ماندند. بنابراين بنيانگذار اين اثر ماندگار يكي از سرمايه‌هاي كشور است كه نه تنها بايد در حفظ اين سرمايه كوشيد بلكه بايد از خلاقيت‌هاي وي در عرصه‌هاي مختلف بهره جست.
در چنين شرايطي روزنامه با سابقه كيهان در چند مورد اقدام به انتشار مطالبي گزينشي درخصوص موسس خبرگزاري دانشجويان ايران كرده است. به همين جهت خانواده بزرگ ايسنا با تاكيد بر اين‌كه اين خبرگزاري همچنان افتخار دارد كه از نظرات و ديدگاه‌هاي دكتر ابوالفضل فاتح به عنوان بنيانگذار اين رسانه و پژوهشگر ارشد معاونت پژوهشي ايسنا بهره برد، از شيوه‌اي كه روزنامه تحت مدیریت شما در حذف صداي رساي نگارنده فصل نوين تاريخ نظام رسانه‌يي كشور در پيش گرفته،‌ ابراز تاسف كرده و آن را غيرحرفه‌يي مي‌داند.
شما فردي متعهد و با تجربه در عرصه سياسي و مطبوعاتی محسوب مي‌شويد؛ چرا باید افراد تحت مدیریت شما پاسخ دكتر فاتح به مطالب اخیرغيرمنصفانه روزنامه متبوعتان در خصوص ایسنا از جمله در 8 آذر 86 با عنوان " صاحبخانه ايسنا كيست؟" را به صورت گزينشي منتشر كنند و بدتر آنكه در تلاش باشند با اشاره به يك مكالمه خصوصي تلفني، از متن نامه ايشان گواهي براي این مطالب خود بيابند؟
ظاهرا نويسنده یا نويسندگان این مطالب، اظهارنظر بنيانگذار ايسنا كه عضو نهاد انقلابي جهاد دانشگاهي است و ابراز نگراني ايشان - كه امروز موافقان و مخالفان به منصف و بي‌طرف بودنش اذعان دارند- را "غيرمتعارف و قيم‌مآبانه" مي‌دانند اما نمي‌دانيم چرا در تمام ماه‌ها و روزهايي كه عناصري با عناوین مختلف و گروه‌هاي فشار ضد رسانه‌هاي مستقل به صورت مستقيم و غيرمستقيم، با هدف فشار بر نهاد پرافتخار جهاد دانشگاهي بر طبل تغيير مديريت ايسنا مي‌كوبيدند، احساس دخالت در ايسنا نداشته و مطلبي در نقد اين همه تهديد و تحريف و در جهت دفاع و پاسداري از استقلال رسانه‌ها ننگاشتند؟! جاي تاسف است كه وقتي دكتر فاتح كه يكي از دغدغه‌هاي اصلي وي استقلال تحريري همه رسانه‌ها و نه فقط ايسناست، سخناني را با همكاران خود در ميان گذاشت، از جانب نويسنده كيهان، به دخالت قيم‌مآبانه متهم شد.
در اين‌كه ايسنا سرمايه ملي است و تمام نخبگان تلاش دارند و باید در حفظ اين سرمايه‌های ملي بکوشند و سخن بگويند، شكي نيست و از اين جهت خرده‌اي بر نويسنده كيهان وارد نيست اما سوال اينجاست كه اگر همگان درباره‌ي ايسنا سخن مي‌گويند و حق دارند، چرا معمار اصلي آن بايد سكوت اختيار كند؟
نويسنده محترم اگر اندک شناختي از ايسنا داشت، مي‌دانست كه نگراني‌هاي دكتر فاتح عزيز نه دخالت در امور ايسنا كه حرف دل ايسنايي‌ها و به خواسته آنها بوده است. تعهد اعضاي ايسنا براي پاسداشت حرمت زحمات خالصانه دكتر ابوالفضل فاتح و دفاع از حق وي براي اظهارنظر درباره ايسنا نيز نه برآمده از احساسات صرف، بلكه حمايت از روش و منش يكي از مديران موفق اين كشور در ايجاد و اداره يك رسانه است كه آموزه‌هاي زيادي را براي اعضاي آن به همراه داشته است.
اگر شناختي درست از ايسنا وجود داشت، درك مي‌شد كه روابط ايسنايي‌ها مبتني بر عاطفه انساني است نه روابط خشك اداري و تفاوت ايسنا درهمين است كه نسبت به گذشتگان خود قدرشناس است و البته معتقدیم که این نگاه و فرهنگ باید در همه سطوح جامعه نسبت به تمامی ارزش آفرینان نظام مقدس اسلامی وجود داشته باشد. اهالی این رسانه همواره تلاش داشته‌اند از نظرات كساني بهره ببرند كه در ساختن چنين بناي محكمي نقش داشتند و چنان نقش خود را درست ايفا كردند كه تاكنون اين بنا در برابر ضربات متعدد ايستادگي كرده است؛ از همين روست كه در مراسم قدرداني از مديرعامل سابق ايسنا، از دكتر فاتح كه بيش از هرچيز معلم اخلاق و بزرگ خانواده ايسنايي‌هاست و آقاي نادعلي‌زاده، مديرعامل پيشين ايسنا درخواست شد نظراتشان را كه در حقيقت بازتابي از نگراني‌هاي بدنه‌ي ايسنا بود، مطرح كنند.
اگر نويسنده كيهان، ايسنا را مي‌شناخت هرگز به دكتر فاتح خرده نمي‌گرفت كه به شاگردان خود توصيه كرده است ميهمان جديد خود را "به سنت ديني و ملي مان" محترم دارند چه آنكه درك مي‌كرد كه مشي و نظر بنيانگذار ايسنا و مديران پس از وی تاکنون اين بوده كه ايسنا هيچگاه رييس به معناي رايج آن نداشته،بلكه ما دانشجوياني هستيم كه گرد هم آمده‌ايم و تلاش داريم براي سربلندي نظام مقدس و كشورمان گامي برداريم و بحمدالله كه به اذعان آمارهاي رسمي كشور، ايسنا در اين 8 سال موفق بوده و راه را براي جريان مستقل رسانه‌یی باز كرده است.
دريغ و درد كه فرد یا افرادی در روزنامه‌اي با قدمت و تاثير كيهان، بدون شناخت درست از مسايل، موسس ايسنا را به دخالت قيم‌مآبانه متهم، پاسخ او به اين اتهامات را به شكل كاملا گزينشي، منتشر و به توضيحي درباره‌ي دريافت نامه اكتفا كرده‌اند.
بدين وسيله با توصیه به رجوع به اخلاق حرفه‌يي رسانه‌یی، معتقدیم درج متن کامل توضيحات دكتر فاتح در روزنامه تحت مدیریت شما می‌تواند علاوه بر انجام وظیفه ایمانی، اخلاقی و حرفه‌يي درخور شان کیهان، تاییدی باشد بر جایزه‌ای که اخیرا به عنوان منتقد منصف دریافت داشته‌اید.
در آغاز نهمين سال فعاليت ايسنا با شهيدان عرصه ي رسانه خصوصا قريب و عمراني عزيز، ساير شهيدان والامقام و امام شهيدان خميني کبير و مقام معظم رهبري و تمامي مومنان آزاديخواه و عدالت طلب بر پايداري در حفظ صداقت خبري و استقلال تحريري ايسنا تجديد پيمان مي‌كنيم.
و من الله توفيق
خبرنگاران، دبيران، سردبيران ، مديران خبر، معاونان و اعضاي ايسنا
*اين نامه به امضاي خبرنگاران، دبيران، سردبيران ، مديران خبر، معاونان و اعضاي ايسنا رسيده است*

متن نامه فاتح به كيهان/ آذر86

بسمه تعالی
حضوربرادر عزیز و ارجمند جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیر مسوول محترم روزنامه کیهان
باسلام و تقدیم ادب واحترام
نظر به درج یکی دو مطلب در خصوص نظرات این حقیر درباره‌ی ایسنا، بر مبنای نظر شریف حضرت امام (ره) و رهبری بزرگوار که انتقاد را موهبتی الهی میدانند ضمن تشکر، نکاتی را به عرض می رسانم :
ایسنای عزیز، رسانه ای ملی و دارای طیف وسیعی از مخاطب است، لذا اظهار نظر درباره ي آن را نمی توان و نباید به طیف یا عده ای خاص محدود کرد. همان گونه که کیهان نیز در باره ي این رسانه ی مهم، همچون مورد اخیر، بارها مطلب نوشته است. اینجانب نیز به عنوان کوچکترین عضو ایسنا و نهاد پرافتخار جهاد دانشگاهی، بر خود وظیفه دانستم چنانکه می دانید، نکاتی را بیان کنم.
در نوشته های کیهان، متهم به غوغاسالاری ، مداخله درامور داخلی ومانع تراشی در روند قانونی تغییر و تحول در ا یسنا، به رغم حضور در خارج از کشور شده ام . اولا، گمان نمی کنم بعد مسافت، مغایرتی با اظهار نظر و احساس مسوولیت، در این امور داشته و دلیلی بر بی تفاوتی باشد. افتخارم این است که فرزند ایرانم ودر دامن با برکت و کرامت انقلاب ونظام اسلامی پرورش یافته ام. اگر چه در غربتم اما با کشورم غریبه نیستم. با بودجه ، اجازه و اصرار جهاد دانشگاهی اعزام شده ام واگر عمری باشد، انشاءالله به محض پایان تحصیل، حتی یک روز را هم برای باز گشت از دست نخواهم داد. ثانیا، از آنجا که معتقدم به جز موارد عمومی و تکلیفی،بهترین روش برای اصلاح امور، آن است که هر فرد در حوزه ي مورد مطالعه، تجربه یا تخصص خود سخن بگوید، لذا در چند سال اخیر سعی کردم جز در حوزه ي رسانه به ویژه خبرگزاری ها اظهار نظری نداشته باشم. کما اینکه پس از تغییر مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز درباره ي ارتقاء کیفی این رسانه ي مهم و چگونگی ساماندهی «ایران به روایت ایران» و « جهان به روایت ایران» و راه های مقابله با نظام سلطه و مهاجم رسانه ای غرب، طی نامه ای مطالبی را به عرض مدیریت جدید رساندم . اظهار نظر درباره ي ایسنا نیز از این قائده مستثنا نبود. ایسنا و سنت ها یش را راهبرد رسانه ای کشور و نظام می دانم و از آنجا که همه ی آموخته هایم را ازمکتب این رسانه دارم ، خود را مدیون آن و فرزندانش می دانم، از این رو در این برهه نیز وظیفه دانستم با عزیزان جهاد دانشگاهی ، نظرم را هر جند نا مقبول، درباره ي تحولات اخیر درمیان بگذارم و بسیار هم متعجبم که به طور مثال مکالمه با رییس محترم جهاد دانشگاهی، مداخله در امور داخلی ایسنا تلقی می شود. این برای من افتخار است که عضو نهادی نخبه هستم که ارزشهای اخلاقی و اسلامی در نظام اداری آن ساری و جاری است و یک عضو ساده می تواند با رییس سازمان، ساعتها مکالمه کند و دیدگاه خود را درمیان بگذارد . اما اینکه چرا این مکالمه خصوصی، خبر روزنامه شده و سند مداخله تلقی می شود جای سوال و حیرت دارد! براستی ،اگر در رابطه با چنین موضوعاتی مکالمه با رییس سازمان مربوطه، نادرست و بی مورد است، مکالمه با چه کسی منطقی و رواست؟ آیا اگر همین فردا شما تصمیم به تغییر مدیری در روزنامه ی کیهان بگیرید و یکی از کارمندان شما بخواهد با شما سخنی بگوید آن را در روزنامه منتشر و به آن اعتراض می کنید؟

اما درباره ي نامه، نامه برای یادآوری اهمیت ایسنا وجلسه ی تقدیر از مدیر عامل سابق ، برادرم حسن زاده، بنا به تقاضای مکررعزیزان ایسنا و انجام وظیفه نوشته شد . هر چه مرور کردم در آن تعیین تکلیف ندیدم. ارتباط من با عزیزان ایسنا به عنوان کسی که بیش از شش سال با آنها زندگی کرده ام، ارتباطی برادرانه و عاطفی است و نه از جنس دخالت در امورشان وهرگز چنین نکرده ام. اساسا فرزندان ایسنا در مکتبی بزرگ شده اند و فرهنگی دارند که کوچکی چون من نمی تواند برای آنان تعیین تکلیف کند. نظری داشتم و درد دلی که بیان کردم، همچون شما که دیدگاه خود را بیان کرده اید. اگرحضرتعالی و یا دوستان شما در قبال ایسنا احساس مسوولیت می کنند، چرا من که همچنان عضو کوچکی ازآن هستم، بی تفاوت باشم؟ برادرم، خواهش می کنم به سرمقاله ها و نوشته های خود، رجوع کنید، ببینید دامنه ی اظهار نظرهای شما از کجا تا به کجاست و تا چه اندازه درباره ی چه موضوعات متنوع و ریز و درشتی از جمله سیاست ها و عزل و نصب ها در این کشور، نظر داده اید. انصاف دهید، آیا یکی دو اظهار نظر ساده ی چون منی که نه منصبی دارم نه تریبونی ونه عضویت در گروهی، غوغاسالاری و مانع تراشی در برابر قانون است؟ اگر چنین است ،پس آنچه شما می کنید، چیست؟ آیا این آزادی شیرین و احساس مسوولیت، فقط از آن شماست؟ از همه گذشته، هیچ پرسیده اید که مخاطبان حقیقی کلام که قاطبه ی عزیزان ایسنا هستند، دیدگاهشان چیست؟ بین خود و خدا اگر این مکالمه و نامه در حمایت از تغییرات اخیر می بود، آیا باز هم نگارنده مورد خطاب قرار می گرفت؟ ودست آخر آنکه اگر حقیقتا مخالف دخالت در امور داخلی جهاد دانشگاهی هستید که انشاءالله همین طور هست، هرگز پرسیده اید جرا نویسندگان شما در اعتراض به مطالب تهدید آمیز اخیر سایت های شناخته شده علیه این نهاد خدوم و رییس محترم آن، مبنی بر تهدید به برکناری در صورت تغییر ندادن مدیر عامل ایسنا و ...، حتی یک کلمه درروزنامه ننوشتند؟
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
با پوزش فراوان وآرزوی توفیق
ابوالفضل فاتح

مراسم توديع دكتر فاتح / مهر84

ابوالفضل فاتح مديرعامل پيشين ايسنا: اين غم‌انگيز است كه رويتر مي‌تواند در ايران فيلم بگيرد و منتشر كند ولي ايسنا از چنين حقي محروم است. عقب‌ماندگي در موازنه رسانه‌اي كشور بسيار نامطلوب است.

