۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه

معرفي اعضاي سياسي/ مهر 84

محمدعلي نادعليزاده – مديركل اخبار ايسنا
همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
شروع‎؛ يكم:
ابتكار تاسيس يك خبرگزاري آن هم در بهار 78 و پيگيري و اجرايي كردن آن تنها از كسي برمي‌آمد كه هوش سياسي و ريسك‌پذيري بالايي داشته باشد و تنها در جايي امكان شكل‌گيري داشت كه در عين استقلال از دستگاههاي مختلف اما در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي و در درون نظام، پتانسيل، زمينه و شجاعت پذيرش آن را داشته باشد.
بدون اغراق و نه به عنوان يك دوست مي‌گويم كه اين فرد، در آن مقطع،كسي نبود جز «ابوالفضل فاتح» و باز بدون تعصب و وراي انس و الفت و ارتباط كاري كه از سال 73-74 با جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران داشتم، تاكيد مي‌كنم كه اين نهاد هم جايي نبود جز «جهاد دانشگاهي».
هم آن روز و هم امروز تحسينشان مي‌كنم. به خاطر «دانشگاهي» انديشيدن و «جهادي» عمل كردن .
شروع؛ دوم:
پاييز 78 در تحريريه روزنامه بودم. روزنامه‌اي كه اگرچه امروز – چند سالي است در محاق توقيف موقت به سر مي‌برد اما به گمان من در عمر كوتاهش معدل خوبي در بيان و تبيين انديشه‌هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي از خود برجاي گذاشت.
در اين روزنامه چيزهاي زيادي براي ياد گرفتن و انسانهاي بزرگي براي ياددادن جمع شده بودند و من نيز به اندازه بضاعتم سعي در يادگيري داشتم كه از «دوستي» خبر در شرف تاسيس بودن خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با همت برادر ارجمندم دكتر فاتح و جهاد دانشگاهي را شنيدم. «همكاري» و «همدلي» پيامي بود كه در دل اين خبر وجود داشت.
با خوشحالي از يك سو – به خاطر راه افتادن يك خبرگزاري كه در نوع خود بي‌بديل و نوآوري بود- و تامل وسواسي كه كار در يك محيط خبري ديگر مي‌طلبيد به سخن دوست نقل كننده گوش دادم. اعتراف مي‌كنم كه بيشتر از اين هر دو (يعني خوشحالي و وسواس) انگيزه داشتم. مشاركت در راه‌اندازي نخستين خبرگزاري برآمده از بطن و متن انقلا ب شكوهمند اسلامي با دانشجويان پرشور و شعور ، ابوالفضل فاتح، جهاد دانشگاهي، همه و همه براي كسي كه چند وقتي سابقه فعاليت در شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي و نيز جهاد دانشگاهي و سالها دغدغه و تاكيد بر ضرورت وجود تريبوني براي دانشگاهيان را داشته، به اندازه كافي انگيزه ايجاد مي‌ كرد تا پس از چند روز در پاسخ به پيام آن خبر، با دكتر فاتح گفت‌و گوكنم، آن هم در دفتر كارش در جهاد دانشگاهي واحد دانشگاه علوم پزشكي تهران.
به او گفتم ]...[ - اصلا مهم نيست كه من به او چه گفتم و او به من چه گفت - مهم اين بود كه بعد از آن جلسه به حركت مجموعه در شرف تاسيس در چارچوب تفكر رهبركبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) بيش از پيش اطمينان خاطر يافتيم. عهدي كه معتقدم تا به امروز ايسنا و ايسنايي‌ها بر آن پايدار و استوار مانده‌اند و انشاءالله خواهند ماند.
چه ما باشيم و چه نباشيم
دست داديم، يا علي گفتيم و عشق آغاز شد...
شروع؛ سوم:
كار، با ارسال روزي سي و اندي خبر شروع شد – از خيلي چيزهاي پيش از ارسال اولين اخبار و همچنين اسامي همكاران فاكتور گرفتم تا بلكه از تكرار مكررات جلوگيري كنم، نمي‌دانم شد يا نه؟!
روال درابتدا اين گونه بود كه خبرنگاران خبر را تهيه‌ مي‌كردند، ويراستاران آن را ويرايش مي‌كردند، حروف‌چين‌هاي آن را پس از تاييد و امضاي سردبير مربوطه- و البته گاهي هم قبل از امضاي او! - تايپ مي‌كردند و سپس چند سردبيري كه بودند - از جمله اين حقير- آن را ارسال مي‌كرديم.
اولين چالش خبري‌ام پس از ارسال خبري بود كه يك خبرنگار افتخاري از انديمشك فرستاده بود، خبر برهم خوردن يك جلسه سخنراني. در خبر آمده بود كه پرسنلي از نيروي انتظامي برخورد بايسته و شايسته‌اي با برهم زنندگان جلسه نداشته‌اند اما مدير عامل محترم مي‌گفت از كجا معلوم خبرنگار محترم افتخاري، از اول تا آخر مراسم را بوده؟ و اگر بوده، همه حوادث را به چشم خود ديده؟ و اگر ديده، همه آنها را ثبت كرده؟ و ... و اينكه چرا در خبر موردي وجود دارد كه ممكن است شائبه‌اي نسبت به نيروي انتظامي ايجاد شود. قبول داشتم كه مي‌شد و بايد اخبار خالي از شائبه‌هايي اينچنين باشند ولي به او گفتم: خودتان قبول داريد كه اصل برصحت خبر خبرنگار است ولو افتخاري باشد و درعين حال پذيرفتم كه چطور ما مي‌توانيم نيروي افتخاري داشته باشيم اما جاي ديگر نمي‌تواند؟! اصلا شايد نيروهاي افتخاري، انتظامات جلسه را برعهده داشته‌اند و خبرنگار افتخاري، آنها را نديده، چرا كه نه!
اصولا بعد از فاجعه كوي دانشگاه – كه ايسنا قبل از آن مجوز گرفت اما چند ماه پس از آن امكان راه‌اندازي‌اش فراهم شد – افكار عمومي تا مدتي از شدت اقناع، هر چيزي را مي‌پذيرفت خصوصا اگر در مورد انجام وظايف دستگاه‌هاي متولي از سوي لباس شخصي‌ها و يا برعكس بود.
شروع؛ چهارم:
گسترش افقي
در مجموعه‌ي چند ماه اول كار ايسنا، اخبار ارسالي به دسته‌هاي كلي: سياسي، اقتصادي و فرهنگي و ورزشي و بين‌المللي تقسيم مي‌شد اما قطعا نياز به دسته‌بنديهاي بيشتري وجود داشت كه براساس مقتضيات زمان صورت پذيرفت.
من بيشتر به مواردي مي‌پردازم كه در شكل‌گيري آن اندكي نقش داشته‌ام.
با بيشتر شدن فعاليت مجلس ششم ابتدا زير سرويس پارلماني در سرويس سياسي تشكيل شد كه هم‌اكنون خود يك سرويس است در اداره‌ي كل اخبار سياسي و بين‌الملل.
چندي بعد زيرسرويس سياسي خارجي ايجاد شد. چند ساعتي از تشكيل زير سرويس سياسي خارجي نگذشته بود كه خبر ترور احمدشاه مسعود را از يك مقام مطلع گرفتيم. گمان مي‌كنم ايسنا اولين منبعي بود كه خبر شهادت وي را منعكس كرد تا جائيكه تا چند ساعت بعد منابع خبري داخلي و خارجي به نقل از افراد مختلف هنوز از كوشش پزشكان در تاجيكستان براي بهبود وي خبر مي‌دادند در حالي كه شير دره پنجشير، همان گونه كه در خبر ارسالي ايسنا آمده بود، در لحظات اوليه ترور ناجوانمردانه به شهادت رسيده بود.
چند روز بعد، فاجعه 11 سپتامبر به وقوع پيوست. همه‌ي اين‌ها، از راه‌اندازي به موقع زير سرويس سياسي خارجي خبر مي‌داد.
سرويس اجتماعي اما بازتاب يك نياز هميشگي و ضرورت پايان نيافتني بود. جايي براي انعكاس دردهاي مردم – خصوصا طبقات محروم ، رنج كشيده و مستضعف كه بار اصلي انقلاب و دفاع مقدس را بر دوش كشيده بودند. با راه‌اندازي اين سرويس بخشهاي بهداشت و درمان، زنان، جوانان، امور شهري، شوراهاي اسلامي و شهرداري‌ها، امور حقوقي، معارف، جامعه‌شناسي، روان‌شناسي و... متولي پيدا كرد. اگرچه بعدا و پس از تشكيل اداره اخبار سياسي زير سرويس حقوقي به صورت سرويس فقه و حقوق درآمد و در مجموعه سرويسهاي اين اداره قرار گرفت و سرويس اجتماعي نيز امروز در قامت اداره كل اخبار اجتماعي به كار خود ادامه مي دهد.
شروع؛ پنجم:
افزايش ضريب نفوذ و بُرد اخبار
حالا ايسنا يك اتفاق نبود بلكه نقطه عطف بود، منشا اثر و مرجعي قابل اطمينان بود. اعتماد خوبي بين مخاطبين ( اعم از نخبگان و فرهيختگان كه با آنان گفت و گو مي‌شد و يا كساني كه اخبار پوششي و توليدي را بر روي سايت مي‌خواندند و يا از آن استفاده مي‌كردند) ايجاد شده و تحكيم يافته بود. اما اين، هنوز با آنچه دست‌اندركاران ايسنا در پي آن بودند، فاصله داشت و براين اساس هر ازگاهي نبود كه روشي جديد براي تعميق بيش از پيش رابطه‌ي ميان ايسنا و مخاطبينش به كار گرفته نشود. يكي از اين روشها چك كردن اظهارنظرات و گفت وگوها پس از انجام آن بود كه از سوي خبرنگاران محترم انجام مي‌گرفت. ايسنا مي‌خواست مصاحبه شونده پس از مصاحبه احساس امنيت كند و اطمينان خاطر داشته باشد كه آنچه را كه منظورش بوده، ارسال مي‌شود. به دست آوردن اين سطح از اعتماد – اگرچه گاها هزينه‌هايي داشت كه مهمترين آن وقفه در ارسال خبر توليد شده بود - اما آنقدر ارزشمند بود كه اين هزينه پذيرفته شود. مهمترين دستاورد اين روش مي‌توانست تغيير نگاه تدريجي بخش مهمي از مصاحبه‌شوندگان نسبت به رسانه از يك «تهديد» به يك «فرصت» باشد. چيزي كه اگرچه هنوز با آن فاصله زيادي داريم اما به باور من ايسنا هم در شروع و هم در طول حركتش در شكل‌گيري آن سهم به سزايي داشته و خواهد داشت.
چه ما باشيم و چه نباشيم
شروع؛ ششم:
گسترش عمودي
گروه‌بندي سرويس‌ها و تشكيل ادارات خبر با هدف مديريت نيمه متمركز و جلوگيري از اتلاف نيرو در اثر تداخل حوزه‌هاي كاري و يا كارهاي موازي در سال 1380 صورت گرفت.
در اين سال، چهار اداره خبر سياسي، اقتصادي، فرهنگي و بين‌المللي و ورزرشي و علمي تشكيل شد كه پس از چندي به سه اداره كل اخبار سياسي و بين‌الملل، فرهنگي، اقتصادي و ورزشي و اجتماعي و علمي تبديل شد. اگرچه قبل از آن –درسال 1379 - سرويس عكس تشكيل شده بود و به صورت مستقل از ساير ادارات اما در مجموعه‌ِ واحد خبر كار مي‌كرد ولي پس از تشكيل ادارات كل هم بعضا بودند سرويسهاي كه به اقتضاي مسايل روز تشكيل شده و كار مي‌كردند – بعضي از اين سرويسها هنوز هم به كار خود ادامه مي‌دهند.
شروع؛ هفتم:
دعوت و ديدارهاي غيرخبري با شخصيتها، نخبگان، فرهيختگان و روحانيون
از آنجائيكه ايسنا از يك سو تاكيد داشت كه پيوند تشكيلاتي با احزاب و گروههاي سياسي نداشته باشد و نيز بخشي از نخبگان و فرهيختگان كه به دلايلي كه هر يك براي خودشان اقامه كرده بودند يا حاضر به گفت و گوهاي خبري نمي‌شدند و يا همه آنچه را كه در دل داشتند و مي‌خواستند، نمي‌گفتند، سامان دادن گفت و گوهاي غيرخبري با هدف حفظ ارتباط رسانه با گروههاي مختلف و يا خاموش احساس مي‌شد. در اين جلسات كه معمولا در ايام سالگرد راه‌اندازي ايسنا تراكم آنها بيشتر بود نكات قابل توجهي هم به لحاظ علمي و رسانه‌يي و هم به لحاظ سياسي و قابل ثبت در تاريخ مطرح مي‌شد كه اميدوارم روزي بشود آنها را به گونه‌يي منتشر كرد.
در اينجا از ميان جلسات متعددي كه با طيفهاي مختلف سياسي و فكري انجام شده، به ذكر نكاتي از چند ديدار و گفت و گو كه عمدتا در مدت خدمتم در اداره كل اخبار سياسي و بين‌الملل انجام گرفته، مي‌پردازم.
الف – تبديل مخالف به موافق!
در يكي از ديدارها با بزرگواري كه سابقه سالها مسؤوليت در دستگاههاي مختلف از جمله رسانه‌هاي فراگير را داشت، وي از روزي كه بحث صدور مجوز اولين خبرگزاري پس از انقلاب اسلامي – يعني ايسنا – در هيات دولت اول آقاي خاتمي مطرح شد، خاطراتي را به ميان آورد.
او با تاكيد بر اينكه شخصا در آن هنگام - سال 78- مخالف راه‌اندازي چنين خبرگزاري بوده، به دفاع جانانه وزراي وقت ارشاد اسلامي، آموزش عالي و نيز رئيس جمهور خاتمي نسبت به صدور مجوز ايسنا اشاره و تاكيد كرد كه امروز - سال 81- هم بر ضرورت شكستن انحصار خبري پي برده‌ام و هم مشي اعتدالي ايسنا را پسنديده و از موافقان و مدافعان آن شده‌ام.
ب- اطلاع‌رساني اتوبوسي!
در ديداري كه با مدير مسؤول يكي از قديميترين روزنامه‌هاي كشور داشتيم، وي به بخشي از مشي ايسنا انتقاد داشت. از نگاه او جمع‌آوري ديدگاههاي همه فعالان سياسي در يك جا اصلا معنا و مفهوم نداشت .