مراسم توديع دكتر ابوالفضل فاتح موسس و مديرعامل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، طي سال‌هاي 78 تا مهرماه 84 روز شنبه از سوي جهاد دانشگاهي برگزار شد.

به گزارش ايسنا، در اين مراسم دكتر علي منتظري رييس جهاد دانشگاهي طي سخناني خاطرنشان كرد:« با رفتن ابوالفضل فاتح از خبرگزاري دانشجويان ايران، روش و مشي جهاد دانشگاهي با اين خبرگزاري هيچ تغييري نخواهد كرد؛ چراكه مباني معرفتي ايسنا تغييري نكرده است.» وي با اظهار اميدواري از اين‌كه ايسنا همواره نقش موثري را در آينده رسانه‌اي كشور ايفا كند، خطاب به اعضاي اين خبرگزاري گفت:« مطمئن باشيد خانواده جهاد دانشگاهي از كار و زحمات شبانه‌روزي شما مثل گذشته حمايت خواهد كرد. اميدواريم همكاري با آقاي نادعلي‌زاده و اين دوره گذار و تغييرات مديريتي به خوبي طي شود.»

به گزارش ايسنا، هم‌چنين دكتر معتمدنژاد پدر علم نوين ارتباطات در ايران طي سخناني در اين مراسم گفت: «خبرگزاري دانشجويان ايران آخرين مرحله رشد خبرگزاري‌هاست كه در جهت تامين منافع ملي و عمومي كشور در حال توسعه است.» وي خاطرنشان كرد كه تاسيس ايسنا، تاسيس يك خبرگزاري مبني بر فرهنگ و معرفت بوده است و گفت:« اين خبرگزاري داراي استقلال تحريري است كه براي ما بسيار گرانبهاست.»
اين استاد علوم ارتباطات با بيان اينكه مطبوعات دوران انقلاب و كشورهاي غربي خودجوش بودند، افزود:« ما توانستيم در دنياي امروز با تاسيس خبرگزاري دانشجويان ايران، يك تجربه آزاد و مستقل را تمرين كنيم؛ اين امر براي ما بسيار گرانبهاست.» وي تاكيد كرد:« ما بايد بتوانيم اين نمونه را در سطح منطقه اجرا كنيم، زيرا يك خبرگزاري با چنين فعاليتي، بايد اشعه خود را پخش و كشورهاي اطراف خود را نيز از برخورداري چنين خبرگزاري بهره‌مند كند.»
دكتر معتمدنژاد با ابراز تاسف از رفتن دكتر فاتح در عين حال گفت:« اما خوشحاليم كه ايشان مي‌روند و تجربياتي را به همراه تحصيل علم كسب مي‌كنند. بنابراين دوران آموزش و تحصيل ايشان براي ما مغتنم است. مطمئنم تا زماني كه ايشان برمي‌گردند، خبرگزاري دانشجويان ايران به پيشرفت‌هايي مي‌رسد؛ ما كم كم بايد بتوانيم ايسنا را به دنيا معرفي كنيم، مسائل دنيا را از ديدگاه خودمان ببينيم، زيرا ما دنيا را به واسطه نداشتن خبرگزاري‌هايي در كشورهاي ديگر، از چشم غرب مي‌بينيم. در اين صورت نيز تاثيرات سياسي ما در منطقه بيشتر خواهد شد.»

دكتر ابوالفضل فاتح نيز طي سخناني در مراسم تقديري كه از سوي جهاد دانشگاهي به مناسبت توديع وي برگزار شد، ايسنا را منشاء و بستر جنبش رسانه‌اي در آينده عنوان و از نگاه‌هاي محدود كننده به رسانه در كشور انتقاد كرد. وي در بخشي از سخنان خود با اشاره به فشارها براي توقف ارسال فيلم و صدا از سوي ايسنا، اين پرسش را مطرح كرد كه چرا رويتر در ايران مي‌تواند فيلم و صدا منعكس كند ولي ايسنا نه؟! فاتح با تاكيد براينكه رسانه‌هايي مانند ايسنا بايد بتوانند صوت و تصوير را نيز به مخاطبان خود ارائه كنند تاسيس راديو ايسنا را از مهمترين برنامه‌هاي آينده اين خبرگزاري دانست.

وي با بيان اين كه موضوع اطلاع‌رساني روشن و شفاف در جهان امروز با دو رويكرد مواجه است، دراين‌باره توضيح داد: « اول؛ رويكرد محدود كننده و محدوديت‌آفرين كه بيشتر ويژه حكومت‌هاي مستبد و اقتدارگرا و سلطه طلب است . دوم؛ رويكردي است كه با بمباران اطلاعاتي ذهن مخاطب را دچار انفعال مي كند.» فاتح ادامه داد:« پيدا كردن راهي كه در ذات خود اطلاع‌رساني داشته باشد، اما مردم را هم منفعل نكند و در عين‌حال چارچوب‌هاي منطقي رعايت شود و محدوديت‌هاي سليقه‌اي تنگنايي ايجاد نكند تلاشي بود كه بسترساز تشكيل ايسنا شد.»
وي خاطرنشان كرد:« جامعه ما به دليل تجربه پيش از انقلاب از سطح بالايي در اطلاع‌رساني برخوردار نبود، رسانه‌ها در خدمت دولت و سلايق حكومت بودند. يك عقب‌ماندگي تاريخي در كشور در اين زمينه وجود دارد، بعد از انقلاب كه بنيان‌هاي معرفتي عميق در كشور شكل گرفت، به دليل نبود همان سابقه و عدم شناخت جايگاه رسانه‌ها، نتوانستيم به جايگاه منزلتي در موضوع رسانه‌ها دست يابيم كه هم‌شان با مباني معرفتي باشند. وقتي ايسنا شكل گرفت كشور در عطش اطلاع‌رساني درست مي‌سوخت و رسانه‌هاي موجود اين اقتضا را نداشتند.»

موسس ايسنا يادآور شد كه در ابتداي شكل‌گيري ايسنا برخي مي‌پرسيدند كه وقتي ايرنا و واحد مركزي خبر هستند ديگر چه نيازي به اين رسانه است؟ و ادامه داد: وجه تمايز ايسنا با رسانه‌هاي ديگر توجه به گفتمان غيررسمي اما مشروع و در چارچوب ارزش‌ها بود كه در رسانه‌ها فرصت بروز و ظهور نداشت. ايسنا تلاش كرد در كنار گفتمان رسمي، گفتماني غيررسمي را نيز معرفي و به همين دليل جاي خود را در عرصه اطلاع‌رساني باز كند.
وي هم‌چنين روزهاي اول تاسيس ايسنا را به ياد آورد و گفت: ايسنا را از ابتدا يك رسانه سياسي مي‌شناختند اما اين رسانه تلاش مي‌كرد كه مسائل علمي و آموزشي دانشگاه‌ها را نيز در نظر بگيرد. تلاش ايسنا اين بود كه بسياري از حدودي را كه به شكل سليقه‌اي بر رسانه‌ها اعمال مي‌شد تا حد قانون اساسي توسعه دهد، البته در اين راه با مقاومت‌ها و چالش‌هايي روبه‌رو بود؛ حتي كارش مورد درك بسياري نبود. در كشوري كه نهادهاي مدني جايگاه‌هاي خود را نيافته‌اند تشخيص كار رسانه‌ها دشوار است. خداوند به ما كمك كرد و ايسنا در افكار عمومي نخبگان و بزرگان نظام جايگاه خود را يافت.

مدير عامل سابق ايسنا افزود: در حوزه حرفه‌اي تلاش شد رسانه‌اي بومي با مختصات خاص خود تشكيل شود و بر اين اساس قريب به اتفاق آن‌چه در حوزه حرفه‌اي اتفاق افتاد، برآمده از دريافت‌هاي دروني ايسنا بود. ايسنا تلاش كرد مدل‌هاي مختلف را به كار برد و بسياري از اولين‌ها در اين حوزه نيز متعلق به اين رسانه بود، ايسنا آغاز يك دوره جنبش رسانه‌اي است. اين رسانه براي اولين بار خبرگزاري را از يك رسانه با واسطه مطبوعات به رسانه‌اي بي‌واسطه و داراي سايت اينترنتي تبديل كرد كه مورد توجه ساير رسانه‌ها نيز قرار گرفت. مدل‌هاي خبرنويسي مختلفي در ايسنا مورد توجه قرار گرفت كه همه مورد تشويق متخصصان آن بود. پوشش لحطه به لحظه . تعريف عكس خبري و تاسيس سرويس‌هاي تخصصي خبري از كارهايي بود كه ايسنا شروع كرد. وي افزود: ايسنا تعريف ويژه‌اي براي گفت‌وگو و طرح ديدگا‌ه‌هاي نخبگان داشت و اين از آن جهت بود كه ما ناچار بوديم فضايي فراهم كنيم كه ديدگاه‌هاي نخبگان مورد توجه قرار گيرد، بر همين مبنا يكي از شعارهاي ايسنا يك "انديشه؛ يك خبر" بود كه در كنار روايت يك خبر و جستجو براي آن به سراغ نخبگان هم رفتيم و ديدگاه‌هاي آن‌ها را منعكس كرديم. ايسنا تلاش كرد ديدگاه‌هاي نخبگان را صرف نظر از گرايش‌هاي سياسي‌شان منعكس كند.

فاتح سرعت عمل بسيار بالا و ارزشمند و حجم كار خبرنگاران ايسنا را بسيار استثنايي عنوان كرد و گفت:‌ ايسنا حدود 500 خبر در سايت ملي و حدود 200 خبر در سايت‌هاي استاني ارائه مي كند. سايت‌هاي استاني براي اولين بار در ايسنا راه اندازي شد تا خبرگزاري منطقه‌اي راه بيفتد. اين كار اثرات بسيار زيادي خواهد داشت و اثرات اين كار كمتر از اثرات ايسناي ملي نيست.
وي با بيان اين كه ايسنا هم اكنون مرجعيت رسانه‌اي كشور را به شهادت آمارهاي وزارت ارشاد و تحقيق‌هاي انجام شده در اين زمينه دارد، افزود: هم اكنون 28 درصد اخبار مطبوعات و 50 درصد اخبار خبرگزاري‌ها در مطبوعات از آن ايسناست.

موسس و مدير عامل سابق ايسنا كه براي ادامه تحصيل به خارج از كشور مي‌رود در ادامه گفت: ايسنا در آينده خواهد توانست فضاي جديدي را در عرصه رسانه‌اي كشور باز كند. اگر محدوديت‌ها نبود ما از چند سال پيش بخش فيلم و صوت را نيز راه اندازي مي‌كرديم ولي به دليل شكايت‌هايي كه شد مجبور به توقف آن شديم. اما اين غم انگيز است كه رويتر مي‌تواند در ايران فيلم بگيرد و منتشر كند ولي ايسنا از چنين حقي محروم است. عقب‌ماندگي در موازنه رسانه‌اي كشور بسيار نامطلوب است.
فاتح تاكيد كرد: كشوري كه رسانه ندارد، زبان گفتمان در جهان امروز را ندارد. نبايد خود را با محدود كردن رسانه‌ها به مدرسه استثنايي‌ها تبديل كنيم. فاتح گفت: ما قبل از ايسنا نمي‌دانستيم رسانه چه نقشي مي‌تواند ايفا كند، در سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ريزي بايد قطب رسانه‌اي منطقه شويم و نيروي خود را براي آن بسيج كنيم.
وي گفت: برادر عزيز و با كفايتي در اين سيستم مديريت را به عهده گرفته است و اطمينان دارم كه مشكلي ايجاد نخواهد شد و ايسنا ان‌شاءالله راه خود را مستحكم‌تر ادامه خواهد داد. 5 الي 10 سال آينده جنبش رسانه‌اي، ايران را فراخواهد گرفت و هسته‌ي مركزي آن هم پرورش‌يافتگان ايسنا هستند و چقدر خوب است كه جهاد دانشگاهي نبض آن را به عهده خواهد داشت.

يادداشت روزنامه اعتماد/ آبان86

29 آبان 86
روزنامه‌ي اعتماد


روز دوشنبه اخبار متفاوتي درخصوص تغييرات در سطح مديريت خبرگزاري ايسنا شنيده شد تا جايي که خبرگزاري فارس نيز از قول «منابع آگاه» برکناري مديرعامل خبرگزاري دانشجويان ايران را مورد تاييد قرار داد. پس از روي کار آمدن دولت نهم دامنه تغييرات به تدريج تا برخي خبرگزاري هاي منتقد تسري پيدا کرد. همين امر سبب تغيير منتظري رئيس سابق جهاد دانشگاهي و انتصاب حميد طيبي به اين سمت شد. اين امر به طور طبيعي سبب شد تا نادعلي مديرعامل سابق ايسنا نيز ناگزير از ترک جايگاه خود شود. پيش از نادعلي نيز دکتر ابوالفضل فاتح پس از مشخص شدن نتايج انتخابات تيرماه 1384 با دريافت يک فرصت مطالعاتي، صندلي مديرعاملي ايسنا را ترک گفت.

نکته قابل تامل اينکه پس از کناره گيري نادعلي به دليل آنچه «عدم رضايت دولت» از اين خبرگزاري «همچنان منتقد» ناميده شد، گمانه زني هاي بسياري درخصوص حضور يک چهره نزديک به دولت در صدر خبرگزاري دانشجويان ايران صورت گرفت. اين اما و اگرها اما با انتصاب «ميرحميد حسن زاده» به عنوان مديرعامل به حقيقت نپيوست، چرا که مديران ايسنا با حضور فردي خارج از مجموعه به شدت مخالفت کردند. با شروع به کار حسن زاده اما تا حدودي مشي ايسنا دستخوش تغييراتي شد.
اما اخبار روز گذشته درخصوص افزايش فشارها بر حسن زاده مديرعامل کنوني ايسنا براي استعفا حاکي از آن است که دولت قصد دارد با گماردن يک چهره نزديک به خود، اداره ايسنا را به دست گيرد. شنيده ها حاکي از آن است که برخي مديران جهاد دانشگاهي براي کناره گيري حسن زاده از مديريت اين خبرگزاري فرصت محدودي تعيين کرده اند، اما وي اعلام کرده که تنها در صورت دريافت حکم «برکناري» جايگاه خود را به «ديگري» خواهد سپرد. طي هفته هاي اخير برخي منابع نزديک به دولت از تغيير مدير جهاد دانشگاهي به علت «برآورده نکردن انتظارات» خبر داده بودند اما روز گذشته پيکان تغييرات به سوي مديرعامل ايسنا به عنوان زيرمجموعه جهاد دانشگاهي چرخيد.

در اين راستا گفته مي شود که مديران جهاد به علت دور شدن از خطر تغييرات بر حجم فشار خود بر ميرحميد حسن زاده افزوده اند. خبرگزاري دانشجويان ايران در دوران اصلاحات تاسيس شده و به سرعت به عنوان يکي از منابع اصلي دريافت خبر از سوي جامعه رسانه يي به رسميت شناخته شد. در طول 5/2 سال اخير اما اين خبرگزاري با تغييرات پي درپي مديران خود مواجه بوده و همين امر در ايجاد فضاي نگراني در ميان کارکنان موثر بوده است.

خبرگزاري کار ايران (ايلنا) نيز چندي قبل به دليل انتقاد از برخي سياست هاي اجرايي کشور فيلتر شده و تلاش چهره هاي مستقل و حتي نامه هاي متوالي نمايندگان مجلس به رئيس قوه قضائيه براي رفع توقيف آن راه به جايي نبرده است.

توديع حسن‌زاده، معارفه‌ي رحيميان

مراسم توديع و معارفه‌ي سرپرست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد

سرويس: رسانه 1386/09/10 12-01-2007 17:10:55 8609-05730: كد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: رسانه

مراسم توديع و معارفه‌ي سرپرست پيشين و جديد خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) امروز در سالن شهيد محمدحسن قريب اين خبرگزاري برگزار شد.
به گزارش خبرنگار رسانه‌ي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سعيد پورعلي - معاون فرهنگي جهاد دانشگاهي - در ابتداي اين مراسم در سخناني اظهار كرد: در جهاد دانشگاهي معمولا توديع و معارفه‌اي وجود ندارد؛ زيرا ادبيات جهادگران جهاد دانشگاهي اين است كه بگوييم آمدن و رفتن‌ها تكرار خوبي‌هاست؛ چراكه فرض ما اين است كه همه‌ي جهادگران جهاد دانشگاهي منش جهادي‌شان به اين القاب و مناصب‌ منوط نيست.
وي تاكيد كرد: ما جزو كمترين نهادي هستيم كه كسي در جابه‌جايي‌ها بخواهد براي ادامه‌ي خدمت خود به نهاد يا دستگاه ديگري رفته و آنجا را انتخاب كند؛ زيرا به خاطر علائق و وابستگي‌هايي كه در طول مدت فعاليت در جهاد دانشگاهي به آن رسيده، نمي‌تواند نهاد ديگري را براي فعاليت انتخاب كنند.
او گفت: جهاد دانشگاهي مهمترين سرمايه‌ي خود را نيروي انساني مومن و ملتزم به فرهنگ جهادي مي‌داند كه در خط رهبري حركت كرده و حامي دولت‌هايي است كه در جمهوري اسلامي شكل گرفته و راي مردم را داشته‌اند و اين نهاد وظيفه‌ي خود دانسته كه حامي موثري براي دولت‌ها باشد.
وي گفت: امروز نيز يكي از آن تكرار خوبي‌ها شكل گرفته؛ آقاي حسن‌زاده، از جهادگران پرتلاش و از عزيزاني است كه در مدت فعاليتش در سمت سرپرستي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) و تلاش شبانه روزي‌اش توانست موفق باشد و اين مجموعه‌ي خبري را مديريت كند و تعامل خوب و سازنده‌اي بين مجموعه ايجاد كند. از طرفي، آقاي رحيميان نيز يكي از معاونان پرتوان و پرتلاش جهاد دانشگاهي است كه امروز بناست در سنگر جديدي در اين نهاد مشغول به فعاليت شود.
او تصريح كرد: اگر بخشي از هويت جهاد دانشگاهي در نزد قاطبه‌ي دانشجويان مرهون خدمات موثر خبرگزاري بوده، قطعا بخش ديگري مرهون فعاليت‌هاي همكاران جهادي ما بوده است كه سيمايي از جهاد دانشگاهي را شكل دادند كه مورد پذيرش واقع شد.
پورعلي تاكيد كرد: آقاي رحيميان در جهاد دانشگاهي واحد تهران در ترسيم اين سيما، بسيار موثر بود و با مديريت خوبي كه داشت توانست موفق عمل كند و اميدوارم همكاري اين دو بزرگوار در خبرگزاري بتواند منشاء خير و بركت باشد و ترسيم روشني از فعاليت‌هاي جهاد دانشگاهي در حوزه‌ي فرهنگي و اطلاع‌رساني باشد.
وي اظهار اميدواري كرد كه اين دو نفر بتوانند در روزها و سال‌هاي آتي با همكاري و همراهي موثر، خبرگزاري را روز به روز در عرصه‌ي اطلاع‌رساني كشور پرتوفيق‌تر و موثر‌تر كرده و آن را ارتقا دهند.
معاون فرهنگي جهاد دانشگاهي در پايان اظهار كرد: اميدواريم بتوانيم بيش از گذشته از وجود آقاي حسن‌زاده در مجموعه‌ي جهاد دانشگاهي و خبرگزاري استفاده كنيم.
در ادامه‌ي مراسم ميرحميد حسن‌زاده - سرپرست پيشين ايسنا - در اين مراسم با آرزوي توفيق براي جمال رحيميان به‌عنوان سرپرست جديد مجموعه، اظهار كرد: فعاليت در جهاد و مديريت در اين مجموعه، فرصت مغتنم و فعاليت در خبرگزاري، مغتنم‌تر است و اميدوارم مديريت جديد با همراهي تك تك دانشجويان فعاليت چشمگيري را در سال‌هاي آينده داشته باشند.
وي با اشاره به سال 78 و زمان آغاز به كار خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: بچه‌هايي كه در آن زمان وارد اين مجموعه در دل جهاد دانشگاهي شدند و امروز هم برخي از آنان در اين جمع حاضرند، با دست خالي و كمترين امكانات اما با عشق به اعتلاي كشور كار خود را آغاز كرده و در شرايطي فعاليت كردند كه بسياري هنوز نام ايسنا و مفهوم خبرگزاري را نشنيده بودند و پس از آن‌كه اين عنوان‌ها جا افتاد، تازه آغاز سختي‌ها بود.
به گفته‌ي او، كل بودجه‌اي كه براي راه‌اندازي ايسنا اختصاص يافته بود، به قدري اندك بود كه قابل گفتن نيست، اما امروز هم شنونده و هم صاحب سخن از شنيدن و به كار بردن كلمه‌ي ايسنا به خود مي‌بالد و لذت مي‌برد.
او گفت: سعي كرديم در ايسنا هويت جديدي را در حوزه‌ي رسانه‌ شكل دهيم و به همين دليل از نيروهاي حرفه‌يي استفاده نكرديم و اين هويت الگويي را به عالم رسانه‌يي معرفي كرده كه شايد اين الگو يكي از سرمايه‌هاي اصلي ايسنا باشد. ايسنا با داشتن چنين الگويي تفاوت‌هايي را بين خود و سايران به‌وجود آورد.
حسن‌زاده تصريح كرد: بچه‌ها در اين مجموعه به سختي كار كرده و با امكانات كمي به سر برده و مي‌برند، اما همه‌ي اين سختي‌ها باعث ايجاد صميميتي بين آن‌ها شد. اين سختي‌ها حاصل صداقت است؛ زيرا در اين مجموعه اين طرف ميز با آن طرف آن تفاوتي ندارد و ما در مجموعه‌ي خود خوبي‌ها و تلخي‌ها را تقسيم كرديم.
او ادامه داد: اين تلاش‌ها و سختي‌ها باعث ساخته شدن اين خانه شده و همه‌ي بچه‌ها براي آبادتر شدن آن كمك خواهند كرد؛ زيرا اينان خاطرات زيادي از اين مكان دارند.
وي گفت: ما طي هشت سال گذشته هر روز و هر هفته در معرض قضاوت مردم بوديم و شاهد افزايش بازديدكنندگان از اين سايت هستيم. نمره‌ي قبولي ما هم در نمايشگاه مطبوعات داده شد كه بهترين جايزه، يعني برگزيده شدن از نظر بازديدكنندگان بود.
سرپرست پيشين خبرگزاري دانشجويان ايران تصريح كرد: البته بي‌مهري‌هايي هم به اين مجموعه شده، اما هميشه خداوند ياور ما بوده و مخاطبان اصلي ما ياورمان هستند؛ زيرا معتقديم خداوند به اين قطعه از زمين نگاه ويژه‌اي دارد.
وي تاكيد كرد: امروز جهاد دانشگاهي فرزند نابغه‌اي دارد و طبيعي است كه اين فرزند در مواردي دردسرهايي براي جهاد دانشگاهي دارد و البته با حسادت‌هايي نيز روبه‌رو مي‌شود؛ كه براي فرزند نابغه داشتن، اين خسارت‌ها را هم بايد پذيرفت.
حسن‌زاده تصريح كرد: در چند ماه گذشته تلاش‌هاي زيادي صورت گرفت تا زحمت بچه‌ها ناديده گرفته شود، اما ايسنا هيچ وقت از توان سايت پربيننده خود براي دفاع از خويش استفاده نكرد؛ زيرا آن‌را متعلق به مردم و به‌عنوان يك سرمايه‌ي ملي نگاه مي‌كند.
وي با اشاره به تهمت‌هايي كه به خبرنگاران مظلوم ايسنا زده مي‌شود، گفت: به اين مجموعه و اين جمع صادق نسبت‌هاي ناروايي زده شد كه نمي‌دانم كساني كه صاحب اين تهمت‌ها هستند، چگونه روزي درمحضر پروردگار پاسخ خواهند داد.
وي گفت: ساعات افطار در روزهاي ماه مبارك رمضان جزو بهترين لحظه‌هاي كاري بچه‌هاي اين مجموعه است و صحنه‌هايي كه در زمان حضور پيكر شهداي ايسنا در مجموعه شكل گرفت، جزو لحظات فراموش‌نشدني است و اين‌كه اين خبرنگاران مرخصي‌شان را تنها صرف امتحانات دانشگاهي‌شان مي‌كنند، از مواردي است كه بايد به آن توجه شده و براي آن‌ها ارزش قايل شد. با اين حال به اين مجموعه تهمت‌هايي زده شد كه همه‌ي آن‌ها را به خدا واگذار مي‌كنيم.
حسن‌زاده خاطرنشان كرد: در اين وانفسا كساني پيدا شده‌اند كه اتفاقا به‌عنوان منتقد منصف هم معرفي مي‌شوند و به بنيانگذار و طراح اساسنامه ايسنا، دكتر فاتح، مي‌گويند اينجا خانه‌ي شما نيست و رسم و رسومي دارد؛ اما من احساس مي‌كنم اين دوستان قصه را از آخر خوانده‌اند و كساني كه اين صحبت‌ها را كرده‌اند، نمي‌دانند ايسنا چگونه شكل گرفته است. مطرح‌كنندگان اين موضوع به‌دنبال تحريف تاريخ ايسنا هستند.
وي در بخشي از سخنان خود گفت: يكي از مواردي كه ما به آن متهم بوديم، داشتن سن كم و احساسات زياد بود، اما بايد بگويم عملكرد ما و اين مجموعه بر روي خروجي سايت است و نمي‌دانم واردكنندگان اين اتهام‌ها از كجا و با چه اعداد و ارقامي به اين نتايج غيرواقعي رسيده‌اند.
حسن زاده گفت: ما هر ساله از نخبگان دانشگاهي و سياسيون و مخاطبان ايسنا درباره‌ي نقاط ضعف و قوت‌مان سوالاتي مي‌پرسيم كه 90 درصد آن‌ها از ايسنا تمجيد مي‌كنند و اين موضوعي است كه ديگران به آن خرده مي‌گيرند و مي‌گويند كه اين تعاريف واقعي نيست؛ اما زماني كه شخصيتي چون دكتر معتمد‌نژاد كه از او به‌عنوان پدر علوم ارتباطات ايران هم ياد مي‌كنند، از ايسنا و تولد آن به‌عنوان اتفاق مهم ياد مي‌كند و معتقد است، تاريخ رسانه‌ها را در ايران به قبل و بعد از شكل‌گيري ايسنا مي‌توان تقسيم‌بندي كرد، آن‌ها چه جوابي دارند بگويند. آيا مي‌توانند ادعا كنند كه افرادي اينچنين و اساتيد بزرگواري همچون دكتر معتمدنژاد به بيان اين تعاريف نياز دارند. امسال نيز ما اين كار را دوباره تكرار كرديم و باز اين پاسخ ها و البته ويژگي‌هاي فني‌تري نيز از ايسنا ذكر شد.
وي گفت: چنين مجموعه‌اي را بايد سرپا نگه داشت از آقاي رحيميان نيز مي‌خواهم قدر بچه‌هاي ايسنا را دانسته و مطمئن باشد ايسنا با همراهي اين بچه‌ها ايسنا خواهد ماند.
او با اظهار اميدواري از اين كه اخلاق و رفتار نيك و صداقت دست‌اندركاران ايسنا، اثبات‌كننده بسياري از واقعيت‌هاي خاص اين رسانه باشد و بيان اينكه شما بار ديگر درسي به ناظران اين برهه از تاريخ مي‌دهيد، در پايان خاطرنشان كرد: از خداوند خواستم روزي كه از ايسنا مي‌روم، سرافكنده‌ي اين بچه‌ها و مردم نباشم و امروز احساس مي‌كنم به آرزويم رسيده‌ام و براي مديريت جديد و ديگران، آرزوي توفيق دارم.
جمال رحيميان - سرپرست جديد ايسنا - نيز در اين مراسم اظهار كرد: خدا را شاكرم كه بار ديگر مسووليت ديگري كه قطعا خطيرتر از قبل است را بر من منت نهاد و به من واگذار كرد كه خدمت‌گزاري كوچك براي جهاد دانشگاهي و نظام باشم.
او ادامه داد: از حسن ‌نظر دوستانم در هيات مديره‌ي جهاد دانشگاهي و بويژه رييس جهاد دانشگاهي تقدير و تشكر مي‌كنم كه قرعه را به نام من حقير زدند و اميدوارم بتوانم با الطاف بيكران الهي، مجموعه را آنچنان كه رضايت حضرت حق است، به‌خوبي اداره كنيم و از خدا مي‌خواهم اين بركات روز به روز در همه‌ي عرصه‌ها افزايش يابد.
وي گفت: تك تك مراكز وابسته به جهاد از سرمايه‌هاي بزرگ نظام محسوب مي‌شوند و بايد قدر آن‌ها را دانست و در اين شرايط كه من در خدمت دوستان هستم، مهلتي مي‌خواهم كه اين مجموعه را بيشتر شناخته و به اين حوزه بيشتر آگاهي يابم و با دوستاني كه در اين مجموعه هستند، همفكري داشته و انشاء‌الله پس از آن، با همراهي و همفكري دوستان و مشاوران عزيز در ايسنا، برنامه‌ي توسعه‌ي اين خبرگزاري و چشم‌انداز و خط و مشي اين رسانه را اعلام كنم.