اين مدير مسؤول محترم استدلال ما مبني بر اينكه «ايسنا براي تمامي صاحبان نظر و انديشه كه فعاليت در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي و قانون اساسي را پذيرفته‌اند، احترام و نيز براي مخاطبينش، حق انتخاب قايل است»‌ را رد كرده و ما را به راننده اتوبوسي تشبيه كرد كه براي او تفاوتي ندارد مسافرانش مثلا طبيب، دانشمند و كساني باشند كه مفيد حال مردم هستند و يا دزد و كساني كه به حال مردم مضر هستند.
هر چه تلاش كرديم كه به ايشان بگوييم كساني را كه فعاليت سياسي در چارچوب قوانين جمهوري اسلامي پذيرفته‌اند، نمي‌توان و نبايد به صرف اينكه سخنانشان با سليقه‌اي متفاوت است، در بدو امر به ديده دزد و غيره نگريست، نشد كه نشد – يعني گفتيم ولي انگار نه انگار!
ج- از شايعه‌سازي تا قيمت‌پردازي!
علي‌رغم وجود عوامل متعدد كه حياط نظام رسانه‌اي كشور عزيزمان را از يك سو تهديد و از سوي ديگر تحديد مي‌كرد – كه البته بعضي از اين عوامل هنوز هم وجود دارد – متاسفانه موارد معدودي بود كه خود اهالي رسانه هم در حق يكديگر كم لطفي كرده‌اند. اگرچه ايسنا از ابتدا ارتباط سازنده و تعامل مثبت ميان كاركنانش – اعم از مديران، دبيران و خبرنگاران – با همكاران ساير رسانه‌ها و خصوصا مطبوعات را به عنوان اصلي اساسي اعمال و بر آن پافشاري كرد و هنوز هم همان مشي خوشبختانه ادامه دارد. در يكي از روزنامه‌هايي كه عرف سياسي آن را متعلق به جناح منتقد دولت خاتمي مي‌دانست، يكبار آمده بود كه "شنيده شده خبرگزاري دانشجويان ايران مشكلات مالي دارد و برهمين اساس قرار است به يكي از احزاب كه وضع مالي خوبي دارد، واگذار شود."
(همين جا لازم مي‌دانم به مشكلات مالي غالب رسانه‌ها، مطبوعات و روزنامه‌نگاران مستقل اشاره كرده و يادآور شوم كه براي تعالي كشور ، توسعه نظام رسانه‌اي يك امر گريزناپذير و ضرورتي غيرقابل صرف نظر است، لذا بايد به شكل اساسي براي اين قبيل مشكلات هم از سوي اهالي مطبوعات و رسانه‌ها و هم از سوي مسؤولان امر فكري بشود) بگذريم! به اين نوشته پاسخي نداديم، چون اشتباه و تناقض موجود در شايعه مطروحه آنقدر مشهود و فاحش بود كه هركسي كه كوچكترين اطلاعي از ايسنا و تعلق آن به جهاد دانشگاهي به عنوان يك نهاد عمومي غيردولتي داشت، مي‌فهميد ايسنا قابل واگذاري نبوده و نيست.
چه ما باشيم و چه نباشيم
اما چندي بعد با دبير كل حزبي كه براساس همان عرف سياسي آن را متعلق به حاميان دولت خاتمي مي‌دانستند ودر شايعه‌ي ياد شده از آن سخن به ميان آمده بود، ديداري داشتيم. وي كه بدلايلي ماه‌ها بود مصاحبه نمي‌كرد، در آن جلسه غيرخبري نقطه نظراتش را كه عموما قابل توجه بودند، بيان كرد. در آخر جلسه ، به هنگام خداحافظي راجع به درج چنين شايعاتي سخن به ميان آمد. او با رد اين مساله و در حالي كه مي‌خنديد گفت: حالا مگر ايسنا چند هست؟! به ايشان گفتم: مگر شرف فروختني است؟!
د- تدريس خصوصي!
در عصر يك روز از ماه مبارك رمضان با كسي ديدار داشتيم كه هم سابقه معاون وزيري در دولت خاتمي داشت و هم عضويت در دو گروه برجسته كه دردسته‌بنديهاي رايج، آن گروهها را اصلاح‌طلب مي‌دانند. او هم از مانند بسياري از افراد سياسي كه صرفنظر از خط و ربطشان ايسنا را پديده مباركي مي‌دانستند، از شيوه كار ايسنا به طور كلي تعاريف مثبتي داشت.
وي از تحصيلات خبرنگاران ايسنا پرسيد و اينكه چقدر در رشته مرتبط خودشان كار مي‌كنند. گفتم كه تاكيد داشته‌ايم كاركنان خبرگزاري دانشجويان ايران دانشجو باشند و عموما در مقاطع كارشناسي و يا كارشناسي ارشد مشغول به تحصيل هستند – دانشجو بودن هنوز هم يك شرط لازم براي حضور در ايسنا به شمار مي‌رود – اما در خصوص ارتباط سرويسي كه در آن كار مي‌كنند با رشته تحصيلي آنها، گفتم كه ارتباط تعريف شده‌اي وجود ندارد و بيشتر اعضا، براساس علايق خود سرويس‌شان را انتخاب كرده‌اند.
در آخر جلسه، وي با ابراز اين نظر كه بايد عموم خبرنگاران را به درس‌خواندن و ادامه تحصيلاتشان تشويق كرد، براي كمك علمي به خبرنگاراني كه خواهان ادامه تحصيل در رشته علوم سياسي بودند، اعلام آمادگي كرد.
اگرچه هيچ يك از همكاران براي ادامه تحصيل از علم و راهنمائيهاي آن برادر محترم استفاده نكردند اما نمي‌دانم كه چرا تنها موضوع اين بخش از جلسه ما با يك فرد به اصطلاح «سوپر اصلاح‌طلب» از يك روزنامه مشهور به «سوپر محافظه‌كار» سردرآورد؛ آن هم به صورت تحريف شده! در آنجا آمده بود كه "فلان فرد اخيرا به خبرگزاري دانشجويان ايران نزديك شده و سعي دارد به خبرنگاران اين خبرگزاري آموزش سياسي بدهد!" با همكاران اين به اصطلاح خبر را خوانديم و خنديديم! چه مي‌شد كرد؟!
ه- ديدار با مراجع عظام و علما و روحانيون معزز
از ابتدا بنا گذاشتيم كه به طور ادواري به حضور مراجع عظام و علماي گرانقدر و صاحب‌نظران حوزوي برسيم – كه اين ارتباط پس از تشكيل سرويس فقه و حقوق بيشتر شد و هنوز هم ادامه دارد - در اين ديدارها كه بسياري از آنها همراه با عنايات و رهنمودهاي ارزشمند حضرات آيات بود، نكاتي مطرح مي‌شد كه عمده آنها در صورت انتشار بسيار قابل استفاده بودند اما به خاطر احترام به نظرات علماي معزز يا دفاترشان از انتشار آنها خودداري كرديم. در برخي موارد هم مانند وقتي كه به محضر حضرت آيت‌الله‌العظمي بهجت رسيديم، ايشان در چند قدمي كه افتخار همراهيشان را داشتيم به چند توصيه بسنده كردند كه با فيض حضور در نماز جماعت ايشان كامل شد.
شروع؛ هشتم:
مرجعيت خبري ايسنا در خارج از كشور
اگرچه خبرگزاري دانشجويان ايران به روايت آمار و ارقام ارائه شده از سوي مراجع رسمي و مراكز مطالعاتي و تحقيق رسانه‌اي خيلي زود به منبع نخست مورد استفاده روزنامه‌هاي داخلي تبديل شد اما اين درحالي بود كه آمار مراجعان مستقيم به سايت ايسنا از داخل و خارج كشور روز به روز بالا مي‌رفت كه اين رشد صعودي هنوز هم ادامه دارد، به گونه‌اي كه معتقدم ايسنا علاوه بر آنكه مرجعيت خبري خوبي در داخل كشور به دست آورد، به منبعي قابل اطمينان در بين هموطنان خارج از كشور و نيز محققان غربي و شرقي كه در خصوص مسايل ايران و خاورميانه تحقيق مي‌كردند، تبديل شد. اين درحالي است كه اخبار ايسنا صرفا به زبان فارسي بر روي سايت ارسال مي‌شود و ارسال خبر به زبانهاي ديگر هنوز صورت نمي‌گيرد اين نكته را به خوبي در سفرهاي كاري كه به كشورهاي عراق، روسيه، تركيه، سوييس و فرانسه داشتم دريافتم كه تنها به بيان دو نمونه اكتفا مي‌كنم.
وقتي در نخستين اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي WSIS كه در ژنو و در سال 2003 برگزار شد، حضور داشتم به هموطناني برخوردم كه از سراسر اروپا براي شنيدن سخنان خاتمي در اين اجلاس و نيز در شوراي جهاني كليساها و ديدن وي به سوييس آمده بودند. آنان ايسنا را به خوبي مي‌شناختند و مي‌گفتند كه اخبار ايران را عمدتا از اين طريق پيگيري مي‌كنند.
همينطور وقتي در سال 2004 به همراه چند تن از همكاران روزنامه‌نگار از سايررسانه‌ها به روسيه رفتيم، در بازديدي از آكادمي شرق‌شناسي علوم روسيه متوجه شدم كه رييس و اعضاي آن به خوبي خبرگزاري دانشجويان ايران را مي‌شناختند و آنرا نخستين منبعي كه براي اطلاع‌يافتن از اخبار ايران به آن مراجعه داشتند، عنوان مي‌كردند.
شروع؛ نهم:
سياليت، ريزش، رويش، بالندگي
يكي از نقاط قوت ايسنا اتصال آن به نسل جوان، باانگيزه، آگاه و دانشگاهي است كه منبع تمام نشدني انرژي ايسنا به شمار مي‌روند، اين عزيزان با علاقه بالا در تمام واحدهاي جهاد دانشگاهي به انجمن دانشجويان خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران مراجعه مي‌كنند و به صورت افتخاري به عضويت آن درمي‌آيند و در بسياري از موارد مراجعات به حدي است كه متاسفانه دفاتر ايسنا توان جذب و جلب همكاري اين جوانان پرشور و شعور را به گونه مناسب ندارند. آنچه كه مي‌خواهم به صورت كوتاه به آن بپردازم، سير حضور و حركت كاري همكاران در ايسنا است. بسياري از دانشجويان به صورت افتخاري و پس از آن همكاري مثبت و سازنده‌اي با ايسنا داشتند كه دراين ميان تجارب گرانبهايي نيز بدست آورده‌اند. اين افراد، پس از فارغ‌التحصيلي به كار در مراكز ديگر مشغول مي‌شوند در حالي كه از طرف ديگر، دانشجويان مستعد ديگري وارد خبرگزاري مي‌شوند و اين جريان زلال به سياليت رودخانه‌اي مي‌ماند كه هرگز متوقف نمي‌شود و هر لحظه در آن با تغييري شفاف مواجه هستيم تا آنكه وصل به درياي بيكران شود. اعتقاد دارم كه ايسنا در شكل‌گيري نسل جديدي از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران، عكاسان و مترجمان خبري نقش به سزايي داشته است. نسلي كه صداقت و صراحت را سرلوحه فعاليت خود قرار داده و برحق مالكيت معنوي مصاحبه شونده تا لحظه ارسال خبر تاكيد دارند. اين عزيزان با حفظ مشي اعتدالي ايسنا و پرهيز از افراط و تفريط و هيجان‌زدگي‌ها و محافظ‌كاري‌هايي كه بعضا در فضاي رسانه‌اي كشور – به دلايل درون‌زا و برون‌زا – ديده مي‌شود، موفق به ايجاد ادبيات نَرم خبري با حفظ عناصر با اهميت در خبر شدند. البته "كار محوري"، "سادگي"، "قناعت" و "عدم ارتباط تشكيلاتي" با افراد، احزاب و جناح‌هاي سياسي از مواردي بوده كه برخي از افراد حاضر در ايسنا بعضا توان استمرار چنين روحيه‌اي را نداشته و از مجموعه خارج شده‌اند كه اگرچه تعداد اندكي بوده‌اند اما اين ريزش و آن سياليت موجب رويش نسلي آگاه، فهيم، متخلق به اخلاق حرفه‌اي و پرتلاش در ايسنا و به طور كلي در عرصه اطلاع‌رساني در سالهاي اخير شده كه اميد مي‌رود منجر به بالندگي بيش از پيش نهال نحيف رسانه‌اي در كشور سرافرازمان شود.
شروع؛ دهم:
مهرماه 1384ديروز، امروز، فردا
من رسانه را گاه به كويري تشبيه مي‌كنم كه صافي آسمان آن، توان بالايي از ديدن ابرها، ستاره‌ها و هرآنچه كه انسان نياز دارد در اطرافش ببيند را به او مي‌دهد و پهنا و گستره‌ي آن، نگاه آدمي را به دوردست و انتهاي افق - آنجا كه آسمان و زمين به هم پيوند مي‌خورند - متوجه مي‌سازد. با اين نگاه، آسمان، نزديك و در دسترس و پيوند با آسمانيان سهل و آسان مي‌نمايد. البته اينها به معناي سكون و سكوت و رخوت نيست، بلكه بايد طراوت، سبزي و جنب و جوش موجود در طبيعت نيز در رسانه وجود داشته باشد و آنگاه است كه چنين رسانه‌اي مي‌تواند با تكيه بر لطف الهي به عنوان واسطه ارتباط جمعي، آرامش و جنب و جوش را همراه با سادگي و طراوت و همه آنچه كه طبيعت كويري و سرسبز دارد، توامان و در فضايي صاف به مخاطبانش انتقال دهد و در پي اطلاع‌رساني صميمانه و صادقانه براي آنان امكان انتخاب در فضايي بدون گرد و غبار فتنه را فراهم آورد.
به گمانم سنگ‌بناي ايسنا از ابتدا براين ميزان و معيار گذارده شده و بناي آن براين مبنا شكل گرفته است، بنابراين و با لطف هميشگي و لايزال الهي و همت والاي همه ايسناييان هميشه نيز چنين خواهد ماند.
چه ما باشيم و چه نباشيم
ايسنا انشاءا... كارهاي بزرگ فراواني را پيش رو دارد كه آيندگان از آن سخن خواهند گفت.
شروع؛ يازدهم:....
شروع؛ دوازدهم.....
...
...
...