رحيميان گفت: در مسووليتي كه قرار گرفتيم، قطعا مبناي فكري و اعتقادي ما ولايت فقيه، پيروي خط رهبري و بنيانگذار انقلاب اسلامي و نيز چارچوب قانون اساسي است كه ثمره‌ي خون شهدا مي‌باشد. در اين مسير و در راستاي اطلاع‌رساني، از هرگونه افراط و تفريطي پرهيز خواهيم كرد.
وي تصريح كرد: طبيعي است ما به‌عنوان يك رسانه، رسالت مهمي را در نقد مسائل داريم و معتقديم حمايت از دولت به‌معناي تعريف و تمجيد نيست و حمايت در قالب طرح موضوعاتي است كه دولت فعلي آن‌ها را به‌عنوان محور فعاليت‌هاي خود قرار داده است؛ در دولت فعلي بحث عدالت‌محوري خود را هر چه بيشتر بروز مي‌دهد، بنابراين بايد به آن پرداخته شود.
او با تاكيد بر اين كه نقد سالم و منصفانه از مواردي است كه بايد به آن توجه شود، گفت: معتقديم نقد سالم، سازنده است و انشاءالله ايسنا هيچ وقت در برابر هيچ دولتي نخواهد بود، اما نقد دلسوزانه و منصفانه‌اي را نسبت به دولت‌ها خواهد داشت. ضمن آنكه بايد به راه نفوذ و بهره‌برداري بيگانه نيز توجه و اهميت داده شود.
رحيميان خاطرنشان كرد: اگر خبري ممكن است مورد سوءاستفاده قرار گيرد، بايد جلو آن‌را بگيريم و بايد به فرموده‌ي امام (ره) توجه داشته باشيم كه گفته‌اند مواظب باشيد به نحوي اطلاع‌رساني نكنيد كه بيگانگان بتوانند از آن بهره‌برداري كرده و عليه شما استفاده كنند. از طرفي، بايد به اين موضوع توجه داشته باشيم كه هر اتفاقي كه مي‌افتد، نظر صاحب‌نظران منتقد را به‌درستي بررسي كنيم.
سرپرست جديد خبرگزاري دانشجويان ايران در ادامه با اشاره به فرمايشات مقام معظم رهبري و بنيانگذار انقلاب اسلامي گفت: امانتداري، صداقت، حركت در جهت آرمان انقلاب اسلامي و مردم، حركت در چارچوب موازين انقلاب اسلامي، اميدبخش بودن و اطمينان دادن به مردم، دشمن‌شناسي، انتقاد به دور از غرض‌ورزي، رعايت بي‌طرفي، و رعايت مصالح كشور و چارچوب قانون اساسي از مواردي است كه اين دو بزرگوار به آن اشاره كرده‌اند و در واقع آن‌را چارچوب اصلي رسانه‌يي دانسته‌اند.
وي گفت: مقام معظم رهبري، در اولين سال شروع فعاليت ايسنا در سال 78 گفتند كه اخبار خوب، اميدبخش و مفيد به مردم بدهيد؛ اميدوارم در اين مسير به‌خوبي گام برداريم. مجموعه‌اي كه در اختيار ماست قطعا امانتي بيش نيست، بنابراين بايد امانتدار خوبي باشيم و ظاهرا من را امين شمردند و اميدوارم بتوانيم اين امانت را به آن حد مطلوب كمي و كيفي رسانده و تحويل دوستان بدهيم.
سرپرست جديد ايسنا در پايان اظهار كرد: از مجموعه‌ي دوستاني كه در جهاد دانشگاهي با من همكاري و همراهي كردند تشكر مي‌كنم و نمي‌دانم چطور از آن‌ها خداحافظي كنم و از برادرم جناب آقاي حسن زاده كه در يك هفته‌ي گذشته توفيق داشتم با ايشان بيشتر آشنا شوم و من را با مجموعه بيشتر آشنا كردند، تقدير و تشكر مي‌كنم و از خدا مي‌خواهم رسالت ديگري را به عهده‌ي ايشان بگذارد كه بتوانيم از توان ايشان در ايسنا استفاده كنيم و از دوستاني كه در هفته‌ي گذشته من را همراهي كرده‌اند نيز تقدير و تشكر مي‌كنم.
سپس رييس جهاد دانشگاهي به عنوان سخنران پاياني اين مراسم تاكيد كرد: آنچه در ايسنا اتفاق افتاده صد در صد داخلي و در جهت فراهم شدن شرايطي براي خدمت بيشتر در نظام و در اين مقطع خاص زماني است و هيچ‌گونه تاثيري از بيرون پذيرفته نشده است.
دكتر حميدرضا طيبي اظهار كرد: ‌انقلاب ما اگرچه با خسارت‌هاي كمتري نسبت به انقلاب‌هاي مشابه در دنيا به پيروزي رسيد، اما بلافاصله بعد از انقلاب با تشكيل گروه‌هاي ضد انقلابي و جنگ، خسارت‌هاي سنگيني به نظام وارد شد و تثبيت انقلاب با خون شهدا انجام پذيرفت؛ پس وظيفه‌ي ماست هر آنچه كه از دست‌مان برمي‌آيد براي رسيدن به اهداف نظام انجام دهيم.
وي گفت: حربه‌ي دشمن براي استعمار و استثمار خود، گرفتن هرچه بيشتر روحيه‌ي خودباوري از ملت‌هاست و اين كه به همه ثابت كند كه سرنخ هر كاري در غرب يا از طريق غرب است و با اين كار درواقع هم منابع معنوي و هم منابع مادي ملت‌ها را از آن خود كند.
او تصريح كرد:‌ دميدن روحيه‌ي خودباوري به پيكر جامعه‌ي اسلامي و خصوصا جوانان ايراني كار بزرگي بود كه حضرت امام (ره) با نفس قدسي و مسيحيايي خود آن را جامه‌ي عمل پوشاند و تشكيل جهاد دانشگاهي توسط جوانان مومن ما پاسخي بود به لبيك امام (ره) كه جوان مومن و انقلابي مي‌تواند در توليد علم و فكر و فن‌آوري پيروز و موفق باشد و در صورت فراگير شدن اين خودباوري است كه شعارهاي انقلاب تحقق مي‌يابد و ايران اسلامي توانمند و قدرتمند به‌زودي تحقق مي‌يابد.
رييس جهاد دانشگاهي تصريح كرد: براي رسيدن به اين اهداف كه شاخصه‌هاي اصلي آن در سند چشم‌انداز نظام است، به برنامه‌هاي توسعه‌يي نياز داريم كه محور آن استفاده از علم و فن‌آوري ايراني است و به بستر فرهنگي مناسبي نياز داريم كه دستورات آن از مباحث نظام منبعث باشد؛ ما مي‌خواهيم ايران اسلامي مقتدر باشيم و طبيعتا اجراي اين برنامه‌ها به همكاري و حركت در حول محور رهبري نياز دارد و در واقع توسعه‌ي پايدار جز بر مبناي فرهنگ و علم ايراني پايدار نخواهد بود.
وي ادامه داد: بعد از ابلاغ سند چشم‌انداز نظام بحث توسعه‌ي نهضت نرم‌افزاري مطرح شد و درواقع مي‌توان گفت كه بدون سند نمي‌توانيم به اهداف در نظر گرفته‌ي خود برسيم.
طيبي خاطرنشان كرد: آنچه كمي ما را نگران مي‌كند، اجرايي شدن اين‌ موارد و وفاق ملي بر سر انجام آن‌هاست و اين كه برنامه‌ها نبايد با تغيير دولت‌ها تغيير كند؛ زيرا زمان به‌شدت در حال گذر است و توطئه‌ها نيز وجود دارد؛ بنابراين بايد براي توسعه و پيشرفت خود فكري جدي كنيم و نكته‌ي بسيار مهم و اساسي اين است كه كساني مي‌توانند در اين قضايا موثر بوده و در جهت تحقق اين اهداف حركت كنند، فقط رسانه‌ها هستند و تولد ايسنا بر اساس نيازي بود كه براي ايجاد تحول در فضاي رسانه‌يي كشور ايجاد شد و امروز نيز همه‌ قبول داريم كه اين تحول ايجاد شده است.
رييس جهاد دانشگاهي تصريح كرد: ايسنا در اين قضيه كار ارزنده‌اي انجام داد كه قابل تقدير است و مانند ساير فعاليت‌ها و كارهاي جهاد دانشگاهي اين امر صورت نگرفت، مگر با عزم و اراده‌ي خود بچه‌هاي اين مجموعه.
او خاطر نشان كرد: مبناي ما در ايسنا استفاده از جريان سيال دانشجويي است و دوستان زماني كه تجربه‌اي كسب مي‌كنند، ما سعي مي‌كنيم حوزه‌هاي كاري را عوض كنيم تا اين سياليت حفظ شود و براي اين كه اين جوش و خروش مفيد در خدمت مردم قرار گيرد، به مديران باتجربه نياز داريم.
وي ادامه داد: بچه‌هاي ما كه از ايسنا فعاليتشان را آغاز كردند، يا دانشجو و يا فارغ‌التحصيل هستند و تجربه‌ي كاري‌شان باز در حوزه‌ي كاري ايسناست، اما آن تجربه‌اي كه مد نظر ماست، اين‌گونه كسب نمي‌شود، بلكه در تعامل نزديك با مجموعه به نتيجه خواهد رسيد.
او يادآور شد: جهاد دانشگاهي نهادي است كه معناي نبود خودباوري و فساد را مي‌فهمد و در حوزه‌ي توليد علم كار كرده است؛ اگر مي‌خواهيد فرهنگ‌ساز باشيد، بايد اين تصور درست را داشته باشيد تا بتوانيد موفق شده و به پيش رويد و آقاي حسن‌زاده نيز بايد فرصت اين را داشته باشد تا در بخش‌هاي مختلف جهاد دانشگاهي رفته و تجربه كسب كند. البته كسي منكر زحمات و تجربه‌ي ايشان نيست.
طيبي با بيان اين‌كه از رسانه‌ها توقع مي‌رود تا فراتر از جريانات حركت كنند، گفت: اصرار مي‌كنيم تعدادي از بچه‌ها در تعامل نزديك با جهاد باشند و اين بحث از چهار ماه قبل در هيات مديره مطرح بود كه بايد فرصتي را فراهم كرد تا بچه‌ها بتوانند اين تجربه را كسب كرده و به پيش روند.
او تصريح كرد: اگر اين اتفاق همزمان با اتفاقاتي شد كه در بيرون از مجموعه رخ داد و يا مطالب و مواردي كه در سايت‌ها به آن اشاره شد، نمي‌توان آن‌ها را دليل انجام اين تغييرها عنوان كرد؛ زيرا اين تصميم داخلي است و بر داخلي بودن آن اصرار داريم؛ اينجا يك نهاد است و باز تاكيد مي‌كنيم اصرار ما بر حفظ اين نهاد است.
رييس جهاد دانشگاهي در بخشي از سخنان خود با تاكيد بر اين كه به زودي بايد خط مشي ايسنا تدوين شود، گفت: دوستان و گروهي در ايسنا بايد هرچه زودتر اين خط مشي را تعيين و تدوين كنند.
وي تصريح كرد: با توجه به اين كه جهاد دانشگاهي نهاد عمومي غيردولتي و زير نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي است، در حساسيت بيشتري قرار دارد؛ زيرا اين شورا مستقيما زير نظر رهبري است و به‌خاطر اين حساسيت‌ها شعاري را كه انتخاب كرديم، اين است كه ايسنا رسانه‌اي در جهت حفظ فرامين رهبري و عمل به آن‌ها، پيروي از دولت‌ها و حمايت آن‌ها و بيان كننده‌ي نقاط ضعف و قوت به‌صورت منصفانه و از طرفي رسانه‌اي مستقل و تخصصي‌ است و بر تخصصي بودن آن تاكيد داريم.
او تاكيد كرد: يك رسانه بايد چراها و چگونگي‌ها را مطرح كند و اين زماني محقق مي‌شود كه خود رسانه آگاهي و اشراف كامل داشته باشد؛ آزادي بيان منجر مي‌شود تا اين چراها مطرح شده و زماني يك رسانه مي‌تواند اين كار را انجام دهد كه خود داراي تخصص باشد.
طيبي تصريح كرد: مقام معظم رهبري در بازديد از پژوهشگاه رويان و نمايشگاه و دستاوردهاي جهاد دانشگاهي مطالبي گفتند كه مسووليت‌هاي ما را سنگين‌تر كرده است؛ اين كه از اول تا به امروز كه جهاد را شناختيم بر اساس دين و تقوا بوده و بر اين اساس نيز نگه داشته شده و اميدواريم بتوانيم در اين مسير موفق باشيم.
وي گفت: اميدوارم با لطف خداوند تحول ارزنده‌اي در فعاليت‌هاي جهاد دانشگاهي داشته باشيم و با توجه به صحبت‌هايي كه رياست جمهور در رابطه با ارائه‌ي طرح‌ها مطرح كردند، ما نيز همزمان به دوستانمان اعلام كرديم كه برنامه‌ي توسعه‌ي استان‌هاي خود را به ما اعلام كنند كه بيش از 480 طرح براي رياست جمهوري تهيه و ارسال شد و انشاءالله اين موارد بررسي شده و به آن‌ها بودجه‌ي مناسب اختصاص يابد.
او ادامه داد: اميدواريم در جلسات بعدي كه خدمت آن بزرگواران مي‌رسيم، بتوانيم گزارش پيشرفت توسعه‌ي كارهايمان را داشته باشيم.
رييس جهاد دانشگاهي در پايان گفت: مجددا از آقاي حسن‌زاده تشكر مي‌كنم و از ايشان مي‌خواهم در اين مجموعه باقي بمانند و حتي اگر بخواهند بروند ما نمي‌گذاريم؛ زيرا بايد باقي بمانند، ايسنا و جهاد را ياري كنند و براي آقاي رحيميان نيز آرزوي موفقيت داريم.
در اين مراسم كه با حضور جهانديده - دبير شوراي اطلاع‌رساني دولت -، تورنگ - مدير گروه فرهنگي و اجتماعي دبيرخانه‌ي شوراي اطلاع‌رساني دولت-، مهدي فضايلي - مدير عامل خبرگزاري فارس - و جمعي ديگر از اصحاب رسانه و نيز اعضاي هيات امناي جهاد دانشگاهي و اعضاي هيات مديره‌ي خبر گزاري دانشجويان ايران برگزار شد، از زحمات سرپرست پيشين ايسنا تقدير شد.
در پايان اين جلسه حضار در مقابل يادمان شهداي ايسنا حاضر شده و با قرائت فاتحه نسبت به مقام اين دو شهيد اداي احترام كردند.
انتهاي پيام
كد خبر: 8609-05730
/گزارش تصويري/‌١ مراسم قدرداني از حسن زاده و معارفه رحيميان سرپرست جديد ايسنا
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1043932&Lang=P
/گزارش تصويري/‌٢ مراسم قدرداني از حسن زاده و معارفه‌ي رحيميان سرپرست جديد ايسنا http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1043933&Lang=P