*********************

عباس خشنديش - مديركل اداره اخبار سياسي و بين‌الملل
عباس خشنديش، مديركل اداره اخبار سياسي - بين الملل و همچنين اداره اقتصادي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) حفظ خط مشي ايسنا را از مهمترين اهداف آينده اين خبرگزاري مي‌داند.
وي دورههاي مختلف فعاليت خود را به پنج بخش 1 – خبرنگاري 2- مترجمي ، دبيري و سردبيري سرويس‌هاي بين الملل و سياست خارجي 3 – معاونت آموزشي و پژوهشي 4 – مسئوليت توامان معاونت آموزشي و اداره اخبار اقتصادي 5 – مسئوليت توامان اداره اقتصادي و سياسي – بين الملل تقسيم كرد.
خشنديش در توضيح اولين مرحله فعاليت خود در ايسنا گفت:« من در اواخر آبان ماه سال 1378 فعاليتم را به عنوان خبرنگار در ايسنا آغاز كردم. در آن زمان در ايسنا مجموعا هشت خبرنگار تمام وقت و حدود 10 خبرنگار پاره وقت فعاليت مي‌كردند. من پس از گذشت چند ماه به عنوان خبرنگار سياسي مشغول به كار شدم و بيشتر به انجام مصاحبه‌هاي تحليلي مي‌پرداختم. دوران خبرنگاري از مهمترين و جذابترين دوره‌هاي فعاليتم در ايسنا بود كه تا اواخر سال 79 تداوم داشت.»
خشنديش گفت:« در روزها و ماههاي اول كاري از سويي طبيعتا ايسنا شناخته شده نبود و از سوي ديگر اصولا درك نسبت به نحوه كار يك خبرگزاري در كشور چندان وجود نداشت. در اين شرايط كادر خبرنگاري اوليه ايسنا بايد ضمن تلاش براي شناساندن ايسنا و جلب اعتماد صاحب‌نظران و مخاطبان؛ راجع به ماهيت فعاليت خبرگزاري نيز براي خيلي‌ها توضيح مي‌دادند.
در آن روزها اعضاي ايسنا به ويژه خبرنگاران آن با كار و فعاليت شبانه‌روزي سفره‌اي را پهن كردند كه بعدها مورد استفاده بسياري از خبرنگاران ، روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها قرارگرفت. من شهادت مي‌دهم كه درسخت ترين روزهاي آغازين كار بسياري از ناظران رسانه‌اي و سياسي با كوچك و بي‌اهميت دانستن ايسنا درجهت تخريب آن تلاش مي‌كردند و ايسنا تنها با تلاش اعضايش و بدون دريافت هرگونه كمك مادي و معنوي خود را در قلب جهاد دانشگاهي سراپا نگهداشت.»
وي در ادامه به دوران فعاليت خود در بخش بين الملل و پس از آن سياست خارجي پرداخت و گفت:« ‌شخصا مهمترين و اثر گذارترين دوره فعاليتم را مربوط به كار در اين بخش مي‌دانم. سرويس بين الملل ايسنا قبل از آن، مدتي بود كه با وجود تلاش‌هاي آقاي شاكري ديگر اخبار جهاني را پوشش نمي‌داد و تنها در آن مصاحبه‌هايي درباره برخي مسايل سياست خارجي گرفته مي‌شد.وقتي با همكاري آقاي يوسفي كه همزمان معاون فني و مسئول بخش بين الملل بودند فعاليتم را آغاز كردم، خودم هم مترجم و هم دبير اين بخش بودم؛ اما پس از دراختيار گرفتن اتاق زيرپله در حياط خلوت ايسنا اجازه استخدام نيرو به من داده شد. البته همكاري من با بخش بين الملل پيش از آن و در دوران مسئوليت آقاي شاكري هم به عنوان مترجم وجود داشت.
به هر حال بعد از تر و تميز كردن يك اتاق كوچك و مهجور، سرويس بين‌الملل ايسنا بطور واقعي متولد شد. در ابتدا آقاي نور اللهي و سپس چهار مترجم ديگر (محمدي زادگان، نبيد، زينلي و كوزه گر) را پس از امتحان گرفتن وارد بخش بين‌الملل كردم و براي اولين بار فعاليت منظم و سازمان يافته سرويس بين‌الملل در يك خبرگزاري نيمه دولتي بدون در اختيار داشتن دفاتر خارجي و تنها با استفاده از اينترنت آغاز شد. خوب به‌خاطر دارم تا آن روز روزنامه از اخبار توليدي و پوششي ايسنا استقبال خوبي مي‌كردند، ولي حوزه اخبار بين‌الملل بطوركامل در اختيار ايرنا و واحد مركزي خبر بود ، اما پس از آن اخبار ترجمه ايسنا نيز در روزنامه ها جاي خود را باز كرد.»
وي ادامه داد:« در ادامه پس از توسعه بخش بين الملل، سرويس‌ سياست خارجي نيز كه پيش از آن تحت مسووليت يك دبير مستقل بود به من سپرده شد و پس از تاسيس بخش برون مرزي كه در آن سعي داشتم بيشتر مصاحبه‌هاي اينترنتي انجام شود همزمان مسئوليت بخش‌هاي بين الملل، برون مرزي و سياسي خارجي را بر عهده گرفتم. اين دوران تا سال اواخر سال 81 ادامه داشت و هنگامي كه از اين بخش‌ها خارج شدم بيش از20 نفر در آن مشغول به كار بودند. پس از پايان مسووليتم در گروه اخبار بين‌الملل و سياسي-خارجي و واگذار كردن آن به دوستم آقاي قبادزاده( او هم كارش را به عنوان خبرنگار در سرويس سياست خارجي شروع و به سرعت رشد كرده بود) احساس مي‌كردم كاري را بطور كامل آغاز و به سرانجام رسانده‌ام. درحال حاضر هم خيالم راحت است كه دوست و همكارم آقاي ثنايي با غيرت و جديت تمام مسووليت را برعهده دارد.»
خشنديش در ادامه گفت:« به درخواست مديرعامل ايسنا براي بر عهده گرفتن مسئوليت معاونت آموزشي و پژوهشي علي رغم ميل باطني و بنا به دلايلي كه ذكر آنها ديگر ضرورتي ندارد، پاسخ مثبت دادم.براي اولين بار بود كه كار غير خبري را در يك خبرگزاري تجربه مي‌كردم و بايد اعتراف كنم كه برايم بسيار سخت بود؛ ولي سعي كردم با توجه به تخصص و رشته تحصيلي‌ام( كارشناسي ارشد ارتباطات) هرچه مي‌توانم در اين بخش انجام دهم. راه اندازي كلاسهاي آموزشي داخلي و عمومي، تهيه برخي جزوات آموزشي، راه اندازي بخش آمار خبري (با بيش از 15 نوع آمار متنوع از اخبار ايسنا براي تجزيه و تحليل اخبار)، ‌برگزاري كلاسهاي آموزشي براي بيش از 10 مركز استاني و ... از جمله مهمترين فعاليت‌هايم در اين مسووليت بود.»
خشنديش ادامه داد:« جدا از كارهاي مختلفي كه تلاش كردم در اين بخش با وجود امكانات بسيار كم انجام دهم، تدريس در كلاسهاي خبرنگار ايسنا را ماندگارترين و بهترين تجربه‌ام در دوران اين مسووليت مي‌دانم. البته پيش از آن و در زمان مسووليت دكتر مصطفي فاطمي در معاونت آموزشي و پژوهشي نيز معمولا به دليل رشته تحصيلي‌ام چندين بار براي تدريس به استانهاي مختلف رفته بودم، ولي در زمان مسووليت خودم و با راه‌اندازي كلاسهاي آموزش آزاد خبرنگاري كه تاكنون 7 دوره آن برگزار شده ، اين امر جدي تر ادامه يافت. بسياري از كساني‌كه در كلاسهايم شركت كردند بعدها در ايسنا مشغول به كار شدند و اتفاقا در كار خود از موفق‌ترين‌ها هم محسوب مي‌شوند.»
وي ادامه داد:« پس از چند ماه به پيشنهاد دكتر فاتح مسئوليت اداره اخبار اقتصادي نيز به دليل برخي مشكلات به من داده شد. در اين بخش علي‌رغم تلاش آقاي شاكري به دليل مشغله زياد ايشان بيش از هر چيز مشكل برنامه ريزي و مديريت خبري وجود داشت و من كه چيز زيادي از اقتصاد سردر نمي‌آوردم تلاش كردم با هماهنگ كردن خبرنگاران خوب اين بخش و آوردن برخي خبرنگاران جوان تا حد توان اين وضعيت را اصلاح كنم. خوشبختانه سرويس اقتصادي پس از چند ماه به وضعيت تعادل رسيد و توانست با حفظ سير صعودي خود به موفقيت‌هاي زيادي در عرصه‌هاي مختلف خبري دست پيدا كند كه برتري بخش انرژي ايسنا در بين ديگر خبرگزاري‌ها به مدت دو سال پياپي تنها يكي از نمونه‌هاي اين موفقيت‌هاست.»
او ادامه داد:« هنگام آغاز كار در سرويس اقتصادي، ارسال كل اخبار برعهده من بود كه كار را دشوار مي‌كرد . بعدها با اضافه كردن احسان بيگي به عنوان دبير كار كمي راحت تر شد؛ اما لزوم توسعه فعاليت‌هاي اين بخش بيش از پيش احساس مي‌شد و به همين دليل بخشهاي جديدي به آن اضافه شد. سرويس اقتصادي سرانجام به اداره اخبار اقتصادي تبديل شد و در دو بخش بزرگ «اقتصاد و بازرگاني» و «انرژي و صنعت» با سه دبير(غلامي، حاجبيان و بيگي) و به سرگروهي بيگي به كار خود ادامه مي‌دهد و البته با وجود مشغله زيادي كه در مسووليت جديد(اداره سياسي) دارم، همچنان تحت مسووليت من است.»
خشنديش به مسئوليت در اداره سياسي – بين‌الملل نيز اشاره كرد و گفت:« در تيرماه سال 84 سرانجام به جايي بازگشتم كه از آن شروع كرده بودم و افتخار مسووليت اداره كل اخبار سياسي- بين‌الملل كه بزرگ‌ترين و شايد مهمترين مجموعه خبري ايسنا محسوب مي‌شود از سوي دكتر فاتح به من سپرده شد. با توجه به اينكه مدت زيادي از مسئوليت من در اين اداره نمي‌گذرد هنوز براي اظهار نظر درباره عملكردم زود است. فقط بايد بگويم كه پيش از اين آقاي نادعلي زاده در مديريت اين بخش زحمات بسيار زيادي كشيدند و اين اداره همواره از موفق ترين بخش‌هاي ايسنا بوده و انشا الله خواهد بود.
خودم هم با توجه به مسئوليت توامان در اداره اقتصادي و سياسي به كمك دوستان خبرنگار ، دبير و سردبير ايسنا بيش از هر زمان ديگري نياز دارم.»
خشنديش گفت:«ايسنا حاصل تلاش جواناني است كه بي‌ادعا كار كردند و هيچ نخواستند

*********************

ليلا داودي - سردبير
سردبير سرويس سياسي ايسنا مي‌گويد:« در ايسنا هر روز با همكاري تازه نفس، جوان، دانشجو و فعال مواجه مي‌شويم كه روزمرگي را از محيط كار مي‌گيرند و تاثير اين امر را به خوبي مي‌توان در طراوت اخبار خبرگزاري دانشجويان ايران شاهد بود.»
ليلا داودي رودبردئي كارشناس رشته روزنامه‌نگاري، خرداد سال 1379 از طريق يكي از دوستان دوران دانشجويي با ايسنا آشنا و به عنوان خبرنگار افتخاري پذيرفته شد و سال 80 با بستن قرارداد به خبرنگاران رسمي ايسنا ملحق شد و در سرويس سياسي همكاري خود را شروع كرد. از سال 81 تا 84 به عنوان خبرنگار حوزه رياست جمهوري معرفي شد و در اين بين به ترتيب در سالهاي 82، 83 و 84 در رده‌هاي دبير 2، دبير1 و سردبير 3 با ايسنا قرار داد بسته است.
وي ايسنا را از همان آغاز به كار، برخلاف ديگر رسانه‌ها كه پيش از اين سعي كرده بود در آن‌ها فعاليت كند، مكاني تشخيص داد كه فرصت آزمون و خطا و تبديل آموخته‌هاي تئوري در دانشگاه‌ را به عمل وهمچنين آموخته‌هاي تازه‌هايي از حوزه‌هاي مختلف را بدون اعمال محدوديت فكري و يا القاي تفكرات شخصي ديگران برايش فراهم آورد و به همين لحاظ آن را بهترين مكان براي ادامه فعاليت خبري يافت.
به اعتقاد وي يكي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد ايسنا سيال بودن آن است، در اين‌باره مي‌گويد:« در اين مجموعه هر روز با همكاري تازه نفس، جوان، دانشجو و فعال مواجه مي‌شويم كه روزمرگي را از محيط كار مي‌گيرند و تاثير اين امر را به خوبي مي‌توان در طراوت اخبار ايسنا به عنوان خبرگزاري دانشجويان ايران شاهد بود.»
ولي با وجود اين هميشه اين نگراني برايش وجود دارد كه ايسنا نيز روزي مانند حتي قديمي‌ترين خبرگزاري كشور دچار بوروكراسي، روزمرگي و مقررات اداري سنتي شود.
وي با تاكيد بر اين كه شايد همه كساني كه در ايسنا كار مي‌كنند با اين عقيده موافق نباشند، گفت:« به نظر من به دليل جواني اين مجموعه، افراد به سرعت در دست يافتن به جايگاه‌هايي كه به سالها تجربه‌ نياز دارد قرار مي‌گيرند و طبيعتا با تجربه و آزمون موقعيت‌هايي برتر از آموخته‌هاي خود بزرگ مي‌شوند.»
سردبير سرويس سياسي ايسنا، خاطرنشان كرد:« در ايسنا شايد مانند ديگر رسانه‌ها به خبرنگاران امتيازات مادي تعلق نگيرد ولي آن چه مجموعه ايسنا را همدل و همراه كرده است آزادي عمل و اجازه رشد روحيه استقلال در عرصه‌ي اطلاع‌رساني است كه كه در مقابل گرايش‌هاي اجباري خبرنگاران ديگر رسانه‌ها به خوبي آن را شاهد هستيم. اين تفاوت بارز خبرنگاران ايسنا با ديگران است.»
وي يادآور شد:« با توجه به تحولاتي كه پس از سال 76 در كشور ايجاد شد و با توجه به اشتياقي كه روزنامه‌ها براي دانستن بيشتر در مردم ايجاد كردند، ضرورت حضور رسانه‌اي كه بتواند اخبار موجود را به صورت شفاف و بي‌طرفانه و مستقل در اختيار مخاطبان قرار دهد احساس مي‌شد و ايسنا با تكيه بر سه اصل اعتقاد به ارمان‌ها وديدگاه‌هاي حضرت امام‌(ره) قانون اساسي و رهبري ضرورتي بود كه از تفكر معتقدان به اين اصول به عمل رسيد و امروز پس از شش سال با توجه به حركت در اين مسير توانسته است جايگاه خود را در سطح ملي و حتي بين‌المللي پيدا كند. بي‌طرفي – نسبت به انتشار اخبار – و در عين حال دقت، سرعت، تازگي و امانتداري اخبار ايسنا باعث شده است كه مخاطبان از آن با عنوا منبعي موثق ياد كرده و در بين اخبار موجود اين رسانه را با عنوان مطمئن‌ترين منبع خبري خود انتخاب كنند. شايد همين امر با ايجاد اعتماد به نفس در ديگران باعث شد كه طي سالهاي گذشته شاهد رشد چشمگير خبرگزاري‌ها و حتي مطبوعات باشيم، اينها شايد نتوانستند به جايگاه ايسنا دست يابند اما وجود منبع موثقي مانند ايسنا به خصوص در ادامه‌ي حيات برخي مطبوعات كه به دليل اطمينان از صحت اخبار گاهي از ذكر منبع ايسنا نيز خودداري مي‌كنند بي‌تاثير نبوده و شاهدي است بر جايگاه شكل گرفته‌ي ايسنا در عرصه‌ي اطلاع‌رساني.»
داودي گفت:« به نظر من مديريت ايسنا به پاكي عقيده و راستي جوانان ايمان داردو باگماردن آنها در حساس‌ترين حوزه‌هاي خبري اين امر را به اثبات رسانده است، مشورت مدام باهمكاران، تاكيد بر دانش‌اندوزي، پايبندي به اصول اوليه ايسنا و پرهيز از دخالت تحليل‌هاي شخصي در تهيه و تنظيم اخبار و در يك كلام حركت در مسير تفكر حضرت امام خميني (ره) و تفكر دانشگاهي از خصوصيات ديگر مديريت آن است. از سوي ديگر ارتباط اخلاقي و چهره به چهره روزانه با مجموعه از سوي مديريت بيشترين تاثير را در بين خبرنگاران و ساير مديران ايسنا داشته است.» وي ادامه داد:« آن چه تا امروز ايسنا را سربلند كرده است، حفظ اعتماد مخاطبان است كه البته با راضي شدن به هر قيمتي از جمله انتشار اخبار اقرارآميز و يا حذف واقعيات در خور فهم مخاطبان بر اثر فشارهاي بيروني و يا حتي داخل مجموعه نبوده است و به نظر من همين امر مي‌تواند در موفقيت مدام ايسنا موثر باشد.»
وي با بيان اين كه طبيعتا توصيه به چنين رسانه‌اي كه توانسته است در عرض شش سال جايگاه واقعي يك رسانه را در عرصه اطلاع‌رساني نشان دهد كار اساني نيست ، خاطرنشان كردكه بيان برخي خاطرات خبري در چنين رسانه‌اي مطمئنا خالي از لطف نخواهد بود و به ياد آورد:« نزديك‌ترين و موثرترين خاطره‌اي را كه به ياد مي‌آورم موضع‌گيري ايسنا در برابر انتخابات رياست جمهوري وتلاشي است كه خبرگزاري دانشجويان ايران براي حمايت از مهندس ميرحسين موسوي در اين انتخابات داشت. اين طبيعي بود كه در آن شرايط هر رسانه‌اي در خط خبري خود به حمايت از كانديدايي بپردازد. ايسنا با انتخاب مهندس موسوي تاكيد كرد كه همواره بر تفكر دانشگاهي و خط امامي خود مي‌ايستد و هر چند كانديدايش حتي براي كانديداتوري اقدام نكرد اما اين انتخاب تا آن جا مناسب و عاقلانه بود كه پس از آن هيچگاه براي چنين انتخابي زير سوال نرفت. طي سالهايي كه خبرنگار ايسنا بوده‌ام چنين تصميم‌گيري‌هايي را در بسياري ديگر از مسائل خبري شاهد بوده و به كار كردن در مجموعه‌اي كه با چنين تفكري هدايت مي‌شود افتخار كرده‌ام.»

*********************

معصومه محمدپور - سردبير
محمدپور در سال 1378 همزمان با روزهاي كار آزمايشي ايسنا به همكارانش در اين خبرگزاري ملحق شده است.
وي دانش‌آموخته كارشناسي روزنامه‌نگاري از دانشگاه علامه طباطبايي است كه اولين كد خبرنگاري ايسنا با شماره 90000 نيز به او تعلق گرفته است.
محمدپور كه متولد سال 1356 است درباره چگونگي آشنايي با ايسنا مي‌گويد: در دوران دانشجويي با فصلنامه «رسانه» در مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‌ها، همچنين جهاد دانشگاهي دانشگاه علامه طباطبايي همكاري مي‌كردم كه از طريق دوستان جهاد خبردار شدم قرار است خبرگزاري با اين نام تاسيس شود. آن روزها روزهاي پاياني تحصيل را مي‌گذراندم اما دوست نداشتم از فضاي دانشگاه جدا شوم و به همين علت به خبرگزاري دانشجويان ايران جلب شدم. نمونه‌هاي كارهاي مرا در «رسانه» ديدند و از من براي همكاري دعوت كردند.
وي درباره مراحل كاري خود در ايسنا اظهار مي‌كند: در روزها و ماههاي اول كه هنوز سرويس بندي درستي انجام نشده بود تقريبا با همه گروه‌ها همكاري كردم ولي بعد از تشكيل سرويس سياسي در واقع از همان ابتدا تا امروز در سرويس سياسي كار كرده‌ام؛ دو سال خبرنگار، دو سال دبير و دو سال سردبير.
محمدپور در ادامه درباره مهم‌ترين نكات قابل توجه كار در ايسنا مي‌گويد: من و همه همكارانم در تمامي گروه‌ها سعي كرديم تمام هم و غم خود را براي رشد اين نهال نوپا به كار گيريم و خارج از مرزبندي‌ها و تعريف‌هاي رسمي از كار خبري كاري واقعا دانشجويي را ارائه دهيم و به گفتمان اصلي جنبش دانشجويي وفادار بمانيم كه فكر مي‌كنم در سايه الطاف خداوند موفق هم شديم گرچه راههاي نرفته بسياري وجود دارد كه با همت و توكل طي مي‌شود. كسب تجربه به عنوان سرمايه زندگي مهم ترين درس كار در ايسنا برايم بود.
وي در پاسخ به اين پزسش كه ايسنا براي شما در شرايط فعلي و آينده چه معنايي دارد اظهار مي‌كند: ايسنا محل كار و زندگي من است و من و دوستانم سعي مي‌كنيم درست، خالصانه و صادقانه كار كنيم. آينده را هم ان شاءالله روشن مي‌بينم اگر توكل كنيم و از مسير منحرف نشويم. ما خواستيم و توانستيم.
اساس كار ما اخلاص و اعتماد بود واميدواريم آن را ادامه بدهيم.