نگران ايسنا هستم/ فاتح، بهمن 85

15 بهمن 1386
خبرگزاري كار ايران، ايلنا

ابوالفضل فاتح و ايسنا چنان با هم عجين هستند که تصور هريک بدون ديگری تصويری ناقص است. طرح مباحثی چون تغييرات گسترده در خبرگزاری دانشجويان ايران توسط دولت نهم تنها دليلی بود که فاتح را برای دومين بار پس از شنيدن خبر فوت برادر از منچستر به تهران کشاند.هم‌‏اکنون که ايسنا و تعداد ديگری از خبرگزاری‌‏ها منبع اصلی تامين خبر رسانه‌‏های مکتوب هستند، رسانه‌‏های مادر بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته‌‏اند. از اين روست که به دست گرفتن امور ايسنا به عنوان يک خبرگزاری ملی، هر دولتی را وسوسه می‌‏کند تا بيشتر بر آن به اصطلاح نظارت داشته باشد.
گويا فاتح نيز نگران همين نظارت‌‏هاست. اين نگرانی در تمامی جملات مديرعامل سابق ايسنا مشهود است. گفت‌‏وگو با ابوالفضل فاتح شرح همين نگرانی‌‏هاست.- چرا خبرگزاری دانشجويان ايران هشت سال پيش تاسيس شد؟- برای توضيح اين مطلب بايد برگرديم به زمانی که ايسنا تاسيس شد و نقش دانشجويان و دانشگاه‌ها را در آن مقطع ارزيابی کنيم. بی‌ترديد دانشگاه‌ها، نخبگان و دانشجويان از نقطه نظر تاريخی نقش تعيين‌‏کننده‌ای در شکل‌گيری و استمرار جريان اصلاحات در ايران داشتند. شکل‌گيری ايسنا در مقطعی بود که دانشگاه‌ها يکی از تعيين‌‏کننده‌ترين دوره‌های تاريخی به لحاظ تاثيرگذاری را پشت سر می‌گذاشتند. از طرفی عليرغم باز شدن نسبی فضای رسانه‌ای در کشور و تحولات عميق اطلاع‌رسانی در جهان، جامعه ما همچنان در عطش دسترسی به اطلاعات می‌سوخت. فضای رسانه‌ای آن موقع ايران، فضای خاصی بود و نمی‌توانست عطش اطلاعاتی جامعه را سيراب کند. در واقع می‌توانيم بگوييم آن موقع نوعی انحصار يا مونوپلی رسانه‌ای در ايران داشتيم. مجموعه دو عامل، پاسخ به عطش اطلاعاتی و نيز نقش تعيين کننده دانشگاه‌ها در فرآيند توسعه پايدار کشور، جهاددانشگاهی را به اين نتيجه رساند که می‌تواند با تاسيس خبرگزاری دانشجويان ايران در اين نقطه تاريخی ايفای نقش کند . به ياد دارم که نطفه های اين حرکت در اواخر سال ۱۳۷۷ بسته شد. می‌‏خواستيم با محوريت واحدهای جهاد دانشگاهی نشريه ای به نام دانشگاه امروز را منتشر کنيم . در جستجوی بهترين فرم رسانه بوديم. در برنامه سوم توسعه خبرگزاری‌‏های خصوصی و غير دولتی پيشبينی شده بود . هر روز پيشنهاد جديدی دريافت می کرديم يک روز عزيزی گفت چرا خبرگزاری نمی‌‏زنيد؟ آن فقط يک کلمه بود اما من گمشده‌‏ام را يافته بودم. اين پيشنهاد را نزد برادرم دکتر منتظری بردم، با روی باز استقبال کرد و مسووليت کامل کار را با اختيار تام به اين جانب واگذار کرد . به همت جمعی از عزيزان و حمايت تشکيلاتی جهاد دانشگاهی گام‌‏های آغازين برداشته شد و قدم به قدم پيش رفتيم تا به اين نقطه رسيديم. اينک پس از آن سال‌‏ها می‌‏توانم بگويم ايسنا يک نقطه عطف است و ترديد نداشته باشيد که اگر بخواهيم تاريخ رسانه‌ای ايران را منصفانه بررسی کنيم به جرات می‌توانيم به اين نقطه عطف اشاره و آن را به "قبل از ايسنا" و "بعد از ايسنا" تقسيم کنيم. زيرا ايسنا توانست انحصار خبرگزاری در کشور را بشکند، مفهوم جديدی از خبرگزاری ارائه و آن را از رسانه با واسطه به رسانه بی‌‏واسطه تبديل کند. ايسنا تعاريف جديدی از خبر و ارزش‌‏های خبری داشته و با روش خود فضای اطلاع‌‏رسانی کشور را توسعه داد. اين خبرگزاری تاثير به‌‏سزايی بر شکل‌‏گيری خبرگزاری‌‏های متنوع در کشور گذاشت و محتوای خبری روزنامه‌‏ها و مرجعيت رسانه‌‏ای در ايران را دستخوش تغيير کرد. نکته مهم ديگر آنکه ايسنا، نخستين خبرگزاری دانشجويان با کارکرد ملی در جهان و جلوه‌‏ای مدرن از جنبش دانشجويی و نقش‌‏آفرينی داشجويان و دانشگاهيان در ايران است. ايسنا در بسياری از جلوه‌‏های خبرگزاری در ايران اولين است که تاثيرات آن را در آينده قابل مطالعه و تحقيق می‌‏سازد.- همان زمان (سال‌‏های پايانی دهه ۷۰) روزنامه‌های زيادی در ايران وجود داشت که پاسخ نياز اطلاعاتی جامعه را می‌داد. با وجود آنها آيا نيازی به خبرگزاری آن هم با عنوان دانشجويان احساس می‌‏شد؟- اگر آن مقطع را بررسی کنيد می‌بينيد که مقطع زايش رسانه است. ايسنا هم، مولود زمانه خويش است. به همان دليل که در آن مقطع تعداد زيادی روزنامه در ايران شکل گرفت، به همان دليل هم يک خبرگزاری پا به عرصه وجود گذاشت. در واقع رسانه‌ها مولود زمان خود هستند. از سويی ديگر دانشگاه‌ها، نخبگان و دانشجويان در شکل‌گيری ايسنا سهم تعيين کننده‌ای داشته‌اند. اساسا بدنه ايسنا را دانشجويان و نخبگان تشکيل دادند. ضمن اينکه با تولد روزنامه‌های جديد بايد در منبع و تغذيه خبری آنها نيز دگرگونی و حرکت رو به جلو شکل می‌گرفت تا به نيازهای جديد پاسخ دهد.- اين پاسخ‌دهی با وجود خبرگزاری رسمی ايرنا و واحد مرکزی خبر که کل فضای خبری رسمی ايران را در اختيار داشتند چگونه ممکن شد؟- مهمترين مساله اين بود که در ابتدای امر شکل‌‏دهی يک خبرگزاری آن هم غيردولتی در ايران ممکن تلقی نمی‌شد. چون سابقه نداشت. خاطرم هست در ابتدای کار وقتی خدمت برخی دست اندرکاران رسانه‌ای ايران می‌رفتم و در مورد جوانب امر مشورت می‌کردم، در بسياری از مواقع با پاسخ‌های جدی و مناسب مواجه نمی‌شدم. زمانی هم که تشويق می‌کردند حس می‌کردم ته دلشان به اين می‌خندند که چند جوان با سابقه نه چندان زياد در نظام رسانه‌ای ايران، می خواهند خبرگزاری تاسيس کنند. و اين يکی از مهمترين مساله ما بود.نکته مهم ديگر تعريف وجه تمايزی روشن با ايرنا و ساير رسانه های موجود بود . ما دريافتيم که اخبار غير رسمی در کشور پوشش مناسبی داده نمی شود و جريان خبر يک سويه است . پس رويکرد نوينی را تعريف کرديم . اگر ما هم همان رويکرد سنتی را داشتيم تاسيس خبرگزاری ضرورتی نمی يافت و به همين دليل هم بود که ايسنا با نگاه و تعريف جديدی از خبرگزاری و اتکای کامل به يک الگوی کاملا بومی، منحصر به فرد و بی‌سابقه شکل گرفت. در واقع ايسنا محصول از خود گذشتگی جوانانی بود که بدون ادعا از زندگی‌شان مايه گذاشتند تا کاری متفاوت انجام دهند. - حتما مشکلات مالی هم داشتيد.- در ابتدای امر جهاد دانشگاهی به عنوان بانی کار، حامی و پشتيبان بود. آن موقع حدود ۱۵ميليون تومان بودجه برای راه‌اندازی ايسنا در اختيارمان قرار گرفت و ما توانستيم تعدادی کامپيوتر خريداری و تجهيزات حداقل را مهيا کنيم و قراردادی را برای طراحی نرم افزار خبرگزاری ببنديم. در خصوص مجوز هم بايد بگويم که در آن موقع موافقتی برای ارائه مجوز وجود نداشت؛ اما بايد از آقای مسجدجامعی، تشکر می‌کنيم که با حمايت خود موافقت ديگران را هم برای اعطای مجوز جلب کرد. اين گونه شد که از نيروهای اوليه‌ی ايسنا خواستيم با ما داوطلبانه همکاری کنند، و بعد هم تا حدود چهار ماه حقوقی به آنها پرداخت نشد. گرچه اين موضوع هيچ گاه در کارشان تاثير نگذاشت و اشتياق آنها در انجام هدف جمعی ، آن هم در سخت‌ترين شرايط، هميشه برای ما مايه اميد بود و در نتيجه با فداکاری و تلاش هسته‌ی اوليه نيروهای ايسنا، خبرگزاری دانشجويان ايران توانست خود با را با واقعيتی جديد، کارآمد و غيرقابل انکار به فضای رسانه‌ای کشور معرفی کند. کميسيون فرهنگی مجلس ششم نيز، پيشنهادی را به دولت برای کمک به اين خبرگزاری به عنوان يک فعاليت فرهنگی ارائه داد و يادم هست حدود ۳۰۰ ميليون تومان بودجه در اختيار ايسنا قرار گرفت که البته کمک بسيار موثری در ادامه فعاليت اين خبرگزاری بود.- چه سالی اين کمک انجام شد؟- در اولين سال فعاليت مجلس ششم، بعدها هر سال رقمی به آن افزوده شد و اکنون ايسنا رديف بودجه جداگانه دارد.- پس با اين حساب، ايسنا يک خبرگزاری وابسته به دولت محسوب می‌شود؛ چون از سوی دولت حمايت مالی می‌شود.- صرف پشتيبانی دولت از جايی، آن را دولتی نمی‌کند. همه روزنامه‌ها امکاناتی از جمله کاغذ از دولت می‌گيرند. يا مگر وقتی دولت به مساجد کمک می‌کند، بايد مساجد دولتی شوند؟ به اعتقاد من، نفس کمک به توسعه و بهبود فعاليتهای فرهنگی، اقدام خوبی در کشور بوده و معتقدم بايد اين ظرفيت گسترش پيدا کند تا کمک به فعاليت‌‏های فرهنگی آنها را در چارچوب نفوذ مستقيم دولت قرار ندهد.- اما مديون و در نتيجه وابسته به دولت می‌شوند!- نمی‌توانم منکر اين که کمکها به نوعی تاثيرگذار است، شوم! اما بايد اين ظرفيت ها را طوری توسعه داد که با وجود کمکها، مديونيتها به حداقل برسد و البته لازمه تحقق اين امر مهم، داشتن نگاه استراتژيک به رسانه و ارتقاء فرهنگ رسانه در کشور است. - معتقديد که در ايسنا اين طور شد؟ - می‌‏توانيد عملکرد ايسنا را مورد بررسی قرار دهيد.- همين کمک‌‏ها باعث نمی‌‏شود که دولت (هر دولتی) بگويد حالا که به ايسنا کمک می‌کنم، پس می‌‏توانم و حق دارم مثل خبرگزاری ايرنا، مديرعامل ايسنا را هم عوض کنم تا به سليقه من عمل کند؟- حتی در مورد تغيير مديرعامل خبرگزاری رسمی ايران (ايرنا) هم اين اعتقاد را ندارم که بايد توسط يک وزير دولت تغيير کند. چند ماه پيش نامه ای را به مديرعامل جديد ايرنا نوشتم در مورد نقشی که اين خبرگزاری می تواند در ايران ايفا کند اما متاسفانه به خاطر شرايط فعلی نتواسته از عهده انجامش بخوبی برآيد. بحث جدی را که مورد توجه قرار دادم، دخالت در تغيير مديرعامل ايرنا و نوع اين تغيير است. اساسا تغيير مديرعامل خبرگزاری ملی را با امضای يک وزير درست نميدانم و معتقدم در نظام قانونگذاری کشور اين موضوع بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد. وقتی سطح مدير خبرگزاری ملی در حدی است که با امضای يک وزير - هر قدر هم اين وزير جايگاه مهمی داشته باشد - عوض شود، آن خبرگزاری هيچ وقت نمی‌تواند نقش ملی و فراگير خود را ايفا کند.در آن نامه تاکيد کردم که خبرگزاری دولتی نبايد به اين مفهوم تلقی شود که جريان يک سويه خبری و دولتی را به مردم اطلاع‌رسانی کند. بلکه بايد وظايف جدی‌‌تر و جامع‌تری را برای خبرگزاری ملی در نظر بگيريم. همان گونه که همه دولت‌ها خبرگزاری‌هايی دارند. اما در همه دولت‌ها با خبرگزاری دولتی، خودشان اين گونه برخورد نمی‌‌شود.- شما در ايسنا اين موضوع را پايه‌گذاری کرديد که مدير عامل خبرگزاری از طرف دولت تعيين نشود؟ و همه می‌دانند که آقای نادعلی زاده به نوعی با انتخابات درون‌سازمانی، جانشين شما شدند.- اولا ما بايد به ساختار جهاددانشگاهی توجه کنيم. خبرگزاری دانشجويان، مولود جهاددانشگاهی است و جهاددانشگاهی و ريييس وقت آن را ( دکتر منتظری ) را بايد به خاطر فرصتی که در اختيار دانشجويان کشور قرار داد، تحسين کرد. جهاددانشگاهی يک نهاد دولتی نيست. عزل و نصب هايش از نوع عزل و نصب‌ها در دولت نيست .جهاددانشگاهی زير مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی زير مجموعه دولت نيست. همين مساله به جهاددانشگاهی آزادی عمل بيشتری داده و به تبع آن ايسنا نسبت به يک خبرگزاری دولتی آزادی عمل بيشتری دارد.