*********************

زهره پرچكاني - سردبير
وقتي به سرزمين ايسنا رسيدم كه دلهاي پاكي چارچوبش را بنا نهاده بودند و در دومين چشن روز خبرنگار بود كه با ديگر ايسنايي‌ها هم پيمان شدم در ساختن ايسنا همراه شوم؛ در اين سالها تلاشمان اين بود كه سرزميني بسازيم با رنگ صداقت كه دروغي در آن راه نداشته باشد و خانه‌اي از صلح بنا كنيم. در اين سالها كه گذشت انتقاد كرديم اما منصفانه، از مشكلات گفتيم اما نااميدي ترزيق نكرديم، آرمانخواه بوديم اما رويايي نبوديم و سعي كرديم واقعيت‌ها را ببينيم و تلخي‌اش را لمس كنيم.
با محرومان بوديم و از نخبگان گفتيم و سعي‌مان اين بود كه نهال ايسنا تبديل به درخت تنومندي شود كه تغيير فصلهاي گوناگون قدرت، خزاني برايش نداشته باشد و در اين راه آهسته آمديم و پيوسته.
اگر چه در اين سالها خطرات و حملات زياد بود اماساكنان سرزمين ايسنا با اعتقاد به خدايي كه در نزديكي‌شان بود، اولين و بالاترين هدفشان را اعتلاي ايران اسلامي و مردمانش در نظر گرفته بودند پس نيت‌هاي پاك، سدي در برابر خطرات شد و ايسنا با شكيبايي و صبر به رسانه‌اي معتمد تبديل شد و در كنار مردم ماند.
ايسناي كوچك ما نه يك خبرگزاري كه خانه‌مان است و شايد پاره‌اي از وجودمان.
اگر چه اين روزها ايسنايي‌ها به خاطر رفتن معلم اصلي‌اش غمگينند، رفتن او هم شايد دليلي بر اين باشد كه تفكر ايسنايي امروز كاملا نشو و نما يافته و جايگاه اصلي خود را پيدا كرده و قائم به فرد نيست؛ ايسنا اين روزها با بدرقه معلمش عهد مي بندد كه بهتر از گذشته باشد و ايران را خود روايت كند.

*********************

محمدجواد بربريان - سردبير
از معدود خبرنگاران ايسنا كه پيش از راه‌اندازي در آن حضور داشته و فراز و نشيب‌هاي اين رسانه را طي كرده است محمدجواد بربريان است كه پيش از شروع به كار با گذراندن دوره‌هاي كوتاه مدت آموزشي ابتدا در شيفت بعدازظهر و سپس بعد از مدت كمي به صورت تمام وقت به فعاليت در ايسنا مشغول بوده است.
وي روزهاي ابتدايي و ناآشنايي سازمان‌هاو شخصيت‌ها و.. با ايسنا را سپري كرده و همواره براي ارتقاي آن تلاش كرده است.
حضور در بيشتر سرويس‌ها به خصوص سياسي را تجربه كرده است واز خبرنگاراني است كه عموما به عنوان اولين خبرنگار ايسنا در حوزه‌ها حضور مي‌يافته است و اين كار را براي او مشكل تر كرده است؛ زيرا در ابتدا بايد ايسنا را معرفي مي‌كرد و مي‌شناساند و سپس به فعاليت مي‌پرداخت.
وي كه اكنون به عنوان سردبير پارلماني ايسنا مشغول به فعاليت است، حوزه‌هايي چون وزارت كشور، انتخابات، دادگاه‌هاي احزاب و گروه‌ها و خبر و بالاخره مجلس شوراي اسلامي را در كارنامه تجربه خود دارد.
به اعتقاد وي ايسنا كه اكنون جايگاه منحصر به فرد خود را در جامعه و بين رسانه‌ها و مطبوعات كشور دارد؛ حاصل تلاقي عواملي چون جوانهاي پرقدر و خلاق و عاشق و فداكار وكم توقع و مديري لايق كه به نيروي جوان اعتماد راسخ دارد مي‌باشد.
او مي‌گويد:« تجربه ايسنا، در هر جا و هر زمان نشانه‌اي از موفقيت را ترسيم كرده است. اعتماد به جوانان در اين كشور نتايج مثبتي بر جاي گذاشته است. البته در عرصه رسانه عدم اعمال سليقه و نگاه جناحي و گروهي در تهيه اخبار وظيفه‌اي مهم بوده كه توانسته ايسنا را در جايگاه برتر قرار دهد.»
وي گفت:« رسانه نبايد تحت تاثير امواج زودگذر سياسي قرار گيرد و همواره و به خصوص در اتهامات سياسي استقلال خود را حفظ كنند. اين مهم همواره مورد توجه بر و بچه‌هاي ايسنا به خصوص مديران بوده تا توانستند اين رسانه را از فراز و نشيب‌ها عبور دهد.»
بربريان مي‌گويد:« هر كس نمي‌تواند در ايسنا كار كند. نگاهي به گذشته‌ي ايسنا و خروج بعضي‌ها از اين رسانه نشانه اثبات اين مدعاست، البته خرده‌اي بر اين عزيزان نيست اما فعاليت در ايسنا شرايط خود را دارد. نكته‌اي كه در ايسنا قابل توجه است و يكي از عوامل موفقيت آن محسوب مي‌شود ميدان دادن به جوانان دانشجو براي فكر كردن و پردازش موضوعات خبري است. به نحوي خبرنگاران در ايسنا اجازه و حتي مجبور به دادن سوژه‌ هستند و اين مهم با استقبال بسيار مواجه مي‌شود. مديران و سردبيران موضوعات پيشنهادي خبرنگاران را با همفكري‌ تبديل به سوژه‌اي خبري مي‌كنند. لذا سعي ايسنا همواره بر اين بوده تا از اخبار رسمي فاصله گرفته و به توليد اخبار غيررسمي بپردازد كه خود سبب انعكاس نقطه نظرات و ديدگاه‌ها و احزاب و گروه‌هاي و شخصيت‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي شده است.»
وي گفت:« اميدوارم كه تجربه ايسنا سبب شود تا هم مسئولان كشور به اهميت ضروري توجه به جوانان توجه كنند ونيز رسانه را به عنوان اولويتي مهم در پيشبرد اهداف كشور بنگرند.»

*********************

مهران ثنايي نوراني - سردبير
معرفي دوستان پايم را به ايسنا باز كرد و از ابتدا در سرويس بين الملل و سياسي خارجي كه در آن اوايل مجزا نبود، حضور داشتم. زماني مترجم، زماني دبير و سردبير و گاهي هم خبرنگار بوده‌ام. حالا نيز سرگروه بين‌الملل و سياسي‌خارجي هستم.
ثنايي مي‌گويد:« موفقيت يعني با تمام وجود كاري را كه بر عهده‌ام گذاره شده انجام دهم. پيشنهادم براي ايسنا ايجاد ساختاري اداري و قوانين مشخص و اجراي آن براي همه است.

*********************

محمد نورالهي - سردبير
او از اواخر سال 1379 در اين ايسنا مشغول به كار است.وي كه متولد 1351 از شهر شيراز مي‌باشد در ابتدا از طريق يكي از دوستان خود در ايسنا با مدرك كارشناسي مترجمي زبان انگليسي به عنوان مترجم بخش انگليسي زبان خبرگزاري وارد ايسنا شد.
نوراللهي پس از مدتي به عنوان يكي از نخستين مترجمان سرويس بين‌الملل در خبرگزاري به فعاليت خود ادامه داد و پس از مدت يك سال به عنوان دبير خبر سرويس بين‌الملل مشغول به كار شد.
وي پس از آن در سرويس سياسي خارجي به عنوان دبير خبر فعاليت كرد و مدت يك سال است كه به عنوان سردبير سرويس سياسي خارجي و انرژي هسته‌يي ايسنا در خبرگزاري مشغول به كار مي‌باشد.

*********************

زهرا حيدري - دبير
حيدري اظهارمي‌دارد:« گاهي بعضي اتفاقاتي كه در زندگي ما رخ مي‌دهد مثل يك موهبتي است كه به ما رو مي‌كند.»
زهرا حيدري دبير سرويس پارلماني ايسنا كه فعاليت رسمي خود در خبرگزاري را از 10 آبان سال 79 با سرويس سياسي شروع كرده در مورد دليل انتخاب و نحوه آشنايي خود با ايسنا مي‌گويد:« اولين دليل حضور من در ايسنا اين بود كه روزنامه‌اي كه در آن كار مي‌كردم با اعلام ورشكستگي مالي تعطيل شده بود و به طبع من هم بيكار بودم. به هر دري زده بودم اما به دليل خيل روزنامه‌نگاران بيكار، جواب منفي مي‌شنيدم. تا اين‌كه از طريق يكي از همكارانم كه در ايسنا بود با اين خبرگزاري كه از قبل فقط خبرهاي ارسالي آن را در روزنامه‌هايمان كار مي‌كرديم آشنا شده و پس از صحبت با دكتر فاتح فعاليت خود را در آن شروع كردم.»
اين كارشناس روزنامه‌نگاري كه فعاليت مطبوعاتي خود را از سال 72 آغاز كرده ادامه داد:« اما موهبت قضيه اين بود كه من قبلا در روزنامه‌ها در سرويس اقتصادي كار مي‌كردم اما در خبرگزاري قرار شد در سرويس سياسي فعاليت كنم.
روزهاي اول سخت و در عين حال شيرين بود. سرويس سياسي خيلي فعال بود مثل همين حالا. تمام انگيزه‌هاي كاري كه تا قبل از آمدن به ايسنا در من از بين رفته بود، برگشت.»
وي گفت:« از آن زمان حدود پنج سال مي‌گذرد، اما موضوع جالب توجه در اين بود با آن‌كه من در اين مدت چندين بار ميان سرويس سياسي، حقوقي، اقتصادي، پارلماني و اقتصادي در رفت و آمد بوده‌ام كه البته هميشه با صلاح‌ديد و نظر دكتر فاتح انجام شده، اما علاقه‌ي قلبي من به سرويس پارلماني بيش از همه‌ي سرويس‌ها بود. گرچه كار در سرويس پارلماني در روزهايي كه جلسات صحن علني مجلس برگزار مي‌شود سخت و طاقت فرساست و در روزهاي استيضاح، بررسي بودجه سالانه، برنامه‌هاي پنج ساله و...سخت‌تر مي‌شود، اما به هر حال كار در اين سرويس خيلي شيرين است.»
حيدري افزود:« ايسنا هم مثل خيلي از محيط‌هاي كاري ديگر مشكلات خاصي دارد، اما محاسن آن خيلي بيش از معايب آن است و همين امر شايد انگيزه ادامه كار بسياري از كساني باشد كه هم‌اكنون در آن فعاليت مي‌كنند. ساختمان آن قديمي و كوچك است. نهارخوري نداريم. بعضي از تلفن‌هاي مصاحبه خراب است و بچه‌ها را كلافه مي‌كند و از همه مهم‌تر آن‌كه براي بچه‌هاي ايسنا كه همه جوان هستند و امروز و فردا مادر يا پدر مي‌شوند فكري نشده است.»
حيدري در پايان يادآوري كرد:‌ كار در ايسنا از آن جهت جالب است كه بر عكس بسياري از رسانه‌هاي ديگر كه براي كار دانشجويان كمترين ارزشي قائل نبوده و از آنها به عنوان خبرنگار دست چندم خود استفاده مي‌كنند اما ايسنا با بها دادن به اين قشر و با استفاده از فكر و توان قوي دانشجويان در مدتي كمتر از 6 سال توانست انقلابي در عرصه رسانه‌ها ايجاد كند كه تا قبل از آن هرگز انجام نشده بود و با همين توان هم‌چنان به پيش مي‌رود؛ ان‌شاءالله تا صدها سال هم‌چنان پرتوان بماند.

*********************

مهناز محمدزادگان - دبير
مهناز محمدي‌زادگان ، 30 ساله متاهل و دبير خبر سرويس بين‌الملل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كه از سال 1380 در اين مجموعه مشغول فعاليت بوده است، گفت:« در ارديبهشت ماه سال 1380 ، من در بخش مطالعات بين‌الملل انجمن اولياء و مربيان مشغول فعاليت بودم و سه ماه بود كه فعاليتم را در اين انجمن آغاز كرده بودم كه روزي هنگامي كه به منزل رفتم، مادرم اگهي روزنامه همشهري را نشان داد كه در آن براي يك مؤسسه خبري درخواست مترجم شده بود.
من در حالي كه قصد نداشتم شغل قبلي‌ام را تغيير دهم و با توجه به اين كه نامي از ايسنا، برده نشده بود با بي‌تفاوتي با شماره تلفن درج شده تماس گرفتم و با مسوول سرويس بين‌الملل در آن، تلفني صحبت كردم و با ايشان براي حضور در اين خبرگزاري براي دادن تست ترجمه قرار گذاشتم. پس از آن در روز مقرر با ترجمه متني،‌مجوز حضور در ايسنا را دريافت كردم.»
محمدي‌زادگان در ادامه درباره مراحل كاري‌اش در ايسنا، گفت:« من دو سال به عنوان مترجم در سرويس بين‌الملل ايسنا مشغول فعاليت بودم البته پس از آن مدتي در بخش برون مرزي كه مسوول ارتباط با اساتيد و صاحب نظران خارج از كشور بود، فعاليت داشتم پس از آن زمان تاكنون نيز به عنوان دبير خبر در سرويس بين‌الملل در خدمت اين خبرگزاري بوده‌ام.»
وي در بخش ديگري از اين گفت و گو درباره شيوه كاري‌اش در ايسنا، گفت:« اصولا فردي هستم كه معتقدم بايد كار را به درستي انجام داد و در نهايت دقت . به اعتقاد من داشتن تعهد و جوان كاري مهمترين عاملي است كه در نهايت مي‌تواند به پيشرفت و موفقيت هر فردي در تمام مراحل زندگي‌اش منجر شود.»
محمدي‌زادگان همچنين در اين گفت و گو درباره برنامه‌هايش براي آينده گفت:« ايسنا با وجود فضاي دوستانه و صميمي و محيط سالمي كه دارد و همچنين ماهيت پوياي فعاليت در اين مجموعه، داراي حجم كاري بالا و استرس زيادي است.

*********************

علي‌اصغر شفيعيان - دبير
علي اصغر شفيعيان مي‌گويد:« از بدو تولد ايسنا، اخبارش به سرعت جاي خود را در روزنامه‌ها باز كرد، من هم از همين طريق با آن آشنا شدم.بهمن 78 در حالي كه دو سه ماه از تولد ايسنا مي‌گذشت، با حضور در دفتر مركزي، به عضويت ايسنا درآمدم.از اسفند ماه 78 كه هنوز دانشجوي دانشگاه آزاد در استان گلستان بودم، خبرنگاري افتخاري را شروع كردم، فعاليت افتخاري را از خرداد 79 در شهر خودم نوشهر ادامه دادم تا اينكه در فروردين 80، خبرنگار رسمي سرويس سياسي دفتر مركزي شدم. در آن موقع سرويس سياسي شامل حوزه هاي حقوقي، سياسي خارجي و پارلماني هم مي‌شد تا اين كه به تدريج اين حوزه ها از هم تفكيك شدند.»
وي ادامه داد:« زمستان 81 حدود يك ماه خبرنگار راهروي مجلس شوراي اسلامي بودم و دوباره به سرويس سياسي برگشتم. ارديبهشت تا اواسط خرداد 82، در غاياب يكي از دوستان، مسئوليت سرويس it به من سپرده شد، سرويس بسيار جذاب. مجددا به سرويس سياسي برگشتم اما از مرداد 82 مسئول آن دسته از خبرنگاران افتخاري شدم كه با بخش سياسي همكاري مي‌كردند؛ به همراه آن‌ها اخبار حوزه‌ي سياسي دانشگاه‌ها را پوشش مي‌داديم. فروردين 83 مسئوليت دبيري سرويس سياسي در حوزه تشكلهاي دانشجويي به من سپرده شد و از آبان 83 نيز تا اسفند ماه، دبير سرويس پار لماني بودم از فروردين 84 قرار شد با توجه به آشنايي‌ام به حوزه‌ي سياسي دانشگاه‌ها، دبير سرويس سياسي باشم، اما در بخش دانشجويي ، تاكنون كه شهريور ماه 84 است، در همين سمت هستم، هر چند همچنان كار خبرنگاري هم مي‌كنم.»
وي مي‌گويد:« شايد با همان انگيزه‌اي كه ايسنا در آن مقطع تاسيس شد، من هم با اعتقاد به نياز جامعه به چنين رسانه‌اي، تصميم به همكاري با آن گرفتم. نياز جامعه‌ي ايران، اگاهي است، البته توام با صداقت و تا وقتي اين ويژگي در ايسنا باشد و من هم خودم را در ان بيش از ديگر جاها مفيد بدانم، در آن مي‌مانم.نگرانم كه مجموعه‌هاي بيروني ايسنا، بخواهند بر روند حركت آن تاثير منفي بگذارند و از ان انتظار داشته باشند كه كاركردي غير از آنچه بايد داشته باشد.
مهم‌ترين عامل رضايت مندي من در ايسنا، فراهم شد فعاليت متناسب با توانايي‌هاي شخصي است به عبارتي زمينه‌ي پيشرفت در ايسنا فراهم است.»
شفيعيان ادامه داد:« شايد تفاوت بارز كار در ايسنا مشورت مديريت آن با بدنه‌ي آن باشد، البته در مورد انتقاد به سياست ها نيز اين چنين است، خودم در چند مقطع حساس، به برخي از سياست‌هاي كاري و جهت‌گيري‌هاي خبري انتقاد داشتم و امكان آن فراهم بود كه با صراحت تمام آن را مطرح كنم.
ايسنا نياز زمان بود و با گسترش رسانه‌هايي كه از كنترل دولت، خارج هستند مانند ماهواره و اينترنت، رسانه‌اي معتبر در داخل براي آگهي رساندن صادقانه به مردم كاملا ضروري به نظر مي‌رسيد.هر چند با فعاليت در ايسنا در اين سال‌ها، از ادامه‌ي تحصيل بازماندم، دچار زخم معده و اثني عشر شدم و تا حدي براي زندگي خصوصي‌ام وقتي كمي گذاشتم، اما ايسنا هم برايم خانه و خانواده بود، از جان مايه گذاشتم مانند ديگران و محصول آن به غير از خروجي ايسنا، بالا رفتن آگاهي‌ها واعتدال در مسير حركت خودم بود.»

*********************

سعيد نوايي - دبير
«ايسنا معجزه‌اي بود كه مسير زندگي مرا متحول ساخت و شايد بتوانم بگويم حضور در ايسنا سرنوشت ديگري را براي من رقم زد.»
سعيد نوايي در خصوص علت انتخاب ايسنا براي همكاري گفت:« ايسنا اولين تجربه كاري من بود.به همين دليل كه ايسنا توانست مسير زندگي را در لحظه‌اي كه هر پسر جوان ايراني در بحراني‌ترين نقطه زندگي به سر مي‌برد، تغيير دهد.»
وي ادامه مي‌دهد:« از قبل شناختي نسبت به ايسنا نداشتم، اما به دليل علاقه به كار مطبوعاتي و خبري در نوجواني و فعاليت در خانه مطبوعات كم و بيش با اين حرفه آشنا بودم. در سال 80 با ايسنا آشنا شدم و با ثبت‌نام در دفتر خبرنگاران افتخاري غرفه ايسنا در نمايشگاه مطبوعات، در تيرماه همان سال همكاري‌ام را با ايسنا در انجمن دانشجويان خبرنگار آغاز كردم. مهرماه سال 80 به طور رسمي‌تر فعاليتم را ادامه دادم. از همان ابتدا در سرويس سياسي مشغول به كار شدم و مدتي نيز در گروه سياسي دبير سرويس پارلماني بودم. اكنون نيز در گروه سياسي دبير بخش تاريخ سياسي هستم و علاوه بر آن به عنوان خبرنگار حوزه مجمع تشخيص مصلت نظام نيز فعاليت مي‌كنم.»
نوايي در خصوص مراتب شغلي‌اش در ايسنا خاطرنشان مي‌كند:« خبرنگار افتخاري، خبرنگار پايه دو، خبرنگار پايه يك، خبرنگار ارشد و دبير مراتب شغلي من در ايسنا بوده است كه اميدوارم بتوانم با سعي و تلاش بيشتر، بهتر در خدمت ايسنا باشم.»
وي در مورد دليل تداوم حضور در ايسنا اظهار مي‌دارد:« احساس دين نسبت به ايسنا، صداقت و سادگي مجموعه و جايگاه ايسنا در محافل مختلف علت اصلي تداوم همكاري با اين خبرگزاري بوده است.»
وي در ادامه با بيان اينكه تا سال 78 به دليل حاكميت فقط دو منبع خبري (ايرنا و واحد مركزي خبر) بر عرصه رسانه‌اي امكان انتشار اخباري خارج از نگاه دولتي و رسمي وجود نداشت، ادامه مي‌دهد:« با اين وجود تأسيس ايسنا به منظور پوشش اخبار دانشگاهي و همچنين فعاليت در حوزه‌هاي غير رسمي و غير دولتي كه در آن برهه زماني نياز خبري و رسانه‌اي مردم و روزنامه‌ها تلقي مي‌شد ضروري مي‌نمود. در طول اين 6 سال، ايسنا با مديريتي موفق و جامع‌نگار، حفظ استقلال مالي و فكري و همت جواناني سخت‌كوش و بي‌ادعا و كم‌توقع توانست سال به سال پله‌هاي موفقيت را پشت سر بگذارد.»
نوايي عدم وابستگي به هيچ جناح سياسي را وجه تمايز ايسنا با ساير رسانه‌ها و خبرگزاريها مي‌داند و توضيح مي‌دهد:« در ايسنا تفكرات جناحي در نوشتن اخبار و گزارشها لحاظ نمي‌شود، چراكه در غيراين صورت بخشي از تفكرات و عقايد موجود در جامعه را زيرپاي خود له كرده است.»
او اعتدال را سرلوحه فعاليتهاي ايسنا مي‌داند و مي‌گويد:« روش فعاليت ايسنا بر پايه اعتدال استوار شده و بدون شك اعتدال تنها راه ماندگاري است. شايد بي‌دليل نباشد كه اين مصرع شعر بر صفحه اول ايسنا نقش بسته است: "رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود".»
نوايي در پايان اظهار مي‌دارد:« بخشي از زندگي اجتماعي خبرنگاران و دبيران ايسنا در جامعه‌اي به نام ايسنا تعريف مي‌شود.»
سعيد نوايي در تيرماه 1360 در تهران متولد شده و در سال 1379 وارد دانشگاه تهران شد.

*********************

علي كربلايي حسيني - دبير
حسيني در سال 1381 به عنوان مترجم در سرويس بين‌الملل مشغول به فعاليت شد.وي كه در رشته ادبيات آلماني مشغول به تحصيل است، پس از مدتي در سرويس سياسي خارجي به عنوان خبرنگار به كار خود ادامه داد و با اينكه در ابتدا با مباحث اين حوزه آشنايي چنداني نداشت اما توانست خيلي زود با مطالعه و كار و پشت‌كار در زمينه خبر پيشرفت كند و پس از چندي به عنوان خبرنگار ارشد به كار خود ادامه داد.
وي از زمان تاسيس سرويس انرژي هسته‌اي تاكنون به عنوان دبير ويژه اين سرويس مشغول به كار است.

*********************

اكبر بياتي صالح - خبرنگار
خبرنگار سرويس سياسي ايسنا گفت:« از طريق يكي از دوستان خبردار شدم كه خبرگزاري نياز به تايپيست دارد، با هماهنگي همان دوست در خرداد 79 به عنوان حروفچين به ايسنا آمدم فضاي شاداب و جوان ايسنا از سويي و روز‌هاي اصلاحات از سوي ديگر ايسنا را يك ايده‌ال كار براي من كه از كودكي علاقه‌مند به مسايل سياسي و اخبار آن بودم؛ كرد.
از همان روز‌هاي اول، ورود به عرصه خبر برايم يك هدف شد تا اين كه با توجه به توانايي‌هايي كه از خود نشان دادم و همچنين كمك و لطفي كه برخي بزرگان ايسنا داشتند از ابتداي سال 80 فعاليت خبري خود را شروع كردم.»
اكبر بياتي ادامه داد:« در ابتدا فعاليت‌هاي من با نوعي از سادگي روبرو بود كه اتفاقاً در مقاطعي باعث موفقيت‌هايي مي‌شد. از جمله اين كه در برنامه‌اي بر خلاف ساير خبرنگاران حرفه‌اي سخنان يكي از مقامات كه در گوشه‌اي به دور از چشم رسانه‌ها سخنراني‌ مي‌كرد را ضبط و بعد‌ها خبرش را دادم كه تا چند روز سوژه مطبوعات بود.از جمله نكاتي كه در تجربه من وجود دارد كار كردن در بخش‌هاي متعددي چون سرويس‌هاي سياسي – مجلس و حقوقي است.»
بياتي گفت:« هميشه به كارم در ايسنا افتخار كرده‌ام چون با زحمت آن را به دست آوردم و خود را هم به اين جايگاه براي جامعه مفيد مي‌دانم براي ادامه فعاليت در ايسنا برنامه خاصي ندارم اما چون دلبسته ايسنا هستم روزي كه ايسنا را ترك كنم برايم سخت خواهد بود.»
وي ادامه داد:« ايسنا مجموعه‌اي از جواناني است كه مي‌خواستند براي آرمانشان از بسياري از علايق و راحتي‌ها بگذرند. من نمي‌دانم چقدر موفق بودم و چقدر مي‌توانيم به راه خود ادامه دهيم.»

*********************

ليلا چرمچيان- خبرنگار
چرمچيان مي‌گويد:« اگر چه فعاليتم در خبرگزاري دانشجويان ايران در پاييز شروع شد اما طي پنج سالي كه در اين خبرگزاري كار مي‌كرديم در كنار دوستان روز‌هاي بهاري را كه تنها ممكن بود بواسطه رعد و برق ‌هاي ناشي از خشم بالادستي‌ها باراني ‌شود پشت سر گذاشتيم.»
اين اظهاراتي بود كه ليلا چرمچيان خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بعد از پنج سال فعاليت در اين خبرگزاري مورد تاكيد قرار مي دهد.
او كه در حال حاضر بعد از يك دوره فترت 6 ماهه به سرويس مورد علاقه‌ خود(سياسي) بازگشته مي‌گويد كه با وجود دوري از حوزه‌هاي قبلي‌اش همچنان در كنار همه دلخوري‌ها بر انجام كار جدي در سرويس متبوعش تاكيد دارد.
او مي‌گويد:« پاييز سال 79 و همانند همه خبرنگاران بعد از 9 ماه كار آموزشي بصورت جدي كار در اين خبرگزاري را با كار در سرويس اقتصادي آغاز كردم اما بعد از يكسال فعاليت به اين سرويس به خواست خود وارد سرويس سياسي شدم و در حال حاضر حدود سه سال و نيم است كه در اين سرويس كار مي‌كنم.»
وي ادامه داد:« در كل از بازگشت مجدد به سرويس سياسي راضي هستم و تا زمان فعاليت در ايسنا كار در سرويس سياسي را به هر سرويس ديگري ترجيح مي‌دهم. تا زمانيكه كار خبري مي‌كنم ترجيح مي‌دهم در ايسنا باشم مگر اينكه بخواهم خود را بازنشست كرده، مدير كل يا وزير شوم!

*********************

مريم مهرگان - خبرنگار
مهرگان مي‌گويد:« خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) عليرغم فراز و نشيب‌ها و تحولات سياسي در جامعه نه در سطح ماند و نه در عمق غرق شد.»
وي كه مهرماه 1381 و در دوران تحصيل خود در رشته‌ي علوم سياسي از طريق يكي از دوستانش به دليل علاقه به فعاليت خبري به ايسنا معرفي شد، مي‌گويد:« در ابتداي فعاليت خبري در ايسنا حتي نحوه‌ي تنظيم يك خبر را به نحو مطلوب نمي‌دانستم ولي پس از چند ماه آشنايي با نحوه‌ي تنظيم خبر و حوزه‌هاي خبري و البته افراد و فعالان سياسي در انجمن خبرنگاران دانشجوي ايسنا، براي همكاري دائم در گروه سياسي پذيرفته شدم و تا امروز اين فعاليت استمرار داشته است.»
وي گفت:« خوشبختانه تاكنون به خاطر وجود ثبات لازم در حوزه‌هاي ارائه‌شده به خبرنگاران پيگيري و اطلاع‌رساني اخبار سياسي اين مجموعه از موفقيت‌هاي بسياري برخوردار شده است.»
وي به چالش كشيدن شخصيت‌هاي مختلف سياسي و اعضاي احزاب و گروه‌هاي سياسي مختلف را از جمله كار ويژه‌هاي خبرنگاران سياسي اين مجموعه برشمرد و تاكيد كرد:« اين خبرگزاري عليرغم فراز و نشيب‌ها و تحولات سياسي جامعه نه در سطح ماند و نه در عمق غرق شد و اين يكي از افتخارات بزرگ اعضاء و كاركنان آن است.»

*********************

اكرم احقاقي- خبرنگار
احقاقي مي‌گويد: به نظر من به قول دكتر فاتح، مديرعامل ايسنا ،تنها عبارتي كه مي‌توان براي توصيف اين خبرگزاري به‌كار برد « دختر بهشتي» است.
اكرم احقاقي كه در حال حاضر خبرنگار گروه سياسي داخلي خبرگزاري دانشجويان ايران است، در ارتباط با نحوه‌ي ورود خود به اين خبرگزاري گفت: من نيز مانند بسياري از خبرنگاران شاغل در اين خبرگزاري از طريق شركت در كلاس‌هاي آموزشي آن و فعاليت در انجمن دانشجويان خبرنگار ايسنا در تيرماه سال 82 وارد اين مجموعه شدم.
وي ادامه مي‌دهد: از همان ابتدا در انجمن به عنوان خبرنگار افتخاري گروه سياسي در قسمت اخبار دانشجويي به همراه تعدادي از دوستان شاغل در اين خبرگزاري مشغول ‌كار شدم. بعد از مدتي فعاليت در انجمن در ارديبهشت ماه سال 83 به صورت رسمي به گروه سياسي ملحق شدم و در آنجا نيز در ابتدا همزمان در بخش سياسي و دانشجويي فعاليت مي‌كردم ولي بعد از گذشت چند ماه با تصميم مديران از قسمت دانشجويي خارج شده و فقط در گروه سياسي و بخش احزاب به كار خبري پرداختم.
احقاقي مي‌گويد: در ابتدا تعدادي از احزاب راست و چپ از حوزه‌ي كاري‌ام قرار داشت ولي بعد از مدتي من به طور كامل اخبار احزاب راست را پوشش مي‌دادم كه اين امر در زمان انتخابات رياست‌جمهوري نيز ادامه داشت.
اين خبرنگار ايسنا با بيان اين كه تغيير و تحول در اين خبرگزاري امري عادي است ادامه داد: بعد از تغيير و تحولاتي كه در سطح مديران گروه سياسي رخ داد مديران جديد تصميم گرفتند كه من ديگر در بخش احزاب فعاليت نكنم و در حال حاضر همچنان در گروه سياسي در بخش ديگري مشغول به فعاليت هستم.
احقاقي معتقد است : خوشبختانه مسوولان و خبرنگاران خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، همچنان بعد از گذشت چند سال نگاه دانشجويي خود را حفظ كرده و هميشه به دنبال تغيير و تحول و تنوع هستند و سعي كرده‌اند از تمام فرصت هايي كه در پيش رو دارند استفاده كنند.

*********************

مريم آريايي - خبرنگار
« در ايسنا فاصله آماتور بودن تا حرفه‌اي بودن خيلي زياد نيست؛ روزي كه آمدم در كار حرفه‌اي چنين بودم در مدت كوتاهي بالغ شدم و خاصيت ايسنا اين است كه دچار پيري زودرس نمي‌شويم.»
مريم آريايي خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با بيان اين تعبير از فعاليت در ايسنا، درباره حضورش در ايسنا مي‌گويد:« حدود 2 سال از كار خبري من مي‌گذشت و زمستان 80 بود كه از طرف يك نشريه شهرستاني به مجلس مي‌رفتم. آن موقع با خبرنگار پارلماني ايسنا دوست و همكار بوديم به من توصيه كرد كه انرژي‌ام را هدر ندهم و در ايسنا فعاليت كنم.من هم به انجمن دانشجويان خبرنگار آمدم و به خواست خودم با سرويس سياسي خارجي همكار شدم.»
اين خبرنگار سياسي ادامه مي‌دهد:« بهار 81 به عنوان خبرنگار ايسنا رسما كارم را در همان سرويس شروع كردم وتمام حوزه‌هاي خبري كه در آن سرويس تعريف مي‌شد براي مدتي دست من بود هنوز بحث‌هاي انرژي‌ هسته‌اي تا اين حد مطرح نبود، پيش از سفر وزراي امور خارجه سه كشور اروپايي از سرويس سياسي خارجي منتقل شدم البته نه به سرويس ديگري بلكه بايد به دنبال گفت‌وگو و ديدار با افرادي مي‌رفتم كه مدت‌ها بود مصاحبه نكرده بودند. در همان حوزه با محسن رفيق‌دوست يك ديدار داشتم، با روي باز از من استقبال كرد اما اجازه نداد كه اين ديدار خبري شود.»
آريايي ادامه مي‌دهد:« بعد ازآن به سرويس پارلماني رفتم؛ تمام مدت تحصن نماينگان مجلس ششم را در آنجا بودم البته تقريبا همزمان با بررسي بودجه هم بود اما تقريبا از صبح بدون خستگي تا نماز مغرب و عشا در مجلس بوديم و تقريبا با نمايندگان زندگي مي‌كرديم.»
وي مي‌گويد:« اختتاميه مجلس ششم در روز 6 خرداد و افتتاح مجلس هفتم در 7 خرداد از جذاب‌ترين لحظات كار حرفه‌اي من بود به خصوص كه پوشش خبري افتتاح مجلس هفتم فقط بر عهده‌ي من بود و حجم سنگيني از كار بر دوشم بود و با رقابت خبري، دقت، سرعت و همه چيز را با هم رعايت مي‌كردم. ظهر پنجشنبه 7 خرداد وقتي كه همه خبرها را درست، دقيق و سريعتر از همه جا به خبرگزاري رسانده بودم خستگي را احساس نمي‌كردم.»
او با بيان اينكه مدت كوتاهي به مجلس هفتم رفته است مي‌گويد:« در ايام انتخابات نهم رياست جمهوري به سرويس سياسي منتقل شدم در وزارت كشور خبرنگار حوزه بودم. در آينده‌ هم در هر حوزه‌اي كه فعال باشم فرقي نمي‌كند چون هر حوزه‌اي تجربه جديدي است و با اينكه بيش از 4 سال از كار خبري‌ام نمي‌گذرد، اما شايد از بسياري از همكارانم تجربه بيشتري داشته باشم.»
او در پايان مي‌گويد:« تعبير اينكه كه توي ايسنا فاصله ي آماتور بودن تا حرفهاي شدن نيروها خيلي زياده مثل كودكي به بلوغ زودرس دارد از مرحله جنيني تا بلوغ شايد مدت كوتاهي فاصله‌اي است و مهم اين است كه ما بالغ بمانيم و به پيري زودرس دچار نشويم كه مطمئنم چنين نمي‌شود.»