- اما آقای منتظری با دستور رييس‌جمهور (رييس شورای عالی انقلاب فرهنگی) از جهاددانشگاهی رفتند؟- نه، رييس جهاددانشگاهی توسط هيات امنا انتخاب و بعد از تصويب شورای عالی انقلاب فرهنگی ، با حکم رييس شورا منصوب می شود. پس موضوع از جنس ساير انتصابات دولتی نيست.- اما دولت (رييس جمهور) می‌‏تواند تاثير بگذارد.- قطعا دولت سهم تعيين‌‏کننده‌‏ای در اين زمينه دارد، من اين را انکار نمی کنم. اما عرض کردم، در موضوع رسانه حتی اگر خبرگزاری، دولتی هم باشد، مداخله در رسانه که منجر به نقض استقلال تحريری رسانه شود را قبول ندارم، چه برسد که رسانه مستقيما زير نظر دولت نباشد. به نظر م قانون مطبوعات ما بايد معيار عمل باشد و اگر قانون می گويد هيچ کس حق ندارد در محتوای رسانه دخالت کند، اين مربوط به همه است و دولت اول کسی است که بايد اين قانون را رعايت کند. نه اينکه دولتها برای تأمين نظر خود در محتوای رسانه، با اعمال فشار ، تغيير عوامل رسانه را چاره کار بدانند. - اما الان چنين نگرانی وجود دارد.­- نگران همين مساله هستم. متاسفانه در حال حاضر معرفت رسانه‌ای در کشور سطح نازلی دارد و نوع مداخلات در کار رسانه‌ها به گونه‌ای است که کلا نسبت به آينده رسانه در کشور نگرانم. رسانه‌ها از مشکلات درونی و بيرونی رنج می‌برند که اين گونه فشارها ازجمله مشکلات بيرونی است و در مورد مشکلات درونی هم می‌توانم به اين اشاره کنم که هنوز جايگاه خبرنگاران و ساير عوامل تحريری در رسانه‌ها کمرنگ ديده می‌شود و آنها شان و نقش اساسی خود را ندارند و عمدتا مالکان رسانه‌ها نقش‌آفرينی مِی‌کنند. - الان خيلی‌ها نگران هستند که مديرعامل فعلی ايسنا برکنار شود، بعد فشار برای تغيير بدنه خبرگزاری به وجود آيد.- چند جمله در مورد آقای نادعلی‌‏زاده بگويم. آقای نادعلی‌‏زاده از ابتدا با ايسنا کار کرده است. ايشان فردی توانمند، فعال، کوشا، متدين، معتقد به کار و چارچوب‌های رسانه‌ای است که طی سال گذشته در شرايط سختی ايسنا را مديريت کرده و خبر دارم که در طول اين مدت رنج طاقت فرسايی را متحمل شده‌اند.- برای انتخاب آقای نادعلی‌‏زاده، در ايسنا اجماع به وجود آمده بود؟- زمانی که بنا شد من ايسنا را ترک کنم، از دوستان جهاد دانشگاهی، از جمله آقای دکتر منتظری که يادش برای من هميشه گرامی است، خواستم که تعيين مديرعامل جديد بر مبنای تقاضای اهالی ايسنا باشد و کسی مسووليت را قبول کند که در ايسنا کار کرده باشد. از ابتدا هم پايه خوبی در ايسنا گذاشته شده بود که بر مبنای آن تنها کسی می‌توانست در ايسنا فعاليت کند که مدتی خبرنگار افتخاری بوده باشد. سپس ترقی کند. به عبارتی هيچ کس در ايسنا نمی‌تواند دبير يا سردبير و مدير عامل شود مگر اينکه روزی خبرنگار بوده باشد. اين در ايسنا عمل و به عنوان يک منطق کاری پذيرفته شده است و معتقدم اين برای همه رسانه ها بسيار مفيد است. چون دبير، سردبير و مديری که خودش کار خبرنگاری کرده باشد، هم اقتضائات خبر را درک می‌کند و هم اقتضائات کار خبرنگاری را. خيلی مهم است که مديران يک رسانه به اين دو مقوله آشنايی داشته باشند.در آن مقطع اهالی ايسنا در جلساتی، مجموعا به اين نتيجه رسيدند که آقای نادعلی‌زاده مقبوليت و استانداردهای لازم را برای کسب اين مسووليت دارد و معتقدم که ايشان در سال گذشته موفق عمل کرده و توانستند با شرايطی که در کشور وجود دارد، کيان اين رسانه را حفظ کنند و نفوذ اين رسانه را استمرار بخشند که البته اين کار با همکاری خبرنگاران، دبيران، سردبيران و مديران توانمند و سخت‌کوش و فداکار ايسنا صورت گرفته که همواره بار اصلی کار را بر دوش کشيده‌اند و من واقعا معتقدم سالها طول می‌کشد تا قدر و منزلت تلاش اين عزيران شناخته شود.آنها انسانهايی به غايت بزرگ ، پر مايه و کم ادعايند. قدرشناسی از چنين افرادی طبيعتا به ما يادآور می شود که رويکرد منصفانه‌تری را در برخورد با ايسنا داشته باشيم.- الان يکسری فشارها بر ايسنا هست که بدنه کمی معتدل تر شود. آن زمان هم حتما شما با اين فشارها روبرو بوديد.- ايسنا ويژگی‌های خاص خودش را دارد و طبيعتا در جامعه‌ای که رسانه از منزلت مطلوب خودش برخوردار نبوده يا در وضعيتی که قانون‌های حمايتی از رسانه در ايران کافی نيست و در شرايطی که معرفت نسبت به رسانه از سطح نازلی برخوردار است، قبول کنيد که کار رسانه بسيار دشوار می‌شود و همواره دغدغه مديران هر رسانه‌ای در ايران، حفظ استقلال تحريری رسانه خويش است و طبيعی است که ما هم با اين مشکل دست و پنجه نرم می‌کرديم. خاصه اينکه هرچه حوزه نفوذ يک رسانه بيشتر، عميقتر و گستره عملش وسيعتر باشد، بيشتر با اين فشارها روبروست. بخصوص اينکه يک رسانه جدا از رويکرد سياسی و اجتماعی‌اش، بخواهد رسالت حرفه‌ای هم برای خود قايل باشد. در واقع، ايسنا همزمان به دو موضوع فکر می کرد، يکی کاری که به عنوان يک رسانه بر عهده دارد و ديگری ارتقای جايگاه رسانه در کشور. ايسنا همچنين بايد يه شدت از افراط و تفريط پرهيز می کرد . ببينيد اين خبرگزاری در شرايطی به فعاليت خودش ادامه داد که بيش از ۱۰۰روزنامه و نشريه در ايران توقيف شد. آيا به شعار ايسنا توجه کرده‌ايد؟ «رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود».- فشارها از جانب دولت آقای خاتمی هم بود؟- موارد فراوانی در دوران مسووليتم در ايسنا، تحت فشار قرار گرفتم؛ حتی از جانب برخی وزرای دولت آقای خاتمی که چند روز پيش، اين موضوع را به ايشان گفتم. رويکرد ايسنا، اساسا جنجالی نبود و هميشه سعی می‌کرديم با گفتگوهای منطقی کار را به نتيجه مطلوب برسانيم و اين طور هم می شد. خيلی از وزرا قانع نمی‌شدند و از طرق مختلف فشار می‌آوردند. اما ما زير بار نمی رفتيم. منصف باشم فشارهای دولتی در مقايسه با بخش های ديگر حد اقل بود . بالاخره اختلاف نظر با گروه ها و احزاب يا دستگاه هاو مجموعه های ديگر در مواردی پيش می آمد . به ياد می آ ورم در مواردی همکارانم و خودم از برخورد فيزيکی نيز مصون نبوده‌ايم. به شکلی که در يکی از وقايع کوی دانشگاه، برخورد فيزيکی با من صورت گرفت، اما ايسنا وارد جنجال رسانه‌ای نشد و حق رسانه را از آن مسير دنبال نکرد. بلکه از طريق برقراری ديالوگ‌های منطقی دنبال کرد و کار به جايی رسيد که فرمانده نيروی انتظامی کشور سه جا رسما از مديريت ايسنا عذرخواهی کرد. اتفاقی که در خيلی جاها نيفتاده است. در احضار دادگاهها هم روال پرهيز از جنجال بود. - اما بسياری درک ما را از رسانه ندارند، پس فشارهايی وارد می‌‏کنند.- درکی که برخی نهادهای امنيتی و قضايی از کارکرد رسانه داشتند، طبيعتا با درک ما تفاوت پيدا می‌کرد و در آنجاها هم می‌توانيد فرض بگيريد که فشارهايی متحمل می‌شديم. اما با اين حال ايسنا هرگز کارکرد خودش را معطل يا تحت تاثير فشارها قرار نمی‌داد. ما در حقيقيت ضمن اينکه در حال تاسيس خبرگزاری بوديم و يک بخش از انديشه خود را متوجه تاسيس آن با قابليت های بسيار بالا می کرديم، از يک طرف هم بايد نهادهای اجرايی، قضايی و امنيتی کشور را نسبت به کارکردهای رسانه قانع می‌کرديم. هميشه اعتقاد داشته‌ام که در دل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ظرفيت‌هايی هست که فرصت پديداری فعاليت‌ها و کارهايی را به جامعه ارزانی می‌دارد که می‌تواند منشا تغيير و تحول و اميد در کشور باشد. بايد قبول کنيم که ايسنا به سهم خودش نقش تعيين‌کننده‌ای در توسعه نظام رسانه ای و ارتقای فرهنگ رسانه در ايران داشته و دارد. ايسنا در زمان خود توانست جريان اخبار داخلی را بر مبنای منابع خبری داخلی تغيير دهد؛ به اين معنی که در گام اول مردم ما برای آگاهی از اخبار غير رسمی کشور خودشان به رسانه‌های خارجی نياز نداشته باشند؛ در گام دوم نگاه رسانه‌های دنيا به سمت اخبار ايسنا به عنوان منبع معتبر اخبار ايران جلب و باعث شد اخبار مربوط به وقايع داخلی کشورمان با منبع يک رسانه ايرانی در جهان منتشر شود و به نوعی شعار "ايران‌به روايت ايران" محقق شد و بايد در گام‌های بعدی به سوی تحقق شعار "جهان به روايت ايران" پيش‌رويم. البته متاسفانه بايد بگويم در يکی دو سال اخير در اين حوزه عقب گردهايی داشته ايم.- شما از جريان يک‌‏سويه خبری انتقاد کرديد. تلاش‌‏های ايسنا در اين مورد چه بود؟- ما در مطالعاتی که نسبت به نظام رسانه ای ايران داشتيم، متوجه شديم که جريان رسانه ای ايران يک ارتباط يک سويه از دولت به مردم را برقرار می کند. ما تلاش کرديم يک ارتباط سه وجهی برقرار کنيم؛ ارتباطی بين سه وجه نظام، نخبگان و مردم. ايسنا تلاش کرد در نقطه ثقل اين سه وجهی قرار بگيرد. ديگر جريان خبر ، يک سويه نبود. ايسنا ديدگاه های مردم را به نظام و نيازهای نظام را به مردم منتقل می کرد و با باز کردن دريچه‌ی رسانه‌ا‌ی برای نخبگان، در خصوص پرسش‌های نظام، از آنها پاسخ می‌طلبيد. نقدهای نخبگان و مردم را به اطلاع نظام می‌رساند. اين گردش خبری يک فضای جديد اطلاع رسانی و مشارکت چند جانبه را شکل داد و همين کار، فضای جديد را به گونه‌ای به جامعه عرضه کرد که هم فرهنگ رسانه را ارتقا داد و هم مصونيتی نسبی برای رسانه به ارمغان آورد.- داخل پرانتز بگويم؛ مصونيتی که شما می گوييد هيچ گاه وجود ندارد. شما از تحمل فشارها گفتيد. الان در بدنه ايسنا آن قدرت تحمل را در برابر فشارها می بينيد؟ فشارهايی که خودتان نگرانش هستيد.- قطعا آن موقع ايسنا تنها نبود و به تنهايی اين مسايل را تحمل نمی کرد.در کنار برخی تفاوت نظرها ، ايسنا در چتر حمايتی همان سه وجهی قرار داشت. همان نخبگانی که ايسنا سعی می کرد در جريان خبر مشارکت داشته باشند، همان ها هم حامی رسانه بودند. مردمی که مخاطب ما بودند، حامی معنوی ما بودند و نظام قطعا حامی ايسنا بوده و به آن فرصت داده است. در اين موضوع ترديد ندارم. ممکن است که عده‌ای در سطوح مختلف، با تنگ نظری‌ها، تحمل نمی‌کردند. اما کسانی هم بودند که حامی معنوی ايسنا بوده‌اند. هميشه گفته‌ام که ايسنا مورد اعتماد و لطف رهبر معظم انقلاب بود. هميشه اين را بيان کرده‌ام و به آن ايمان دارم و مفتخرم . البته به اين معنا نبود که کارهايی که ما می‌کرديم، مورد نقد نبود. اما اعتماد، لطف و وسعت نظر رهبر بزرگوار را حس می کرديم. شخص آقای خاتمی هم که روشن است کاملا از ايسنا حمايت معنوی می‌کردند يا بيت حضرت اما م خمينی و فرزند يادگار گرامی حضرت امام. دولت آقای خاتمی هرچند در قالب همان بودجه اندک، حمايت مادی داشت و مجلس و کميسيون فرهنگی هميشه از ايسنا حمايت معنوی می‌کرد؛ نخبگان نيز همين طور. اما همه اينها، نافی اين نبود که جدی‌ترين انتقادات نسبت به حاميان ايسنا، بر روی خروجی ايسنا قرار نگيرد. جدی ترين انتقادات به شخص آقای خاتمی و دولت ايشان. جدی ترين انتقادات نسبت به پارلمان و تشکيلات قضايی و يا انتقادات به نخبگان و احزاب . هميشه همه اين را می‌دانستند که حمايت های معنوی از ايسنا نافی برقراری جريان نقد و استقلال تحريری نبايد باشد. و اگر مطالب آرشيو ايسنا را که در دسترس همه هست مرور کنيد به وفور به اين انتقادها برمی‌خوريد. بنابراين در آن دوران هيچ کس به ايسنا دستور نمی داد. و هيچ کس نمی توانست از ايسنا تقاضايی نامرتبط کند. آيا کسی هست که بتواند بگويد ما فلان چيز را به ايسنا ديکته کرديم؟ امکان نداشت کسی بتواند استقلال تحريری ايسنا را بشکند. هر چه بود فهم و درکی بود که از آن وجوه سه گانه وجود داشت. و البته اين را هم بگويم سلامت مجموعه ايسنا مصونيت بالايی به آنها داده بود. ايسنا به لحاظ سياسی و اقتصادی سالم بود. اين مجموعه همه صداهای قانونی را پوشش می داد؛ اما در چنبره هيچ حزب و گروهی نمی‌گنجيد؛ البته بايد اذعان کنم که ايسنا هيچگاه بطور کامل از سوی جريان‌های سياسی باور نشد و مثلا در ابتدا از سوی برخی اصلاح‌طلبان متهم می‌شد که به نهادهای قضايی و امنيتی وابستگی دارد و يا بعدا جناح مقابل آنها می‌گفتند که ايسنا دارای وابستگی‌های حزبی به اصلاح‌طلبان است، اما علی‌رغم اينها ايسنا مستقل ماند و اين چيزی است که نهادهای امنيتی، قضايی و احزاب و تشکلهای سياسی از همه طيفها به خوبی به آن واقفند و می‌توانند به آن شهادت دهند.گرچه متاسفانه ايسنا هنوز هم از سوی برخی باور نمی ‌شود و متهم به وابستگی می‌گردد. - الان شما حمايت ها را می بينيد؟ حمايت ها در دولت و مجلس.از همه می‌‏خواهم اين حمايت را داشته باشند. از همه می خواهم اين ظرفيت را داشته باشند. ايسنا يک سرمايه ملی است. الان فقط يک رسانه ی متعلق به جهاددانشگاهی نيست. در ديداری که با دوستان جهاددانشگاهی داشتم گفتم وابستگی تشکيلاتی به جهاددانشگاهی يک افتخار است، اما در عين حال ايسنا متعلق به ملت و سرمايه ملت است. همه بايد به آن مسوولانه نگاه کنند. هيچ کس نبايد به خاطر پيشبرد منويات خودش اين رسانه را تحت فشار قرار دهد.- اما اکنون تحت فشار است.- می‌شنوم و فکر می کنم که به هر حال ايسنا از جانب برخی دوستان دولتی تحت فشار است. شکی در آن نيست. فکر می کنم که دوستان بايد در اين مساله تجديد نظر کنند. اين را در شان دولت نمی‌دانم. و اين رويکرد را هم غلط می‌دانم و مفيد فايده نمی‌دانم. اولا مشکلاتی که دولت با آن دست و پنجه نرم می‌کند، ناشی از رسانه‌ها نيست. راه حل‌های آن هم صرفا رسانه ای نيست و اگر دوستان فرض می‌گيرند که در برخی موارد رسانه ها راه حل مساله هستند، مربوط به آنجاهايی است که نظام رسانه‌ای قوی دارند. من می‌گويم اگر صدا و سيما با آن وسعت و با آن شبکه وسيع و اگر ايرنا، ايران، کيهان و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌‏های همسوی ديگر نتوانند مشکلات دولت را حل کنند، چگونه می‌خواهيم با يک ايسنا آن را حل کنيم؟ آيا با تغيير خط مشی ايسنا مشکلات حل می‌شود؟ اين نگاه بلند و عميق به مساله نيست! و نشان می‌دهد که تحليل قوی از قضيه نداريم. اساسا اين افتخار و منفعتی برای دولت نيست که با جريان نقاد سالم و نافذی مثل ايسنا اين گونه برخورد کند. حتی اگر به فرض محال، دولت تصور کند که متولی ايسنا است. چنار امام زاده صالح را هم متولی‌اش نمی تواند قطع کند؛ چراکه ميراث فرهنگی است. آنوقت با چه استدلالی عده ای می‌خواهند رسانه‌ای مثل ايسنا را که ميراث رسانه‌ای کشور است تحت فشار قرار دهند. درحالی که نه در شکل گيری اين پديده و نه انديشه مولد آن، نقشی نداشته‌اند و نه از دل انديشه ی آنها می توانسته چنين پديده‌هايی شکل بگيرد. من هم دلم می خواهد مشکلات دولت حل شود. من هم می خواهم زير چتر دولتی باشم که مقتدر تر، مطمئن تر و موفق تر است. خاصه آن که موفقيت دولت، موفقيت انقلاب، نظام و کشور ماست و قطعا يقين دارم که دوستان در ايسنا به ارتقای امنيت و توسعه سياسی، فرهنگی و اقتصادی کشور فکر می کنند. آنها هم آرزو دارند در کشوری سربلند تر و مفتخر تر زندگی کنند. آنها هم اگر بتوانند کمکی کنند که مشکلات حل شود، دريغ نمی کنند. اما آيا راه حل مساله تحت فشار قرار دادن ايسنا است؟ - به نظر شما ايسنا زير بار فشارها می‌‏رود؟- به روزی فکر می‌‏کنم که تغيير دولت، ديگر منجر به تغيير مديران رسانه‌ها نشود. ما بايد به اين سطح برسيم. تغيير مدير ايسنا اگر تحت فشار دولت انجام شود، هرگز افتخاری برای دولت نيست. به اين فکر نمی کنم که بچه های ايسنا چه کار بايد بکنند. به اين فکر می کنم که دوستان دولتی نبايد اجازه دهند که به نام آنها چنين اتفاقی بيفتد. من تا آنجا که از جهاددانشگاهی خبر دارم و دوستان جهادی خودم را می شناسم، به لطف خداوند وقوف کامل به اهميت مساله و ضرورت صيانت از خط مشی، محتوا و ساختار اين رسانه را دارند و تا آنجايی که حدس می زنم اگر استقلال عمل اين دوستان به رسميت شناخته شود، بعيد است که به چنين نتيجه ای برسند. پس بايد از دوستان بيرونی خواهش کنيم که فشار خودشان را بردارند. هيچ وقت از جانب جهاددانشگاهی نگران نبوده و نيستم. جهاددانشگاهی مولد اين رسانه و اولين حافظ آن است. مديريت فعلی جهاد تا آنجايی که می شناسم يک شخصيت جهادی، مستقل و مومن به فعاليت های جهاددانشگاهی است. اميدوارم در شرايطی که از ايشان توقعات ناصوابی دارند، خودشان با کمک ديگران بتوانند اين فرآيند را پشت سر بگذارند. اما در هر صورت اگر نتيجه نفی استقلال تحريری ايسنا شود، تاسف و افسوس آن برای همه خواهد بود و آيندگان قضاوت خود را خواهند داشت.- و اگر چنين اتفاقی بيافتد؟­- اخيرا گفتم ايسنا اگر از اسب بيافتد، از اصل نمی‌افتد. ايسنا يک فرهنگ است. ايسنا با عملکرد چندين ساله خود و با ارزشها و فلسفه خبری خود همراه با چند هزار خبرنگار افتخاری در کل کشور، دفاتر استانی و... تبديل به فرهنگ شده. اما طبيعتا تاسف برانگيز خواهد بود اگر ايسنا نتواند اين فرهنگ سازی خودش را با قوت و استمرار ادامه دهد. گرچه دوستان ايسنايی ايمان به فرهنگ ايسنا را وظيفه دائمی خود می‌دانند.- اگر اتفاقی که برای روزنامه ايران افتاد، ايسنا هم دچارش شد؟- (سکوت) تصور اين مساله برای من خيلی سخت است. (سکوت) در مورد ايران نمی‌توانم اظهار نظر خاصی کنم (به خودشان مربوط است)، خدا نکند برای ايسنا اتفاقی بيفتد، ولی اگر افتاد، فقط می توانم افسوس بخورم و بگويم يک افسوس به افسوس های تاريخ ما اضافه خواهد شد. من نمی دانم چرا در کشور ما تا نهالی می خواهد سر بلند کند، يک عده با تيشه، ريشه اش را می‌زنند؛ با هر توجيهی. هيچ کس با توجيه نامقدس در اين کشور کاری را انجام نمی‌دهد. همه برای کار خودشان توجيه مقدس می‌آورند. خدا رحمت کند دکتر شريعتی را. در بحث «مذهب عليه مذهب». می‌گفتند مگر می‌شود کسی در يک کشور مذهبی با استدلال کفر، منويات خودش را جلو ببرد؟ بنابراين همه لباس مذهب می پوشند. طبيعی است که در کشور ما، يا به نام مصلحت ، خدمت، يا به نام هر موضوع منطقی و معقول ديگری، چنين اتفاق ناصوابی بيفتد. به هر حال اين اتفاق ناصوابی است. تنها می‌‏توانم بگويم اگر اتفاق ناگواری برای ايسنا بيافتد آنگاه يک افسوس به افسوس های تاريخ کشورمان اضافه می شود.- شما از محل تحصيلتان مرخصی گرفته‌‏ايد، اين مرخصی ربطی به آينده ايسنا دارد؟- قطعا فقط برای ايسنا آمده‌ام. نگران بودم و آمدم که نگرانی‌های خودم را به دوستانم در جهاددانشگاهی که خاستگاه من است منتقل کنم. آنها انسان های فهيمی هستند و قطعا خودشان هم نسبت به اين مساله نگرانی دارند. نسبت به اين مساله نگرانی دارم. اميدوارم اين نگرانی‌ها مورد توجه قرار گيرد. آمدم يک حالی از دوستان خودمان در ايسنا بپرسم. به هر حال ايسنا ويژگی های منحصر به فردی دارد. پرسنل ايسنا هم در تمام سطوح از استعدادها، توانايی‌ها و ويژگی های منحصر به فردی برخوردارند. وظيفه من بود حالی از دوستان ايسنا بپرسم که در تمام اين سالها با فداکاری، زندگی خود را برای شکل‌دهی رسانه‌ای صادق، نافذ و خلاق صرف کردند. گرچه بايد روشن کنم که هم اکنون هيچ مسووليتی در ايسنا ندارم.- چقدر موفق شديد؟ - به خداوند بزرگ اميدوارم . بعضی وقت ها بيداری همه چيز است و فکر ميکنم اين بيداری به وجود آمده است پس ديگر هر اتفقی که بيافتد همه زوايای آن روشن است و هيچ چيز پنهان نيست. البته نمی توانم جوری حرف بزنم که انگار نگرانترين فرد ،من هستم. به عنوان يک فرد جهادی در دل جهاد اين کار را انجام دادم. فکر می کنم که همه دست اندرکاران ايسنا و جهاد خودشان را نسبت به ايسنا مسوول می دانند و حتما آنها هم از طرقی که بايسته بوده تلاش کرده اند کاری بکنند.البته اين نکته را هم بايد در نظر بگيريم که به هر حال در کشور ما می شود يک شبه يک ساختار درست کرد و يک شبه يک ساختار را بهم زد. ما اين واقعيات را داشته‌ايم که می‌تواند به سر ايسنا هم بيايد. به درست و غلط آن کاری ندارم. ولی در کشور ما از اين اتفاقات زياد افتاده. گذشته به من می‌گويد اين گردنه هم قابل عبور است و هم خطرناک. هيچ چيز به اين ترتيب، قابل پيش‌بينی نيست؛ در هر صورت نگرانی‌هايم را در ميان گذاشته ام؛ مهم اين است همه بدانند که چه می‌کنند ؛ به عهده خودشان است؛ اما با هر نتيجه‌ای، خدايی که ايسنا را آفريده، حتما فرهنگش را هم حفظ می‌کند. به فرهنگ ايسنا دل بسته ام و اميدوارم دوستان ايسناييم بمانند و منطقی و معقول تا آخر از آن صيانت کنند.- آقای خاتمی يکی از حاميان شما بوده است. اظهار نظرهای جالبی در مورد ايسنا داشتند.- خاطرم هست آقای خاتمی آمده بود ايسنا، بعد که ايسنا را ديدند گفتند از مسوولان کشور می خواهم وقتی کسانی می آيند کشور را ببينند، وقتی می خواهند موفقيت های کشور را به انها نشان بدهند، يکی از جاهايی که حتما به آنها نشان داده شود، ايسنا است . ايشان ايسنا را از افتخارات دوران خود می دانند . يادم هست آقای دکتر معين و دکتر توفيقی، به می‌گفتند که در جلسات خارج از کشور هر موقع می خواستند موفقيتی از نظام آموزش عالی و جريان دانشگاهی از کشور را بگويند، يکی از آنها ايسنا بوده است و همين طور دکتر مسجد جامعی تعابير جالبی راجع به ايسنا دارند . اين فقط محدود به سياست مداران ، دست اندرکاران يا روزنامه نگاران نيست . تعابير اساتيدی چون دکتر معتمدنژاد، محسنيان‌‏راد، فرقانی، شکرخواه، خانيکی، نمک‌‏دوست، قندی، بروجردی، کيا و .... خواندنی و قابل توجه است. اين وضعيت ايسنا بوده است. اين ميزان نيرو، اين ميزان سرمايه! خيلی جاها در کشور هزينه شده. نتيجه‌اش اين نشده. ايسنا به لحاظ بهره‌وری، کارايی، کيفيت، کميت، ساختار سازمانی، درجه اعتماد و نفوذ رسانه‌ای و بسياری از موارد ديگر، مهم و ارزشمند و قابل مطالعه است. در خيلی جاها ما ۱۰ برابر اين هزينه را کرديم و نتيجه نگرفتيم. آيا جز لطف خداوند، دلهای پاک اين جوان‌ها، انگيزه‌های صادقانه جوان‌های پاک کشورمان و بستر مناسب جهاد دانشگاهی چيز ديگری ايسنا را بوجود آورده است؟ من می‌گويم همانها می‌تواند باز هم کار خودش را بکند. اگر خدای ناکرده اتفاق ناگواری بيفتد، شرمندگی اش برای کسانی است که آن اتفاق را بوجود آورده اند. مطمئنم هيچ گاه کسانی که چنين خسارتی را به ايسنا و به نظام رسانه ای کشور وارد کنند، نمی توانند از شرمندگی اش خارج شوند.- آينده ايسنا را چطور می‌بينيد؟- من آينده فرهنگ ايسنا را موفق می‌دانم.- پيش‌بينی‌تان؟- هيچ گاه نگفته‌ام نگران نيستم، اما به دوستان جهادی خودم اميدوارم. از بزرگان کشور هم، خواهش می‌کنم که در اين مورد عنايت کنند. اميدوارم به همه و هر کس که دلسوز است. حيف است که برای اين طرف و آن طرف شدن چند خبر با نگاه سياسی، کسانی بخواهند چنين سرمايه بزرگی را دستخوش تغيير کنند. ما بايد به چه چيز ايسنا افتخار نکنيم و از چه چيز ايسنا احساس شرمندگی کنيم؟ ­- کسی احساس شرمندگی می کند؟- اگر احساس نمی‌کردند که اينقدر فشار نمی‌آوردند. اگر خدای نکرده کسی اين فشارها را بپذيرد، بايد شرمنده باشد. فکر می کنم از لوگوی ايسنا بتوانيد ايمان و اعتقاد ما به امام را دريابيد . همواره معتقد بوده ام جريان چپ مذهبی يا همان خط امام در ايران بدون پايداری بر اهداف و آرمانهای ايشان ، هويت خود را از دست داده و آ ينده ای نخواهد داشت . مرزبندی با سکولاريزم همچون مرزبندی با جمود و تحجر بايد مستمر و دائمی باقی بماند . ما در ايسنا گرچه همه صداهای قانونی را پوشش می داديم اما چارچوب و افق نگاهمان چنين بود . امام را متعاليترين و جامع ترين نسخه برای درک استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی می دانم . به بيت ايشان عميقا علاقه دارم و حضور فرزند يادگار ايشان در ايسنا را از خاطرات ارزشمند ايسنا می‌‏دانم.درباره اصل رهبری بايد بگويم من منطق خود درباره حکومت دينی ، ولايت فقيه و منزلت آن را از امام گرفته ام و خط امامی بودن را جدايی ناپذير و عجين با اين اصل می دانم .ايشان محور وحدت ملی و سمبل تشيع و کشورند . شخصيت و انديشه ی والا ، فرزانگی ،ساده زيستی و پاکزيستی حضرت آيت ا... خامنه ای را عميقا دوست دارم . علاوه بر اعتقاد قلبی ، ارادت دارم . باور دارم بيش از هر زمان به ايشان نيازمنديم . هميشه دوست داشته ام دوستان جناح چپ ،ارتباط نزديکتر و قوی تری با ايشان داشته باشند . به نظرم در سالهای پس از رحلت حضرت امام دوستان جناح چپ بايد بر اين موضوع و اصل، بيشتر پافشاری می کردند . متاسفانه برخی افراطی ها در چپ و راست کار را دشوار کردند اما اين نبايد مانع می شد . در طول فعاليت در جنبش دانشجويی و ايسنا لطف و اعتماد ايشان را حس می کرديم و به آن مفتخر بوديم. اين را هم بايد اضافه کنم که هرگز در طول سالها فعاليت،حتا يک بار دستور و دخالتی از سوی دفتر ايشان صورت نگرفت.
- در دوران انتخابات رياست جمهوری، ايسنا تلاش زيادی داشت تا مهندس موسوی نامزد شوند. همان موقع فشارهای زيادی به شما وارد شد.- موضوع مهندس موسوی، موضوع ساخته و پرداخته ايسنا نبود. پايگاه اجتماعی داشت. ممکن بود جريانات حزبی کشور چندان در مساله مشارکت نداشته باشند، اما ترديدی نداريم که مهندس موسوی و انديشه اش از پايگاه بسيار عميقی در طبقات محروم و متوسط جامعه و همچنين از مقبوليت بسيار بالايی نزد نخبگان برخوردار است. احساس ما اين بود که جامعه از شکاف بين نخبگان و مردم رنج می‌‌برد و مهندس موسوی الگويی ارزشمند بود که می‌‌توانست نقطه التقای نخبگان و مردم باشد و با حضور ايشان انتخابات بسيار بزرگی در کشور شکل می‌گرفت. تجربه موفق دولت دوران سخت دفاع مقدس هم با توجه به اينکه پيش بينی می‌شد کشور دوران سختی را خواهد داشت، می‌توانست کمک کند. از مهندس موسوی مباحثی که می‌دانستيم و می شنيديم، به ما اين ديد را می داد که ايشان نسبت به حفظ سرمايه های اجتماعی به شدت حساس هستند. در چنان شرايط سختی در کشور کار کرده بود و بالاترين سطح رضايتمندی را بوجود آورده بود تا حدی که هنوز شيرينی های آن دوران در ذائقه مردم ما هست. چهره ای با محبوبيت بالا و نماينده ای در حقيقت از روشنفکری دينی و بومی که در تراز رياست جمهوری می تواند مفيد و موثر باشد؛ هم آرامش قلبی در کشور ايجاد و هم توسعه کشور را تضمين کند. از همه نظر پرداختن به آن مساله منطقی بود. جريان قوی از نخبگان هم از آن حمايت می‌کرد. نتيجه انتخابات هم ثابت کرد اگر مهندس موسوی می آمد، ما آن دوگانه را نداشتيم.در آن مقطع يادم است خيلی به ما بی مهری شد. جريان رسانه ای کشور به نوعی هر کدام متصل شده بود به يک کانديدا و خيلی هم حزبی شده بود. خيلی به ما فشار آمد از جانب گروه ها و احزاب که منصرف شويم. ما ضمن اينکه همه کانديدا ها را به يک اندازه پوشش می‌داديم، مهندس موسوی را هم پوشش می داديم. من می گويم اگر آن روز همه همت می کرديم و همه همت می‌کردند، مهندس موسوی می آمد. آيا قبول نداريد که آن گاه در شرايط بهتری قرار می‌گرفتيم؟ همان ها که در مرحله دوم از آقای هاشمی حمايت کردند، در آن مقطع حتی حاضر نمی شدند در مورد انتخابات حرف بزنند. چه بسا اگر می آمدند، مهندس موسوی به صحنه می‌آمد. کاری که ايسنا کرد، هم منطق ملی، هم منطق انقلابی داشت و هم منطق رسانه‌ای. منطق رسانه‌ای آن نيز روشن است. آن روزها ايسنا با همه رسانه‌ها متفاوت شده بود و ويژگی منحصر به فردی پيدا کرده بود. من آن حرکت را از افتخارات ايسنا می‌دانم و هرگز هم از آن پشيمان نيستم.در مورد راه‌اندازی سرويس ديدگاه‌‏های خاتمی اين روزها انتقاداتی مطرح می‌شود؛ فلسفه راه‌اندازی اين سرويس در ايسنا چه بود؟تعجب می‌کنم اکنون پس از يک و نيم سال از راه‌اندازی سرويس ديدگاههای خاتمی می‌گذرد برخی به ياد طرح انتقاداتشان افتاده‌اند. من مثل تمام کارهايی که در ايسنا انجام شده به اين کار هم افتخار می‌کنم و معتقدم خاتمی يک فرد نيست، نماينده تفکری وسيع‌الطيف است که نه تنها در کشور که در عرصه بينالمللی مخاطبان فراوانی دارد . هدف اصلی ايجاد اين سرويس صيانت از فضای باز سياسی به همراه مرزبندی بين معتقدان به اصلاحات در چارچوب قانون اساسی و ساختار شکنان مخالف حکومت دينی بود.ايسنا با سرويس ديدگاههای خاتمی قصد داشت فضای چندصدايی را در کشور زنده نگه دارد و مطمئن باشيد که هرگز جامعه دانشگاهی که پايگاه اصلی ما و مخاطبان ماست در اين مساله منتقد ايسنا نبوده است. نکته ديگر اينکه آقای خاتمی را از اميدهای آينده می‌‏دانم. سرويس فقه و حقوق را از کارهای جالب ايسنا می‌‏دانم که هم پيگيری حقوق انسانی متهمين با هر تفکر و گرايشی و هم ارتقائ منزلت قانونگرايی و هم ارتباط با حقوق دانان و دستگاه قضايی برای بحث های کارشناسی را ميسر می ساخت . از ويژگی های اين سرويس ‌‏ارتباط با مراجع عظام و حوزه های علميه بود که منجر به پاسخ گيری از علما در باره ی مسايل روز می شد . از جمله خاطرات من ديدار با آيت ا... العظمی سيستانی در نجف اشرف است که منجر به تنها گفت و گوی اختصاصی ايشان با يک خبرگزاری شد که بازتاب بسيار وسيعی يافت.- ايسنا در بين خبرگزاری های ايرانی، رابطه به مراتب قويتر و گسترده تری با خبرگزاری های جهانی دارد. فکر می‌‏کنيد اگر خبر دستگيری صدام را ايسنا به جای ايرنا مخابره می‌‏کرد، چطور می‌‏توانستيد روی آن مانور بدهيد.- يک مقدار اين بحث دشوار است. خبر دستگيری صدام ويژگی های استثنايی داشت که رسانه را تحت تاثير قرار می داد. آن خبر را هر خبرگزاری در دنيا می داد، آنقدر مهم تلقی می شد که در تمام دنيا به عنوان يک خبر بسيار موثر و داغ شناخته شود. اما اعتبار رسانه ای که آن خبر می دهد در وهله دوم به رفرنسی است که به منبع خبر داده می‌شود. خبری که ايرنا داد که موفقيت بزرگ برای نظام رسانه ای ايران بود، اما متاسفانه در بسيار از نقاط جهان بدون رفرنس به ايرنا منتشر شد. اگر منزلت رسانه را نتوانيم ارتقا دهيم، آنجايی هم که خبر بسيار تعيين‌کننده‌ای را به دنيا مخابره می‌کنيم، باز هم منبع مورد غفلت واقع می‌شود. البته کارکردهای ايرنا و ايسنا متفاوت بوده است. کارکرد متفاوت ايسنا باعث شده که مقبوليت گسترده تر و از نفوذ رسانه ای بيشتری در ايران و جهان برخوردار باشد. طبيعی است که من دوست داشتم اين خبر را ايسنا منتشر می‌کرد. با اين حال از اين که يک رسانه ايرانی آن را مخابره کرد، بسيار، خوشحال شدم و برای ايرنا نامه تبريکی فرستادم؛ چون ايرانی بودن منبع برايم هميشه مهم بوده است. در موضوع اعدام صدام دو نکته را بايد بگويم . يکی ضعف رسانه ای ما در قبال تلاش ضد ايرانی و ضد شيعی رسانه های مسلط غربی و رسانه های وابسته عربی که مجددا ضرورت توجه به مقوله استراتژيک رسانه را ياد آور شد و ديگر، آن که به جز ايرنا بقيه خبرگزاری های داخلی با فاصله بيش از يک ساعت پس از وقوع، خبر را منتشر کردند که اين به لحاظ حرفه‌ای می تواند به شدت مورد نکوهش قرار گيرد. متاسفانه خبرگزاری های داخلی ما ساعت کارشان را با روزنامه‌ها تنظيم می‌کنند و وقتی روزنامه‌ها به چاپخانه می‌روند، آنها هم تعطيل می‌شوند.
- نوع ادبيات خبرگزاری‌‏ها چرا خشک است؟ چرا مثل نقل و نبات يک‌‏سری پيشوند پسوند مثل وی گفت، وی افزود، اظهار داشت و... داريم که اول هر جمله قرار می گيرد؟- اين برمی‌‏گردد به آموزش‌‏هايی که خبرنگارهای ما ديده اند. من فکر می‌‏کنم اين آموزش‌‏ها از تنوع و عمق کافی برخوردار نبوده است. ضمن اينکه به اعتقاد من موضوع پردازش و ويرايش خبر چندان جدی تلقی نشده است. متاسفانه بعضی وقتها تلاش شده که به روزنامه‌نگاری، تنها به عنوان يک شغل نگريسته شود؛ کاری انجام و حقوقی پرداخته شود. اين مساله تا حدودی ناشی از سهل‌انگاری و سهل‌گيری موضوع است. حال آن که پردازش خبر سهم بسزايی در رسانايی پيام دارد. اگر خبری خوب، صريح و متنوع نوشته شود، در جذب مخاطب تاثير به سزايی دارد و رسانايی پيام را به هم به شدت تحت تاثير قرار می‌دهد. البته کل اين بحث برمی‌گردد به اين مساله که موضوع خبر و خبررسانی در ايران خيلی امر جدی و مهمی فرض نشده و اساسا موضوع رسانه در ايران، جدی و اساسی نبوده که حالا شما موضوع خبرنويسی اش را مورد توجه قرار می دهيد. اين نقص که در حوزه رسانه‌‏ای ما جدی است، خود بخشی از يک نقص بزرگتر است و چه بسا که از يک منظری، خبرنگاران ما در کار خودشان جزيی از کامل‌‏ترين بخش‌‏های نظام رسانه‌‏ای ما تلقی شوند و شايد در بخشهای ديگر وضع بدتر است. اگر ما بخواهيم نظام مديريت رسانه در ايران، نظام سردبيری رسانه در ايران، نظام حقوقی رسانه در ايران را مورد بررسی قرار بدهيم، نواقصی را پيدا می کنيم که ديگر موضوع ادبيات خبرنويسی خبرنگاران در مراحل بعدی قرار می‌گيرد.