*********************

سميرا يافتيان – خبرنگار
يافتيان روزي به همراه پدر و خواهرش براي تست تايپ انگليسي به ايسنا آمد، اما نمي‌دانست كه دست روزگار او را به اتاق سياسي و سرويس پارلماني خواهد آورد.
سميرا يافتيان، خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران، 5 سال پيش يعني آبان 79 را به خاطرآورد و ادامه داد:«
روزي به همراه ديگر اعضاي تيم ترجمه اخبار فارسي به انگليسي در دفتر دكتر فاتح، مدير عامل ايسنا، جمع شديم و از ما خواسته شد كه به مدت سه ماه آزمايشي مشغول به كار شويم تا پس از گرفتن نتيجه خوب، افراد ديگري به اين گروه بپيوندند.هنوز يك ماه از حضورم نگذشته بود كه براي اولين سالگرد ايسنا جشني گرفته شد كه به همه‌ي اعضاي قديمي و جديد سكه‌ي ربع بهار داده شد. روزي كه بايد يك خبر طولاني انگليسي را با دست نسبتا كند تايپ مي‌كردم مي‌خواستم هر چه زودتر تمام شود تا در جشن حضور يابم.»
وي درباره‌ي فعاليت‌هاي خود در ايسنا گفت:« پس از منحل شدن تيم ترجمه فارسي بع انگليسي به عنوان تايپيست فارسي شروع به كار كردم.تا اينكه در خرداد يا تير ماه 80 از من خواسته شد تا در روابط عمومي مشغول به كار شوم كه در مدت 2 سالي كه در اتاق كوچك اما پر كار كردم تجربيات زيادي را كه به همراه غم و شادي بود كسب كردم.»
يافتيان، «خواندن خبرهاي هنري براي شبكه جوان راديو»، «پوشش چند همايش انجمن روابط عمومي‌هاي ايران»، «پوشش چند برنامه هنري» را از جمله فعاليت‌هاي دوران فعاليت خود در قسمت روابط عمومي برشمرد و افزود:« با انگيزه‌اي كه برخي سردبيران و خبرنگاران به من براي آمدن به بخش خبرنگاري دادند. در كلاسهاي خبرنگاري ايسنا شركت كردم و نفر سوم شدم پس از آن حدود 20 روز از ايسنا مرخصي گرفتم و براي دانشگاه درس خواندم زيرا شرط خبرنگاري من در ايسنا دانشجو بودن بود و به لطف خدا دي ماه 82 در دانشگاه قبول شدم.»
وي ادامه داد:« در سرويس سياسي با حوزه‌هاي بسيار معمولي و تقريبا به قول معروف «مرده» شروع به كار كردم روزهاي تقريبا سختي بود اما به اميد بدست آوردن حوزه‌هاي مهم از جمله وزارتخانه و يا حزب‌هاي بزرگ ادامه دادم، هر چند هيچ‌گاه محقق نشد.»
اين خبرنگار پارلماني درباره‌ي علت تغيير حضورش از سرويس سياسي به پارلماني گفت:« حدود يك سال پيش وقتي چند نفراز دوستان سرويس حقوقي از ايسنا رفتند و اين سرويس با كمبود نيرو مواجه شد از 6 خبرنگار حاضر در سرويس سياسي خواسته شد كه به قيد قرعه و يا خواست خودشان به سرويس حقوقي بروند من كه از گرفتن حوزه‌هاي مهم در سرويس سياسي قطع اميد كرده بودم تصميم به اين كار گرفتم و در يك قرعه‌كشي صوري، قرار شد به اين سرويس بروم.»
وي افزود: « فرداي آن روز وقتي به ايسنا آمدم به من گفته شد كه ما تصميم مي‌گيريم كه كدام سرويس بروي بنابراين علي‌رغ مخالفتم به سرويس پارلماني آمدم و تاكنون در آن حضور دارم.»
وي درباره‌ي فعاليت‌هاي آينده‌ي خود در ايسنا گفت:« هميشه خواهان پيشرفت بودم و بنابراين از هر گونه تحولي در راستاي پيشرفت خود استقبال مي‌كنم.»

*********************

نيره قياسي - خبرنگار
قياسي مي‌گويد:« اميدوارم ايسنا جايگاهي رفيع‌تر از آنچه تاكنون داشته، كسب كند. ايسنا با جايگاهي مناسب و در خورشان و نامش «خبرگزاري دانشجويان ايران» مكاني است كه توانسته، موقعيت اجتماعي قابل توجهي را در اجتماع كسب كند و به عنوان يكي از با اعتمادترين عرصه‌هاي فعاليت در مقابل رقباي خود قدعلم كند.»
او مي‌گويد:« به عنوان يكي از كوچك‌ترين اعضاي خبرگزاري دانشجويان ايران كه هدفي جز اعتلاء مجموعه و خود نداشتم، همواره سعي كردم تا در موقعيتهاي مختلفي كه قرار گرفتم، بتوانم بيشترين استفاده را به ايسنا و بالاترين جايگاه را براي خود كسب كنم.مهر 80 با وارد شدن به دانشگاه در رشته علوم اجتماعي (پژوهشگري) وارد ايسنا شدم و با اينكه چندان آشنايي با اين مجموعه نداشتم، به همت نزديكان و سروران بي‌ادعاي اين مكان، توانستم مراتب ترقي را طي كنم.
كسب تجربه در قسمت تايپ (سياسي) و خبرنگاري در بخش‌هاي معارف، حقوقي، سياسي، سياسي خارجي و پارلمان از جمله پلكاني بود كه يكي پس از ديگري پشت سر گذاشتم. از هيچ آغاز كردم و امروز به عنوان خبرنگار ارشد فعاليت مي‌كنم و تجربه‌ي فعاليت در عرصه‌هاي مختلف انتخابات و مجلس و سفر خارج از كشور و حضور در دادگاه‌ها و اجلاس‌هاي مختلف و مصاحبه با افراد و صاحب‌نظران را به كفه‌ي ترازوي خود اضافه كرده‌ام.با ايمان قلبي و آرزو براي ديدن جايگاه رفيع ايسنا در سراسر دنيا اميدوارم تا بتوانم از هيچ خود، بي‌نهايتي را به اين مكان مقدس هديه كنم.

*********************

راحله هدايت‌زاده - خبرنگار
خبرنگار پارلماني ايسنا تصريح كرد:« ايسنا در بدو ورود يك محل كار است، در اولين نگاه يك محل صميمي براي كار. سپس اما فقط كار و فقط كار و فقط كار و آنچه در نهايت براي ما مي‌ماند صميمت دوستان و همكاران.»
راحله هدايت، يكي از خبرنگاران اداره سياسي ايسناست كه تنها براي كار در اين بخش به ايسنا علاقمند و وارد آن شد. اگر چه ابتدا براي ترجمه در بخش عربي ايسنا كه هنوز تاسيس نشده بود،ْ توسط يكي از اساتيد خود به ايسنا معرفي شد.
خود در اين باره مي‌گويد:« پس از راه‌اندازي بخش ترجمه عربي در قسمت بين‌الملل ايسنا و درست در زماني كه ايسنا شديدا محتاج مترجم عربي بود يعني مقطع حمله آمريكا به عراق كه همه مي‌دانيم مقارن با عيد نوروز بود. من خبرنگار سياسي بودم اما از كمك داوطلبانه در اين بخش دريغ نكردم.»
هدايت اداره سياسي به ويژه بخش گروه سياسي كه شديدا مورد علاقه‌اش بود را براي كار برگزيد و فاصله زماني به هم 80 تا شهريور 81 را به عنوان خبرنگار افتخاري كار كرد تا اينكه گروه سياسي صبح اين خبرگزاري تمايل خود را براي ادامه كار با او به عنوان خبرنگار قراردادي ابراز كرد و او مشغول به كار شد.
وي احياي اخبار جامعه اسلامي مهندسين را كه در ايسنا جز محمد جواد لاريجاني و باهنر كه در دوري از خبرنگاران مي‌زيست و نيز زنده كردن خبري حزب موتلفه را از جمله محصولات تلاش‌هاي خود مي‌خواند.
البته به گفته وي محصول بيشترين تلاش‌هاي او در انعكاس اولين خبر در گفت و گوي ايسنا با باهنر پس از سكوت چندين ساله‌اش و نيز انجام گفت و گوي تفصيلي با وي نمود يافت كه براي او شادماني زيادي در بر داشت.
او كار در حوزه احزاب با اصطلاح راست سياسي را در ايسنا، بهترين دوره كاري خود در اين مدت بر مي‌شمارد چرا كه زماني اين حوزه به وي واگذار شد كه مديريت مجموعه از نحوه فعاليت خبرگزاري دراين حوزه راضي نبود.
امروز اما او شش ماهي است كه در بخش پار لماني ايسنا فعاليت مي‌كند و اوج فعاليت‌هاي شش ماهه‌اش را تلاش شبانه‌روزي خود و همكارشان براي انتخابات نهم و كسب راي اعتماد كابينه اين دولت مي‌داند.

*********************

نسرين وزيري - خبرنگار
"روابط صميمانه"، "كار بي‌منت و توقع"، "تلاش بي‌پايان شبانه‌روزي" و "خوشنامه رمز ماندگاري‌اش در ايسنا است. اينكه ايسنا امروز ايسنا شده است را در نتيجه‌ي تلاش تمامي كساني مي‌داند كه اگر چه ممكن است ديگر امروز نامشان در ايسنا نباشد ولي يادشان باقي است.
نسرين وزيري سراشك خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ايسنا را هم‌چون ديوار چين مي‌داند كه بلندايش بر پيكره‌ي كساني استوار شده كه بي‌حضور آنان هرگز مستدام نمي‌گشت.
عشق به ايسنا در كلام او كه از مهر 80 پا به ايسنا نهاده، 6 ماهي در انجمن خبرنگاران افتخاري مانده، يك ماهي در دفتر ايسناي جها دانشگاهي دانشگاه الزهرا خدمت كرده و سپس به گروه سياسي دفتر مركزي پيوسته و اكنون 6 ماهي است كه پس از 3/5 سال كار در سرويس سياسي در سرويس پارلماني مشغول به كار است، موج مي‌زند ولي يك دلخوري‌اي هم در كنج نگاهش لانه كرده. علتش را كه مي‌پرسيم؛ جمله‌اي را از مدير عامل نقل مي‌كند: "اينجا را مي‌كنم سلام سينما. درهاي ايسنا را باز مي‌كنم تا هر كس مي‌خواهد بيايد تو!" پيداست كه از برخي بي‌توجهي‌ها و اينكه برخي قائل به حقانيت ايسنا به نسبت خبرانگارانش هستند و بر اين باورند كه آنها حتي شخصيت حقيقي‌اشان را وامدار شخصيت حقوقي‌اي هستند كه ايسنا به آنها بخشيده، دلخور است. از همين‌رو اظهار اميدواري مي‌كند كه عشق ميان ايسنا و خبرنگاران عشقي دو طرفه باشد. وزيري مي‌گويد:« آنانكه من را مي‌شناسند معترفند كه وزيري ذاتا يك "روابط عمومي‌چي" است. به همين دليل هم برخي كه متوجه مي‌شوند رشته‌ي تحصيلي‌ام همين است. من را فارغ‌التحصيل روابط عمومي مي‌دانند و نه دانشجو. به خاطر روحيه‌ي ارتباطاتي است كه به راحتي – يا حداقل راحت‌تر از خيلي كسان ديگر – مي‌تواند ارتباط برقرار كند. تغيير رشته‌ام از علوم تجربي در دبيرستان به علوم انساني در دانشگاه، تحصيلم را در رشته‌ي ارتباطات و حضورم در ايسنا به عنوان خبرنگار را موهبتي الهي مي‌دانم كه شامل حالم شده است و از اين بابت نيك خرسندام.»
او به ياد مي‌آورد روزگاري را كه حوزه‌ي مجلس خبرگان را از خبرنگار ديگري به او سپردند و او با به حرف كشيدن قريب به 10 نفر از اعضاي آن، اين حوزه را كه تا پيش از آن «مرده» بود زنده كرد و يا حوزه‌ي جامعه روحانيت مبارز تهران با يك نفر مصاحبه كننده‌ي فعال (سيد رضا اكرمي) به 6 نفر مصاحبه كننده‌ي فعال رسانيد. اينها را موفقيت مي‌داند اگر چه ممكن است هيچ كس ديگر به جز خودش آن را به ياد نداشته باشد.
او دوره‌ي حضورش در حوزه‌ي جبهه‌ي مشاركت را دوران طلايي خبرنگاري‌اش مي‌خواند. دوراني كه يكبار علي‌رغم تلاش بسيارش براي مصاحبه با سعيد حجاريان عضو بلند پايه‌ي اين حزب، شاهد مصاحبه وي با روزنامه "ياس نو" – روزنامه‌ي وقت جبهه‌ي مشاركت – بود و با دلخوري و اعصابي خرد و البته گريان به قول خودش "در و ديوار اين حزب را به هم دوخت" كه چرا براي او زمان مصاحبه تعيين نكرده‌اند مي‌گويد: «اگر چه در ايسنا به زبان نياوردند كه چرا نتوانستي با حجاريان مصاحبه كني و اين به منزله‌ي خبرخوردگي و ناتواني توست ولي چون در موارد مشابه چنين برخوردي مي‌شد، من دچار خودزني شده بودم! يا شايد هم خود تنبيهي! غافل از آنكه عدم مصاحبه حجاريان با ايسنا به گفته‌ي سعيد شريعتي به شكل شخصي و تفاوت ديدگاه او با مدير عامل مجموعه برمي‌گشت و هيچ ربطي هم به من نداشت!
او انجام دو مصاحبه‌ي تفصيلي با حجاريان در طول مدت حضورش در آن حوزه را نيز يك موفقيت و افتخار ديگر براي خود مي‌داند.اگر چه يكي از آن دو مصاحبه هرگز از سوي ايسنا منتشر نشد!

*********************

زهرا حبيب‌پور زواره - خبرنگار
حبيب‌پور خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شهريور 81 از طريق يكي از دوستان خود كه در ايسنا مشغول به كار بود با اين خبرگزاري آشنا شد.
وي با اشاره به اين كه كارشناس مديريت است و در ابتدا هيچ اطلاعي نسبت به حرفه خبرنگاري نداشته است، يادآور شد كه پس از مدتي فعاليت در انجمن دانشجويان خبرنگار ايسنا با كار خبرنگاري آشنا شد و البته از تلاش مضاعفي كه مجبور بوده براي تنظيم اخبار خود به كار برد به عنوان خاطراتي تلخ ياد مي‌كند.
حبيب‌پور با بيان اين كه كار خبرنگاري را در ايسنا ياد گرفته است، ادامه داد: ابتدا به عنوان خبرنگار افتخاري، بعد خبرنگار سرويس‌هاي فقه و حقوق، سياسي و پارلماني در ايسنا مشغول به كار بوده‌ام. طي چهار سالي كه در ايسنا كار كرده‌ام شاهد موفقيت اين مركز اطلاع‌رساني بوده و هستم. به نظر من وجود جوانان با ايمان، پر شور، بي‌ريا، با گذشت و از همه مهم‌تر عاشق ايسنا باعث شده كه اين خبرگزاري در سطح ايران و حتي فراتر از مرزها نام و نشاني خوشي از خود نشان دهد.
وي صميمت و يكدلي بين مسوولان و خبرنگاران ايسنا را يكي از رموز موفقيت اين خبرگزاري دانست و عملكرد آن را در برابر امكانات فوق‌العاده توصيف كرد و در عين حال گفت: عدالت از نگهبان ايسنا تا مدير عامل بين همه يكسان رعايت مي‌شود و حتي وقتي به مناسبتي مزايايي در نظر گرفته مي‌شود اين مزايا از نگهبان تا بالاترين مسوول ايسنا يكسان توزيع مي‌شود و اين از ويژگي‌هاي خبرگزاري ايسناست.
وي گفت: در ايسنا درست كار كردن و صادقانه كار كردن مدنظر همه رده‌هاي مشغول در آن است.

*********************

فاطمه ربي زواره- خبرنگار
ربي خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران است كه از سال 81 از طريق يكي از دوستانش كه در خبرگزاري كار مي‌كرد با ايسنا آشنا شده است.
وي كه 28 سال سن دارد دانش‌آموخته رشته الهيات است .
ربي در ابتدا كارش را در سرويس فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا آغاز كرد اما پس از مدتي به سرويس پارماني رفت و تا كنون نيز در اين بخش فعاليت دارد.
وي يكي از دلايل ارتباط خوب با نمايندگان مجلس را در دوره‌هاي مختلف علاوه بر ثابت‌بودن در سرويس پارلماني برقراري رابطه‌اي صادقانه و همراه با حسن نيت بدون توجه به موارد جناحي و سياسي مي‌داند و معتقد است كه مهم‌ترين عامل تدوام اين رابطه اعتماد متقابلي بوده كه ايجاد شده است.

*********************

صغري سعادتي - خبرنگار
سعادتي آروز مي‌كند:«اميدوارم نام نيكي از ايسنا دراذهان باقي بماند.»
او مي‌گويد:« ظهر يكي از واپسين روزهاي ارديبهشت 81 بود كه بر اثر يك اتفاق كه اكنون آن را خوشايند مي‌نامم به ايسنا آمدم. حتي تصور اينكه روزي خبرنگار شوم و با مسوولان كشور مصاحبه كنم برايم سخت بود.ولي الان با گذشت سه سال فعاليت در بخش‌هاي مختلف ايسنا از جمله خبرنگار افتخاري، خبرنگار سرويس معارف، سياسي و اكنون سرويس فقه و حقوق به اين باور رسيده‌ام كه ايسنا يكي از استعدادها و توانايي‌هاي بالقوه مرا به فعليت درآورد.
روابط سالم و ارتباط دوستانه و بسيار صميمي خبرنگاران، دبيران، سردبيران مديران گروه و حتي مديرعامل ايسنا يكي از ويژگي‌هاي بسيار مثبت و در عين حال نايابي بود كه آن را از هر محيط اداري ديگري متمايز و به عبارت بهتر برجسته مي‌كرد و معتقدم يكي از دلايل مهمي كه باعث حضور افراد در ايسنا با وجود همه سختي‌ها از جمله فضاي محدود، اختلاف حقوق آن با ديگر خبرگزاري‌ها و رسانه‌ها و... مي‌شد همين روابط دوستانه در محيط كار بود.»
وي ادامه داد:« به اعتقاد من ايسنا دقيقا به خانواده‌اي بدل شده است كه مديرعامل آن همچون پدري مهربان با نظارت دقيق بر تمام بخش‌ها، همبستگي را در ميان افراد و اعضا ايجاد مي‌كند البته در عين حال با توجه به مهرباني اين پدر تقريبا مطمئنم كه مجموعه ايسنا را به همچون خودي مي‌سپارد و بعد مي‌رود.»
وي روزمرگي را يكي از نگراني‌هاي خود مي‌داند.

*********************

نيره رحماني - خبرنگار
رحماني گفت:« از اواخر پاييز سال 1382 و از طريق ايسناي دانشگاه الزهرا (س) با خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، آشنا شدم و پس از آن با حضور در كلاس‌هاي آموزشي اين مجموعه به عضويت در انجمن دانشجويان خبرنگار درآمدم و پس از گذشت چهار ماه فعاليتم را از نيمه فروردين سال 1384 با سرويس اجتماعي آغاز كردم.
پس از حضوري دو ماهه در اين سرويس، كار را با سرويس صنفي _ آموزشي ادامه دادم و پس از آن با صلاحديد سردبير و كم بودن فعاليت و آمار خبر به دليل حضور تعدادي خبرنگار در اين سرويس و تمايل براي تجربه در گروهي جديد وارد سرويس فقه و حقوق شدم و در حال حاضر با گذشت حدود شش ماه در اين سرويس حضور دارم و از فعاليت در اين بخش نسبت به سرويس‌هاي قبلي احساس رضايت مي‌كنم.
برخورد مناسب دبير انجمن دانشجويان خبرنگار و مدرس كلاس‌هاي آموزشي به حق در ايجاد انگيزه و رغبت براي فعاليت در چنين مجموعه‌اي كه دانشجويان جوان و كم تجربه را به خدمت مي‌ گيرد و با آموزش به آنان فرصت ارائه توانايي‌ها را مي‌دهد برايم مغتنم است و اميدوارم بتوانم به ازاي آموزش‌هاي بسياري كه ديدم مفيد و مثبت واقع شوم.

*********************

الهام رئيسي - خبرنگار
الهام رئيسي دانشجوي سال سوم رشته ارتباطات اجتماعي توسط يكي از دوستان دانشگاهي از برگزاري كلاس‌هاي آموزشي در محل خبرگزاري ايسنا مطلع شد و پس از گذراندن دوره آموزشي از ارديبهشت سال 84، به صورت افتخاري در انجمن شروع به فعاليت كرد. در تيرماه به سرويس فقه و حقوق معرفي شد و تاكنون در اين سرويس مشغول به كار است.
وي مي‌گويد:« از دلايل انتخاب اين خبرگزاري پذيرفتن قشر دانشجو با توجه به نداشتن تجربه و سابقه كاري و شناختي كه از دانشجويان مستعد مشغول به فعاليت در اين محل داشتم؛ بود.
برخورد دبير انجمن يكي از دلايل ماندگاري و افزايش انگيزه براي ادامه فعاليت در اينجا بود. اميدوارم با هر تغيير و تحولي اين رسانه به همان سياق گذشته پيش رود. موفقيت اصلي خبرگزاري دانشجويان ايران نداشتن تعصب افراطي و تفريطي جناحي و استفاده از نيروهاي مستعد در اين زمينه است.
اين رسانه نسبت به ساير رسانه‌ها مردمي‌تر است و يكي از تاكيدات مسوول اين رسانه شايد همين بوده است. از حضور خود نيز در سرويس فقه و حقوق به دليل آشنايي با مباحث مختلف احساس رضايت دارم.

*********************

معصومه نصيري - خبرنگار
سه ماه پس از قبولي در دانشگاه به طور بسيار اتفاقي واژه‌ي ايسنا به گوشم خورد و پس از تحقيق براي انجام فعاليت وارد اين مجموعه شدم. آذر ماه 1379 كار در انجمن دانشجويان خبرنگار را آغاز كردم و خرداد 80 با سرويس هنري اين خبرگزاري. خبرنگار بخش تئاتر ايسنا بودم و از كار در اين بخش رضايت داشتم. به دليل گذشت زمان خاطره و حتي موفقيتي كه در ذهنم مانده باشد را نمي‌توانم بيان كنم. پس از گذشت هشت ماه وارد گروه سياسي و فعاليت در اين بخش شدم. هر چند كه در ابتدا موضع‌گيري مناسبي نسبت به اين تغيير و ساير تغيير سرويس‌هايم نداشتم اما در حال حاضر اين جابجايي‌ها را نقطه‌ي قوت ايسنا مي‌دانم، زيرا اگر براي مجموعه سودي نداشته باشد كه دارد، خبرنگار را بسيار خوب پرورش مي‌دهد.
كار در سرويس سياسي داراي تجارب بسيار ارزنده و نقاط قوت و ضعف بسياري بود. بزرگ‌ترين نقاط ضعف سرويس سياسي در آن زمان را مديريت برخي افراد كه شفافيت و قابليت‌هاي محيط را درك نمي‌كردند مي‌دانم.
پس از مدتي كار در سرويس سياسي، وارد سرويس پارلماني و كار در محل مجلس شدم. آن زمان را نقطه‌ي اوج كار خبري خود در ايسنا مي‌دانم. نقطه‌اي كه براي رسيدن به آن زحمت فراوان كشيدم و اعتماد خبرگزاري هم اين موقعيت را به وجود آورد.
با توجه به موقعيتي كه در سرويس پارلماني داشتم وارد سرويس حقوقي شدم. ابتدا با اين امر مخالفت داشتم اما در حال حاضر از اين جابجايي راضي هستم. از كار در اين سرويس احساس نزديكي بيشتر را نسبت به مردم احساس مي‌كنم.
به طور كلي ايسنا را رسانه‌اي موفق مي‌دانم كه عنايت خدا و حضور خبرنگاران صادق و كوشا مي‌تواند اين رسانه را به رسانه‌اي منطقه‌اي و جهاني تبديل كند. البته نقش مديريت در اين مهم داراي اهميت است. آينده ايسنا مي‌تواند با برنامه‌ريزي، ايجاد انگيزه پويا و شاداب نگه داشتن محيط كار درخشان باشد. اگر خبرنگاران كار در ايسنا را اداري تصور كرده و در ساعت مقرر در محيط كار حاضر و راس ساعت مقرر هم اين جا را ترك كنند، به زودي تبديل به خبرگزاري دولتي مي‌شويم. خبرنگاراني كه فقط براي پر كردن ساعت و تهيه‌ي يك خبر معمولي در محل كار خود حاضر مي‌شوند.
براي آينده‌ي خودم هم سعي خواهم كرد معلومات خبري و سطح تحصيلات خود را بالا ببرم و براي ايسنا هم بيش از پيش تلاش مي‌كنم. در اين مجموعه باقي خواهم ماند زيرا به اهداف ايسنا بسيار معتقدم.
بسيار علاقه دارم كه ايسنا به حدي برسد كه سطح رقابت ما از سطح خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي داخلي به جهاني تبديل شود. ما بايد سطح رقابت خود را با رسانه‌هاي خارجي بالا ببريم. اين ديد ما را به سطحي از كار مي‌رساند كه ديگران اگر بخواهند و تلاش كنند هم نمي‌توانند به سطح ايسنا برسند. كارهاي متفاوت و نوآوري در كار مي‌تواند ما را رشد دهد.
اين ديد بايد در سطح خبرنگاران و مديران تقويت شود. شخصا بسيار تلاش مي‌كنم كه در رقابتم را از حد خبرنگاران ايراني به سطح خبرنگاران موفق جهاني ارتقاء دهم.
ما بايد ديدمان را جهاني كنيم. داشتن اين ديد و رسيدن به حد جهاني بسيار سخت است اما تلاش در اين راستا ما را موفق خواهد كرد.
ما بايد به آموزش خبرنگاران ايسنا توجه كنيم. ياد گرفتن يك زبان خارجي، داشتن معلومات علم خبر و ارتباطات براي كساني كه اين رشته دانشگاهي را تحصيل نكردند بسيار مهم است.
معتقدم تمام كارهاي ايسنا تاثيرگذار بوده است. اما گزارش حقوق شهروندي، آمدن برخي مسئولان دستگاه قضايي از جمله آقايان عليزاده و رييسي به ايسنا، مصاحبه‌ي اختصاصي تفصيلي با رييس مجلس دوره ششم كروبي، ارتباط خوب با حوزه‌ها و ... از جمله موفقيت‌هايم بوده است.

*********************

حامد وفايي - خبرنگار
وفايي درباره‌ي چگونگي آشنايي و ورودش به ايسنا اظهار داشت: «اوايل پاييز سال 82، پس از بازگشت از يك سفر چند ساله‌ي خارجي و پيشينه‌هاي ذهني كه از ايسنا در ذهنم وجود داشت، به اين خبرگزاري مراجعه كردم و براي ياري رساندن به آن اعلام آمادگي نمودم.»
وي با بيان اينكه متاسفانه تاريخ دقيق عقد قراردادش با ايسنا يا ثبت به عنوان خبرنگار در اين مجموعه را در خاطر ندارد، افزود:« پس از گذراندن دوره‌اي در انجمن دانشجويان خبرنگار، به سرويس سياسي-خارجي پيوسته و پس از مدتي هم بصورت خبرنگار قراردادي با اين سرويس رسما مشغول به همكاري شدم.»
اين خبرنگار در خصوص مراحل كاري‌اش در ايسنا ادامه داد:« البته مراحل كلي جذب در سيستم ايسنا را ذكر كردم، ولي جالب اين جا بود كه تا چند ماه پيش از عقد قراداد با اين خبرگزاري، از اين سيستم بي‌خبر بودم، يعني كسي ما را از اينكه روزي بايد قراردادي با شما بسته شود، با خبر نكرده بود.»
وفايي همچنين گفت:« به هر صورت به واسطه‌ي دلايل شخصي واهدافي كه در ذهن داشتم، با اشتياق فراوان كار در اين سرويس را دنبال‌كرده و تقريبا مي‌توان گفت از ترجمه‌ي اخبار مهم منطقه‌ي بالكان براي سرويس‌هاي مختلف گرفته تا انواع واقسام پوشش خبري، مصاحبه‌ها و ...را انجام داده وتجربه كردم.»
وي در ارتباط با شيوه‌ي كاري و موفقيت‌هايي كه در ايسنا كسب كرده اظهار داشت:« شيوه‌ي كار در ايسنا كه البته براي همگان روشن است؛ شيوه‌اي كه در ابتداي ورود به ايسنا براي من توسط يكي از دوستان مسئول شيوه‌ي كار بسيجي وار معرفي شد، يعني بدون پروتكل، تشريفات يا هر گونه پيرايه، يعني به هدف نگريستن و براي نيل به آن حتي نيمه شب هم كار كردن..»
اين خبرنگار با تاكيد بر اينكه از علل اصلي توفيق ايسنا در اهدافش همين شيوه و سيستم كاري بوده است، خاطرنشان كرد: «نمي‌دانم آيا براي اين شيوه‌ي كار نام‌هاي ديگري هم وجود دارد يا خير؛ ولي همين مقدار مي‌توانم بگويم كه شيوه‌اي كه شخصا در خصوص اين قبيل كارها در كشورهي اروپايي ديده‌ام، بر همين منوال بوده، يعني شيوه‌ي كار بسيجي؛ خدا رحمت كند سيدجمال‌الدين اسدآبادي را كه مي‌گفت: «در فرنگ اسلام را تمام و كمال مشاهده كردم، تنها مسلمان در آنجا نديدم.»
وفايي ادامه داد: «به عنوان يكي از اعضاي بسيار كوچك اين مجموعه‌ي عزيز مايلم تاكيد كنم و هشدار دهم كه چنانچه اين سيستم كاري – اعتقادي در ايسنا به مخاطره بيفتد، آغاز زوال اين مجموعه را شاهد خواهيم بود؛ به هر صورت اميدوايم چنين نشود، بگذريم.»
اين خبرنگار درباره‌ي موفقيت‌هايش در ايسنا افزود:« نمي‌دانم منظور از موفقيت‌ها چيست؟ چون عموما موفقيت «زيردستان» را «بالادستان» تشخيص مي‌دهند، يا به عبارتي با تجربه‌ها بايد بگويند كه ما تا چه حد موفق بوده‌ايم؛ ولي فكر مي‌كنم حضور در مجموعه‌يي كه درياي اخبار است علاوه بر باز كردن نگاه آدمي، در گسترده‌تر شدن حجم اطلاعاتي‌اش نيز موثر است؛ ولي اينكه هر ثانيه شاهد اظهار نظرات، مواضع، ديدگاه‌ها، سخنان و رويكردها باشم باعث مي‌شود يك نكته‌ي مهم را به درستي و بطور كامل دريابم؛ اينكه غير از برخي اصول پايدار و ريشه‌دار، مابقي مسائل سطحي و گذرا هستند.

*********************

زهرا اصغري - خبرنگار
زهرا اصغري خبرنگار سرويس انرژي هسته‌اي درباره چگونگي حضور خود در اين مجموعه خبري گفت:« ‌ارديبهشت سال 1381 در نمايشگاه مطبوعات در دفتر انجمن خبرنگاران افتخاري ايسنا نام نويسي كردم. پس از مدتي از سوي اين خبرگزاري براي حضور در جلسات آموزشي خبرنگاري دعوت شدم به اتفاق 11 نفر ديگر در اين جلسات حضور يافته و به مدت يكسال خبرنگار افتخاري ايسنا بودم البته در آن مقطع باب بود كه خبرنگاران افتخاري پس از دوره سه ماه فعاليت به عنوان خبرنگار ثابت در تركيب خبرنگاران قرار مي‌گرفت اما اين مسئله براي من و سه نفر ديگر از دوستاني كه از آن مجموعه 12 نفري باقي مانده بوديم اتفاق نيفتاد – تا اينكه فروردين سال 1382 كه در آن زمان جنگ آمريكا عليه عراق آغاز شده بود به اين جمع پيوسته و در سرويس سياسي ايسنا مشغول به كار جدي شدم.
وي افزود: پس از مدتي در روند تغييرات فصلي ايسنا و بر اساس اولويت‌هاي خود از سرويس سياسي به سرويس پارلماني منتقل شدم سرويس پارلماني با بيش از هفت خبرنگار پركارترين سرويس در گروه سياسي است.
مدت حضور اينجانب در سرويس پارلماني در حدود هشت ماه بيشتر به طول نينجاميد و مجددا بر اساس تغييرات دوره‌يي و البته بر اساس اولويت‌هاي خبرنگاران تصميم به تغييراتي گرفته شد. گرچه در اين مقطع به لحاظ فضاي خوب كاري در پارلمان موافق خروج از اين سرويس نبودم اما تصميم اينبار از بالا گرفته شد و بنده از سرويس پارلماني به سرويس سياسي خارجي منتقل شدم.
اين سرويس به لحاظ علاقه مندي و تحصيلات ام در حوزه روابط بين الملل بسيار مورد قبولم بود و تقريبا هميشه اخبار مربوط به اين مباحث و مستمر پيگيري مي‌كردم اما فضاي كاري در اين سرويس بسيار محدود، حوزه‌ها بسته و موضوعات علاوه بر تخصصي بودن سخت و پيچيده بود.
وي در خصوص شيوه كاري خود كه موجبات موفقيت وي را در بر داشته است گفت: هيچوقت به خود نگفتم كه اگر ديگري نتوانسته من هم نمي‌توانم. سماجت در پيگيري اخبار و از سويي برخورد دقيق و منطقي و علمي با سوژه‌هايي كه طرح مي‌شد مهمترين مولفه موفقيت من است. البته به لحاظ تجربه و تحصيل در رشته علوم سياسي امكان و فرصت خوبي براي پرداختن به مباحثي كه بعضا از چشم مجموعه دور مي‌ماند برايم وجود داشت كه نتايج خوبي را به دست مي‌آورد.

*********************

مسعود جعفر شعار - مترجم
جعفر شهار مي‌گويد:«براي حصول موفقيت ، شيوه‌ي كاري خاصي ندارم ولي سعي مي‌كنم از فرصتهاي زندگي به نحو احسن استفاده كنم.»
اين مترجم 23 ساله‌ي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ، با بيان مطلب فوق، در خصوص چگونگي ورود خود به ايسنا، گفت : « با توجه به رشته‌ي تحصيلي‌ام (مترجمي زبان انگليسي) و علاقه‌اي كه به فعاليت در امر خبر و به خصوص ترجمه خبر داشتم ، به ايسنا مراجعه و در كلاس‌هاي خبرنگاري تابستان سال گذشته شركت كردم.پس از پايان كلاس‌ها كار خود را به صورت افتخاري با خبرگزاري دانشجويان ايران آغاز كردم.»
مترجم حوزه‌ي سياسي در سرويس بين الملل ايسنا، در پاسخ به اين سؤال كه تاكنون در چه بخش‌هايي از ايسنا، فعاليت داشته، اظهار داشت:« از ابتداي ورود به ايسنا، مدت دو ماه كلاس‌ها را گذراندم و در شروع كار، مدت چهار ماه ، در سرويس ورزشي، خبرنگار حوزه‌ي ورزش‌هاي رزمي بودم.»
وي افزود:« با توجه به رشته تحصيلي و علاقه‌يي كه به ترجمه خبر داشتم تشخيص دادم كه فعاليت در سرويس بين‌الملل هم براي خود و هم براي مجموعه مفيدتر است، بنابراين به سرويس بين‌الملل منتقل شدم و اكنون مدت 9 ماه است كه در اين بخش مشغول انجام وظيفه هستم.»
جعفر شعار درباره‌ي برنامه كاري خود براي ايسنا تصريح كرد:« هم اكنون دانشجوي ترم هفت ترجمي زبان انگليسي هستم و به دليل خدمت پدرم در جبهه‌هاي جنگ تحميلي، معاف از خدمت مي‌باشم.در حال حاضر قصد دارم در ايسنا بمانم و كار كنم ولي شرايط آينده را نمي‌توان پيش‌بيني كرد.»

*********************

فاطمه زينلي - مترجم
فاطمه زينلي ، مترجم سرويس بين‌الملل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كه از سال 80 فعاليت خود را در اين خبرگزاري آغاز كرده در پاسخ به اين سؤال كه چگونه وارد ايسنا، شده است اظهار داشت:« در ارديبهشت ماه سال 1380 در روزنامه همشهري آگهي درخواست مترجم چاپ شده بود، بعد از تماس قرار شد كه روزي براي امتحان به محل خبرگزاري بروم، روز امتحان يك متن خبري درباره كره شمالي را ترجمه كردم.
بعد از ظهر همان تماس گرفتند و گفتند كه در امتحان پذيرفته شده‌ام و بدين ترتيب فعاليت رسمي خودم را از 15 ارديبهشت ماه سال 80 در ايسنا، آغاز كردم.»
زينلي در بخش ديگري از مصاحبه درباره مراحل كاري‌اش در ايسنا، اظهار داشت:« از ابتداي ورود شهريور 81 به عنوان مترجم در سرويس بين‌الملل كار مي‌كردم، بعد از آن به سرويس سياسي خارجي رفتم و يك سال هم به عنوان خبرنگار در اين سرويس فعاليت كردم، تجربه خبرنگاري هم بد نبود، اما از آنجايي كه اوضاع بر وفق مراد ادامه نيافت ، ترجيح دادم، مجددا به سرويس بين‌الملل و بخش ترجمه بر گردم البته ورود من به سرويس سياسي خارجي همزمان با قبولي‌ام در كارشناسي ارشد در رشته روابط بين‌الملل بود كه بسيار با فعاليت در حوزه سياست خارجي هماهنگ بود، اما به دليل و علت‌هاي مختلف عطاي فعاليت در سرويس سياسي خارجي را بر لقايش بخشيدم. در حال حاضر نيز همچنان در سرويس بين‌الملل مشغول فعاليت هستم.»
وي درباره شيوه كاري‌اش در ايسنا؛ بيان داشت:« شيوه كاري من هم مانند بقيه همكاران در ايسنا است كه با فعاليت و پشتكار خود توانسته‌اند ايسنا را به جايگاه كنوني‌اش برسانند.»

*********************

سيده زهرا موسوي - مترجم
سيده زهرا موسوي متولد سال 1360 ليسانس ادبيات عربي از دانشگاه الزهرا (س) است و درحال حاضر مترجم سرويس بين‌الملل ايسناست.
او مي‌گويد:« بنده از طريق يكي از همكلاسي‌هاي خود كه در ايسنا، مشغول به كار بود به اين خبرگزاري معرفي شدم .
از همان ابتداء به صورت آزمايشي در سرويس بين‌الملل ايسنا، به عنوان مترجم عربي مشغول به كار شدم.
مدت شش ماه است كه در اين سرويس فعاليت مي‌كنم و مراحل كاري زيادي نداشته‌ام يعني تنها به عنوان مترجم مشغول به كار بوده‌ام در حال حاضر نيز مشغول گذراندن كلاس‌هاي آموزشي ايسنا، هستم.
به نظر من ايسنا خبرگزاري موفقي است با اين كه شش سال از آغاز كارش مي‌گذرد توانسته بيشترين اخبار روزنامه‌ها را تغذيه كند البته ايسنا، بايد به تلاش‌هاي خود براي تبديل شدن به خبرگزاري موفق‌تر در داخل كشور ادامه دهد.
بعد از اين مرحله ايسنا، بايد در راستاي تبديل شدن به خبرگزاري منطقه تلاش كند.»

*********************

معصومه انصاري - مترجم
انصاري مي‌گويد: از طريق آگهي روزنامه همشهري كه از طرف ايسنا براي پذيرش مترجم درج شده بود، با ايسنا آشنا شدم و بعد از بنده امتحاني گرفته شد كه چند روز بعد از امتحان از طريق تماس تلفني متوجه شدم كه در امتحان مربوطه براي ترجمه در سرويس بين‌الملل پذيرفته شده‌ام.
در اين مدت در سرويس بين‌الملل در بخش ترجمه و برون مرزي شامل ارتباط گرفتن از طريق پست الكترونيك و تلفن با متخصصان خارج از ايران چه خارجي و چه ايراني براي انجام مصاحبه در موضوعات مختلف و با دانشجويان ايراني خارج از كشور براي ارسال خبر و فعاليت خبري مشغول به فعاليت بودم و در بخش ترجمه هم به ترجمه متون بهداشتي، علمي _ پژوهشي، آموزشي، گاهي سياسي، فناوري اطلاعات گردشگري و وبلاگ‌ها پرداخته‌ام.
اگر قرار باشد فعاليت ايسنا در سطح بين‌المللي گسترده‌تر و تاثيرگذارتر باشد فكر مي‌كنم مسوولان محترم بايد هزينه بسيار بيشتري را براي اين منظور در نظر بگيرند كه مسلما توجه به اين پيشرفت تاثير قابل ملاحظه‌اي دركارايي و فعاليت اين خبرگزاري خواهد داشت و از مهمترين نمونه‌هاي آن مي‌توان به تاسيس دفاتر ايسنا در برخي از كشورهاي مهم خارجي اشاره كرد.
ارتقاي سطح علمي و به روز كردن اطلاعات همكاران از طريق راه‌اندازي هرچه سريع‌تر مركز تحقيقاتي و پژوهشي براي ايسنا، افتتاح كتابخانه و اداره سمعي بصري در مركز مربوطه نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.
چون در بخش ترجمه فعال بوده‌ام فقط به لحاظ كاري در اين خصوص مي‌توانم اظهارنظر كنم لذا تقاضا دارم نسبت به اشتراك با مجله‌هاي مهم خارجي كه استفاده از سايت‌هاي آنها يا هزينه دارد و يا مانند نشرياتشان كامل و جامع نيستند، اقدام كنيد.

*********************

سميه رعيت - مترجم
سميه رعيت فارغ التحصيل رشته زبان و ادبيات عرب از دانشگاه الزهراست كه اكنون به عنوان مترجم سرويس بين الملل در اين خبرگزاري مشغول فعاليت است.
او گفت: نيمه دوم سال 80 براساس اعلام نياز خبرگزاري از طريق آگهي به اين مركز مراجعه و بعد از امتحان ورودي به عنوان مترجم بخش عربي در سرويس بين الملل مشغول فعاليت شدم.
رعيت درباره مراحل كارش در ايسنا بيان داشت: در مراحل اوليه كار فقط با شيوه جستجوي اخبار آشنا شدم و بعد از يافتن روزنامه‌هاي معتبر كشورهاي عربي كارم را آغاز كردم. مراحل كارم به اين صورت بود كه ابتدا اخبار مهم و جالب را پيدا و سپس با رعايت شيوه خبري شروع به ترجمه مي‌كردم البته در كنار ترجمه كتبي كه شامل اخبار بين الملل و سياسي خارجي بود كار مصاحبه، خبرنگاري و پوشش اخبار شبكه‌هاي تلويزيوني را نيز بر عهده داشتم الان هم در بخش بين الملل مشغول به فعاليتم گاهي به فعاليتهاي قبلي‌ام سري مي‌زنم. بايد اعتراف كنم كه در طول اين چند سال تجربيات خوبي به دست آوردم.
وي در خصوص برنامه‌اش در ايسنا گفت:دوست دارم از كار ترجمه بيرون بيايم و به كار خبرنگاري بپردازم اما بنا به دلايلي در حال حاضر اين امكان وجود ندارد.

*********************

الهه حسيني - مترجم
الهه حسيني، مترجم سرويس بين الملل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) كه از سال 1382 فعاليت خود را در اين خبرگزاري آغاز كرده گفت: من در ارديبهشت سال 82 از طريق يكي از خبرنگاران يك روزنامه اقتصادي با ايسنا آشنا شدم و در بخش بين الملل آزموني را به انجام رساندم كه پس از پذيرش در اين آزمون از خردادماه همان سال كار خود را آغاز كردم.
وي در پاسخ به شيوه كاري و مراحل كاري‌اش در ايسنا گفت: من در همان ابتدا در بخش بين الملل مشغول به كار شدم و در ابتدا خبرهاي بين الملل كل جهان را به همراه بقيه مترجمان پوشش مي‌دادم و پس از گذشت مدتي حوزه كاري من به خاورميانه و بالاخص كشورهاي لبنان، سوريه، اردن، فلسطين و زژيم صهيونيستي منوط گشت مدتي هم در كنار پوشش اين خبرها، خبرهاي حوادث و عجيب و غريب سراسر جهان را پوشش مي‌دادم ولي پس از مدتي اين حوزه جدا شد و من تنها به خبرهاي حوزه‌ي خودم پرداختم و تا امروز هم در اين حوزه مشغول به فعاليتم و در ميزگردهاي سياسي اين بخش در ايسا نيز به عنوان خبرنگار اين حوزه شركت دارم.
حسيني گفت كه تنها در بخش بين الملل ايسنا به فعاليت پرداخته است و در خصوص شيوه كاري كه باعث موفقيت وي شده اظهار داشت: من از همان ابتدا به خبرهاي حوزه‌ام علاقه زيادي به خرج مي‌دادم و به غير از خبرها به دنبال منابع بيشتري براي كسب اطلاعات فوق العاده در اين خصوص بودم تا بتوانم خود را در اين حوزه مطرح كنم و بر تمام جوانب كارم احاطه داشته باشم. همين علاقه به كار باعث شد تا ظرف مدت كوتاهي بر كليه وقايع در سرزمينهاي اشغالي و كشورهاي اطراف آن به خوبي احاطه پيدا كنم.

*********************

اعظم گل محمدي - مترجم
گل محمدي در خصوص چگونگي ورود به ايسنا گفت:« درروزنامه ايران مقاله‌اي توصيفي را درباره اين خبرگزاري خواندم كه فضاي پر جنب و جوش و دوستانه‌اي را از آن ارايه كرده بود، مدتي بعد در كلاس‌هاي خبرنگاري ايسنا شركت كردم و پس از چند جلسه حضور در اين كلاسها، به من پيشنهاد شد براي فعاليت به عنوان مترجم در ايسنا متني را به صورت آزمايشي از زبان انگليسي به فارسي ترجمه كنم. دو روز بعد در اين امتحان شركت كردم و پس از موفقيت در ارديبهشت 1382 فعاليتم را در ايسنا آغاز كردم.»
گل محمدي در خصوص مراحل كاري و بخش‌هايي كه طي اين مدت در آن فعاليت داشته است اظهار داشت: ابتدا در بخش بين الملل مشغول به كار ترجمه شدم. سپس پس از تغيير بخش فعاليت و ورود به بخش سياسي – خارجي در كنار كار ترجمه و جستجوي اخبار اينترنتي در سايت‌هاي انگليسي و فرانسوي زبان به فعاليت خبري نيز پرداختم.
وي در خصوص موفقيت‌هايي كه داشته است گفت:‌نمي‌دانم مي‌توان آنچه مي‌خواهم بگويم را موفقيت خود بدانم يا نه اما اكنون به مرحله‌اي رسيده‌ايم كه بيشتر اخبارمان در اسرع وقت بر روي سايت قرار مي‌گيرد و در خيلي از مواقع اخباري را داريم كه ديگر منابع خبري فاقد آن هستند. در مورد خودم به طور خاص هم بايد بگويم سرعت بالا در ترجمه اخبار مهم يكي از موفقيت‌هايي است كه در ايسنا داشته‌ام.
گل محمدي ادامه داد: تمامي اعضاي ايسنا با دل و جان كار مي‌كنند و شايد ايسنا از معدود اماكني است كه كاركنانش حداقل هشت ساعت كار مفيد در روز انجام مي‌دهند.

*********************

حسن مهدویان - مترجم
اسم من حسن مهدويان است. در 2 شهريور 1356 در شهرري متولد شده‌ام و كارشناسي و كارشناسي ارشد خود را از دانشگاه شهيد بهشتي اخذ كرده‌ام. تا قبل از اين‌كه وارد حوزه‌ي خبر شود در وزارت ارشاد به مدت 3 سال مشغول كار بودم. از ارديبهشت 1382 از طريق آقاي ناصر قبادزاده با ايسنا آشنا و وارد اين سازمان خبري شدم. با توجه به اين‌كه مدت 6 ماه پس از فارغ‌التحصيلي من رو به اتمام در مدت ارديبهشت تا شهريور پي‌گير امريه گرفتن از جهاد دانشگاهي بودم اما به علت پر شدن ظرفيت امريه‌هاي جهاد در سال 82 به مدت حدود دو سال يعني از آبان 1382 تا تير 1384 با توجه به اين‌كه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي امريه‌ام جور شد به صورت پاره‌وقت با ايسنا همكاري داشتم. از اول تير 1384 به بعد اين همكاري مجددا بيشتر شده است.

هیچ نظری موجود نیست: