مرتضي فرجآبادي – مدير سرويس عكس
در بهمن سال 1378 از طريق يكي از آشنايان به ايسنا وارد شدم. بلافاصله بعد از معرفي، دكتر فاتح به من گفت كه مسؤول روابط عمومي ايسنا هستي و از همين امشب كار خود را شروع كن. در پي تصميم مجموعه به راهاندازي سرويس عكس، بهخاطر رشتهي تحصيليام ـ گرافيك ـ مامور اين كار شدم و روز 16 آذر 1379 همزمان با روز دانشجو سرويس عكس ايسنا فعال شد. شروع به كار سرويس، با همكاري حميد فروتن و بخش معاونت فني خبرگزاري آغاز شد. اولين برنامه خبري كه توسط سرويس عكس پوشش داده شد، سخنراني آقاي خاتمي در دانشگاه تربيت مدرس بهمناسبت روز دانشجو بود. سرويس عكس با امكانات بسيار ناچيز شروع به كار كرد و در ابتداي امر با يك دوربين نگاتيوي شخصي كار انجام ميشد كه بعد از يك ماه، اولين دوربين عكاسي ايسنا خريداري شد و سرويس در حركتي رو به رشد، راه خود را ادامه داد.
با توجه به سياست اين خبرگزاري در ارايه عكس رايگان، با اعتراض شديد عكاسان مطبوعات مواجه شديم كه اين امر مشكلات فراواني را به همراه داشت كه بخشي از آنها تاكنون نيز ادامه دارد.
عليرغم مشكلات ايجادشده كه با تحت فشار قرار دادن مدير عامل و سرويس عكس ايسنا همراه بود، اين سرويس كار خود را ادامه داد. البته اين سياست قرار دادن عكس رايگان در خروجي ايسنا را خالي از اشكال نيست؛ ولي سرويس عكس ايسنا را موج تازهاي در عرصه عكس خبري مطبوعات ميتوان دانست كه خود اين امر باعث شد تاحدودي عكس در صحنه مطبوعات بيشتر معنا پيدا كند.
سرويس عكس ايسنا توانسته است با در اختيار داشتن حدود يك ميليون و 500 هزار فريم و ارسال 105363 عنوان عكس بر روي خروجي ايسنا مانند ديگر بخشهاي مختلف خبرگزاري دانشجويان ايران جايگاه خوبي در مطبوعات كسب كند و يكي از اولين منابع تهيه عكس در مطبوعات و سازمانها باشد.
همكاراني كه تا به اين لحظه در خدماتشان بودهام، از ابتدا حميد فروتن ـ كه سهم ارزندهاي در راهاندازي و موفقيت سرويس عكس داشته است ـ، امير خلوصي، هوشنگ رفيعي، رسول قيم، بهاره اصلاني، مهدي قاسمي، سامان اقوامي، محمدحسن قريب، حامد نوري، روحالله وحدتي، عليرضا صوتاكبر و آرش خاموشي بودهاند كه تعدادي از اين دوستان به دلايل مختلف قادر به ادامه همكاري به ايسنا نبودند.
سرويس عكس و عكاسان ايسنا در طول اين مدت با شركت در نمايشگاهها و مسابقات متعدد موفق به كسب مقامهاي مختلف شدهاند.
ايسنا زاده شدهي يك حس همكاري دوستانه و صميمي است كه همچنان ادامه دارد و من اميدوارم سرويس عكس ايسنا بتواند در ادامه راه، در روند رو به رشد اين خبرگزاري مؤثر و هميشه در جايگاه مطلوب خود قرار داشته باشد.
*********************
حميد فروتن
اينجانب نصرالله حاجي حميد فروتن متولد 1344 تهران رشته سينما (گرايش فيلمبرداري) كه در سال 1372 بعنوان تصوير بردار در گروه تلويزيوني جهاد دانشگاهي و همزمان با آن فعاليت عكاسي خود را در ماهنامه علمي، تحليلي دانشگاه انقلاب آغاز نمودم و در طول چند دوره همكاري با دبير جشنوراه طريق جاويد دكتر فاتح و به درخواست ايشان كه در آن زمان رييس جهاد دانشگاهي علوم پزشكي تهران نيز بود جهت تهيه عكس برداري روزنامه دانشگاه امروز كه مقدمات چاپ آنها در سال 1377 در حال انجام بود سرآغاز كار حرفهاي رسانهاي خود مي دانم.
پس از مدت كوتاهي طرح ايجاد يك خبرگزاري غيردولتي از سوي دكتر فاتح و مسوولان فرهنگي جهاددانشگاهي مطرح و مقدمات آن به انجام رسيد و در 16 آذر 1378 كار رسانهاي ايسنا با حداقل امكانات ابتدايي ولي با دانشجويان و فارغالتحصيلان پرشور و مصمم آغاز گرديد. متاسفانه در اوايل كار، ايسنا بعلت بضاعت ناچيزي كه در امور فني جهت ارسال عكس بروي سايت داشت و همچنين نبود فضايي مناسب جهت ايجاد سرويس مستقل عكس بالاخره بعد ازگذشت يك سال يعني در 16 آذر 1379 اولين عكسهاي خود كه حضور رييس جمهور محبوب ايران جناب آقاي دكتر خاتمي در جمع دانشجويان دانشگاه تربيت را نشان ميداد بر روي سايت ايسنا ارسال گرديد.
هنگام ارسال اولين عكسهاي مشاركت و همفكري دقيقي با مهندس يوسفي به جهت شناسنامه دار بودن، اندازه و حجم هر عكس بروي سايت صورت گرفت كه از حساسيت ويژه اي برخوردار بود و اين امر پايهگذار طرحي نو در امر رسانهاي در كشور گرديد.
لازم به ذكر است كه يكي دو روز بعد اولين عكس ارسالي ايسنا صفحه اول روزنامه ايران قرار گرفت و خبر راه افتادن سرويس عكس ايسنا در ذيل آن درج گرديد و براي من بسيار غرور آفرين و لذت بخش بود.
ناگفته نماند كه آقاي مرتضي فرج آبادي در آن زمان كه به تازگي فارغ التحصيل رشته گرافيك شده بود و در روابط عمومي ايسنا مشغول فعاليت بود جهت همكاري با اينجانب معرفي شد و كار سرويس عكس با جديت و برنامه ريزي بهتر دنبال گرديد و بخاطر اينكه فقط يك دستگاه دوربين عكاسي داشته و آن هم بصورت كاملا ابتدايي، وجود تقسيم كار به صورتي بود كه بعد از عكاسي از برنامههاي مختلف، عكسها جهت تصحيح رنگ و نور وو موارد گرافيكي تحويل آقاي فرج آبادي ميشد كه با تاييد سردبير مربوطه بروي سايت ارسال ميگرديد.
پس از گذر چند ماه با بودجه بسيار اندكي كه ايسنا در اختيار داشت اولين دوربين عكاسي با يك فلاش ثابت در اختيار آقاي فرج آبادي قرار گرفت تا ايسنا بتواند تعدادو خبرهاي بيشتري را تحت پوشش تصوير قراردهد.
دوران ابتدايي شكل گيري سرويس عكس ايسنا براي هردوي ما بسيار لذت بخش و خاطرهانگيز بود و در عين حال كه فضايي براي ما تعريف نشده بود و حقوق ناچيزي هم در يافت ميكرديم ولي در صحنه رقابت با خبرگزاريهاي داخلي و خارجي و روزنامهها روز به روز شناخته شده و عكسهاي بيشتري از ما مورد استفاده رسانهاي قرار ميگرفت.
كم كم نام ايسنا درجمع اهل مطبوعات نام آشنا شد و بعضي از آنها ايسنا را درست تلفظ ميكردند و اين امر باعث گرديد تا براي پوشش برنامههاي رسمي در كنار ايرنا قرارگرفتيم و هر جايي كه در داخل كشور برنامه خبري صورت ميگرفت ما نيز دعوت ميشديم و حضور فعال داشتيم بصورتي كه مشتركين ايسنا روز به روز بيشتر و همينطور بخاطر رايگان بودن عكس و خبر معترضين ما نيز بيشتر ميشدند.
اما به لحاظ نوع نگاه و زاويه هاي جديد و به دور از غرض ورزي ما در عكس هاي خبري همان كساني كه اعتراض ميكردند و به مشتركين دائم ما پيوستند.
پس از مدتي حجم كار به گونهاي افزايش يافته بود كه وجود يك فرد فعال و با پتانسيل بالا و مثل همه ما كم توقع را طلب ميكرد و اعلام آمادگي آقاي اميرخلوصي جهت انتقال از بخش خبر به سرويس عكس باعث خوشحالي ما گرديد و الحق والانصاف در مدت كوتاهي تكنيك و تركيب بندي هاي لازم عكاسي خبري را فراگرفت وبعنوان يك عكاس حرفهاي خبري توان و فعاليت شبانهروزي سرويس عكس دو چندان شد به گونهاي كه حتما بايد 2 نفر عكاسي ميكردند و نفر سوم در اطاق سرويس عكس كه اندازه ان 1در 2 متر مربع بود ميماند و اديت كردن و ارسال عكس ها را بعهده ميگرفت.
سرويس عكس برخلاف قسمتهاي ديگر خبرگزاري ميبايست تمام بخشهاي خبري را تحت پوشش تصوير قرار دهد و اين كار با لنزهاي ضعيف فلاش ثابت و لنز زدم بسيار ابتدايي و خلاصه با امكانات دانشجويي كار بسيار مشكلي بود و حضور مستمر و فعال در حوزههاي رسمي رهبري، رياست جمهوري، مجلس، ميادين ورزشي و....... با تجهيزات ابتدايي گاها باعث تمسخر همكاران رسانهاي شده بود ولي تصميم خود را گرفته بوديم كه به هر قيمتي كه شده در بوجود اوردن يك فضاي سالم حرفهاي رسانهاي سهيم باشيم و سرويس عكس نيز در كنار ديگر سرويس هاي خبري ايسنا كه انصافا نگاه جديدي را در حوزه رسانهها بازكرده بود، گامهاي بلندي را رو به جلو بردارد، اين كار ميسر نميشد مگر با پر كردن خلاء سختافزاري و توان فكري و خلاقيت بوسيله هاي قليل اين سرويس.
عكاسي در حوزه رياست جمهوري از اولين حوزههاي رسمي ما بود كه سعي ميكرديم كه بصورت كامل پوشش تصويري داده شود. دقت عمل و نوع نگاه ما در عكسهايي كه از برنامههاي رييس جمهوري تهيه و ارسال ميشد مورد توجه و تشويق اين نها نسبت به ايسنا گرديد بطوريكه در تمام سفرهاي داخلي عكاس ايسنا يك پايه اصلي سفر به شمار ميرفت و جالب اينكه اكثر صفحههاي اول روزنامههاي را در اين حوزه عكسهاي ايسنا تشكيل ميداد ورفته روفته به گونهاي شد كه در تمام حوزه هاي خبري رواج پيدا كرد.
عملكرد خبر و عكس ايسنا در حوزه رييس جمهوري و ارسال نامه از ايسنا و پيگيريهاي مدام سرويس عكس جهت پوشش خبري و تصويري سفرهاي خارجي اين حوزه، باعث شد تا ما نيز مانند ايرنا در ليست اين نها قرارگيريم.
اولين سفر خارجي كه از ما دعوت بعمل آمد تا همراه رييس جمهوري به دهلي نو برويم فقط اسم اينجانب جهت سفر اعلام شد با تحولاتي در سرويس عكس و با مشكلاتي در طول سفر مواجه شديم اول اينكه تجهيزات كافي و پيشرفتهاي در اختيار نداشتيم يعني اينكه دوربين آنالوگ قديمي با لنز نرمال و فلاش كتابي ثابت جوابگوي سفري مهم به هندوستان نبود و ما درخواست خريد دوربين عكاسي ديجيتال كه مدتي بود در تمام خبرگزاريهاي دنيا استفاده ميشود، داديم و همكاري و مساعدت مديريت و زحمات بخش فني جهت تهيه يك لب تاب جهت ارسال عكسها به تهران، اين مهم به انجام رسيده و ما خوشحال بوديم كه بالاخره از بودجه بسيار اندك ايسنا، قسمتي از آن نيز به سرويس ما تعلق گرفت و ما صاحب و دوربين عكاسي ديجيتال شديم و حداقل امكانات اين سرويس را تجهيز كرديم.
و دوم اينكه قرار بود كه در طول سفر هم خبر و هم عكس تهيه كنم و خودم نيز به ايسنا ارسال كنم و كساني كه اهل فن ميباشند ميدانند كه اين كار در سفرهاي خارجي كه حجم برنامههاي چندين برابر ميشود چقدر مشكل است. نحوه كار به گونهاي بود كه صبح زود جهت پوشش برنامه اعزام ميشديم و هنگام ناهار و استراحت كوتاهي كه داشتيم بايد عكسها را ارسال ميكردم و به خاطر مشكلي كه بخش فني ايسنا پيش آمده بود تمام عكسها بايد بصورت ايميل ارسال ميشد كه زمان زيادي را به مهم اختصاص ميداديم و تمام وقت ناهار و شام و استراحت مرا پر كرده بود و چارهاي نبود زيرا من بايد بگونهاي عمل مي كردم كه در اولين سفر بتوانيم باعث سربلند ي ايسنا شويم و در سفرهاي بعدي نيز از ما دعوت ميشد. شايد باور نكنيد ولي در پنج روزي كه سفر بطول انجاميد غذاي من نان و خرما در كنار لب تاب و آن هم هنگام ارسال عكسها بود بطوريكه شبيه خرما شده بودم و فرصت اينكه غذاي ديگري را آماده كنم و گرم كنم وجود نداشت.
انعكاس و پوشش خوب سرويس عكس باعث شد تا صفحه اول روزنامه ها از عكسهاي ما استفاده شود از اين رو مورد تشويق نهاد رياست جهوري شديم و در سفرهاي بعدي ايسنا، خبرنگار وهمچنين مسوول فني جهت ارسال عكسها نيز به ليست افراد اعزامي اضافه گرديد و در تمام سفرهاي خارجي ايسنا يك پايه اصلي رسانهاي محسوب ميشد.
از اين پس ما با داشتن دوربين ديجيتال برنامههاي بيشتري را پوشش ميداديم و سرعت عمل سرويس عكس به لحاظ اينكه و ديگر مسئله ظهور و چاپ در لابراتوار را نداشتيم و براي اسكن كردن آنها وقتي صرف نميكرديم چند برابر شده بود و به اين نتيجه رسيدم كه علاوه بر كيفيت و نوع نگاه تركيب بندي مطلوب در عكسها ميبايست به سرعت ارسال عكس نيز توجه ويژهاي شود و ما در اين امر نيز با خبرگزاريهاي خارجي در سرعت ارسال اخبار و عكسها رقابت فشردهاي داشتيم.
پيوستن فرد ديگري بنام هوشنگ رفيعي به سرويس عكس جان مضاعفي به ما داد و سعي ميكرديم كه تمام برنامه ها را پوشش دهيم و سريعا بروي سايت قرار دهيم و در تجمعهاي دانشجويي در دانشگاهها از ديگر رسانههاي داخلي و خارجي پيشي بگيريم.
ارتباط ما با عكاسان خبرگزاريها و آژانسهاي خارجي فعال در ايران كه اكثرا از دوستان قديمي ما بودند باعث شده بود كه درارتقاء سطح كيفي سرويس و انتقال فن آوريهاي جديد در امر رسانهاي كه در مراكز حرفهاي در مراكز حرفهاي دنيا تجربه شده بود و به نتايج مطلوبي رسيده بود سريعا به سرويس منتقل شود و ما براي ارتقاء سطح كيفي و كمي مجموعه خود هر چه سريعتر به شرايط ايده آل نزديكتر شويم. در همين راستا آموزش ضمن خدمت از اهميت ويژهاي برخوردار است.
ديگر دغدغهاي كه به نظر من سرويس عكس در آن زمان با آن مواجه بود نداشتن يك آرشيو منسجم با ضريت اطمينان بالا بصورتي كه هيچ عكسي از بين نرود و آمار صحيحي از همه عكسها در دست باشد و هميشه قابليت دسترسي به آنها را داشته باشيم و متاسفانه ديده شد كه بعلت مشكلات فني قسمت عمدهاي از عكسهاي اينجانب و همينطور بعضي از عكسهاي همكاراني از بين رفت و ديگر هيچ گونه دسترسي به آنها وجود نداشت.
همانطور كه ميدانيد ما خبرنگاران عمل به رسالت خبرنگاري و نظارت صحيح و دقيق به دستگاهها و ارگانها را به تنهايي وظيفه خود نميدانيم بلكه ما همزمان تاريخ را ثبت ميكنيم و ميتوانم به جرأت بگويم كه در ايسنا تاريخ حقيقي و بدون هيچ گونه تعارفي درج شده است و اين از افتخارات اين مجوعه منسجم دانشگاهي بشمار ميرود و ما در همين راستا ميبايست تمام نگاتيوهاي گرفته شده از آغاز تاكنون را نيز با كيفيت مطلوب اسكن كنيم در ليست آرشيو قرار دهيم تا هم آمار دقيقتري و هم دسترسي آسانتري از مجوعه برگهاي تاريخ مستند كشور در دست داشته باشيم.
ايسنا در گذر زمان با عملكرد صحيحي كه نشان داده بود بسرعت جاي خود را در رسانههاي داخلي و خارجي بازكرده بود و اين سايت خبري از پربينندهترين سايتهاي خبري ايران بشمار ميرفت و با كوشش پايهگذاران و تلاش شبانهروزي و كمترين امكانات رفاهي و معيشتي تبديل به بستري قوي و مناسب شده بود كه از آن پس هر شخص پرتلاش و مصممي در اين بستر قرارميگرفت به سرعت به نقطه ايده آل و مطلوب ميرسيد.
با پيوستن مهدي قاسمي به سرويس عكس اين مهم به اثبات رسيد و همانطور كه شاهد بوديد در درگيريهاي كوي دانشگاه سرويس عكس با تلاش شبانهروزي اعضاء گروه كاري كارستان كرد و به جهانيان نشان داد كه در ايران ايسنا بهترين و دقيقترين و وسيعترين منبع خبري ميباشد و عكسهاي ايسنا در تمام خبرگزاريهاي داخلي و خارجي و شبكههاي تلويزيوني جهان مورد استفاده واقع از اين پس هر شخص به مجوعه ما اضافه ميشد به سرعت بعنوان يك عكسا حرفهاي به جامعه رسانهاي معرفي ميگرديد.
در طول چند سال اخير با توجه به اينكه ايسنا با هيچ روزنامه يا نشريهاي در ارتباط نيست و از خود نشريه چاپ شدهاي ندارد ولي بدليل استفاده زياد از عكسهاي ما در رسانههاي در همه جشنواره ها برندگان قابل توجهاي داشتهايم و هر سال حداقل 2 جايزه جشنواره مطبوعات را عكاسان ايسنا تشكيل ميدهند.
يكي از دلايل ماندگاري من در ايسنا جو دوستانه و احترام متقابل نسبت به يكديگر بخصوص پيشكسوتان و قديميهاي مجموعه است كه در سرويس عكس نيز كاملا رعايت ميشود و همچنين هم پوشاني در مجموعه بصورتي كه درغياب شخصي، فرد ديگري داوطلبانه مسووليت او را بعهده ميگيرد و خلاءهاي سرويس را پر ميكنند از ديگر و باز از ديگر دلايل ماندگاري من عملكرد بيطرف مجموعه نسبت به مسائل خبري ميباشد و براي حزب و گروه و يا افراد خاصي وقت نميگذارد و خود را متعلق به تمام افشار مردم ميداند و تا جايي كه در چارچوب وظايف حرفهاي خبري باشد از خدمت رساني دريغ نميكند. هنگامي كه يكي از خبرگزاري ها تاسيس ميشد از من خواستند كه تجارب ملي را كه در طول اين چند سال در ايسنا بدست آوردهام را در اختيار آنان قرار دهم و بعنوان دبير سرويس عكس با پيشنهاد رفاهي بهتر از ايسنا مشغول به كار شوم و يا .....شكل گيري سرويس عكس خبرگزاري ديگر جهت همكاري و راهنمايي دعوت شدم. در هر دو مورد فوق راهنمايي هايي كه لازم ميدانستم در اختيار هر دو خبرگزاري قرار دادم ولي به دلايلي كه قبلا اشارهاي به آن نمودم نتوانستم خود را راضي كنم و از ايسنا دل بكنم ، زيرا اينجا را خانه خود ميدانم و چون در شكل گيري اوليه آن سهيم بودم دل كندن از آن برايم دشوار ميباشد.
در مجموعه ايسنا تمام افرادي كه هم اكنون در سطوح بالاي خبر يا معاونت قرار دارند از خبرنگاري كار خود را آغاز نمودهاند و الحق والانصاف بيشتر خبرنگاران اوليه ايسنا با سعي و تلاش به شايستگي در جايگاه خود قرار گرفتهاند و كساني هم كه از ابتداي ابتدا در شكل گيري و بستري سازي ايسنا زحمت كشيدهاند و به جايگاهي مطلوب نرسيدهاند بسيار اندك ميباشند كه اين مهم يك امر طبيعي است و دور از انتظار نميباشد.
اميد است با توسل به الطاف بيكران خداوند منان همچنان كه طي سالها ي گذشته شامل حال اين مجموعه اين مجموعه شده است و با اتكاء به پتانسيلهاي موجود در سرويس عكس در كنار سرويسهاي ديگر اميدوارم با آموزش در كنار برنامهريزي توسط سياستگذاران ايسنا، بتوانيم رسالت خبري خود را از مرزهاي كشور فراتر ببريم و در عرصه رقابت با خبرگزاريهاي رسانههاي جهان نه تنها مقاومت كنيم و بلكه ايران را همانگونه كه هست و ما ميخواهيم به جهانيان معرفي كنيم.
*********************
اميرخلوصي
من در سال 1379 وارد ايسنا شدم. موقعي وارد ايسنا شدم كه هنوز سرويس عكس تشكيل نشده بود البته لك و لكي ميكرد ولي رسما كار خود را آغاز نكرده بود .
چند تن از دوستان ما در همان موقع آمده بودند و پيشنهاد كار در سرويس عكس را به ايسنا داده بودند اما طبق معمول از آنها شماره و ... گرفته ميشود و گفته ميشود كه با شما تماس ميگيريم هنوز سرويس عكس كامل راهاندازي نشده است.
من به دوستانم گفتم برويم در قسمت هاي ديگر خبرگزاري مشغول كار شويم تا سرويس عكس راه بيفتد آن موقع از بدنهي ايسنا ميتوانيم راحتتر وارد سرويس عكس شويم آنها قبول نكردند و به كلاسشان نمي خورد من به واسطهي آقاي اكبر بياتي وارد ايسنا شدم و در قسمت اپراتوري كامپيوتر ايسنا مشغول به كار شدم در اين ميان هم كار عكاسي اجتماعي را انجام ميدادم البته براي دل خودم يك سال نگذشته بود كه سرويس عكس داشت يواش يواش پا ميگرفت پيش خودم گفتم يعني ميشود يك روز من وارد سرويس عكس بشوم تا بتوانم مشكلات جامعه را به تصوير بكشم و چند باري به آقاي فرجآبادي پيشنهاد دادم براي آمدن به سرويس عكس ولي چون اتاقي نداشتند كه كار سرويس عكس را انجام بدهند حتي براي خودشان هم جاي براي نشستن نداشتند. به اين خاطر نميتوانستند نيرو براي سرويس عكس بگيرند بالاخره بعد از چند ماه اتاق روابط عمومي را از وسط جدا كردند و نيمي از آن را به سرويس عكس دادند. مشكل اتاق حل شد ولي دوربين نداشتند به تعداد كافي نداشتند كلا يك دوربين بود كه دونفر داشتند از آن استفاده ميكردند. به من گفتند برو يك دوربين خوب براي خودت تهيه كن و من هم با كلي قرض و قوله يك دوربين ياشيكا تهيه كردم تا بتوانم در سرويس عكس ايسنا فعاليت كنم اما آقاي دكتر با آمدن من به سرويس عكس مخالفت ميكرد ولي بالاخره به صورت پاره وقت در سرويس عكس شروع به كار كردم اولين سوژهي من در سرويس عكس اعتياد بود يادم ميآيد كه پنج صبح فرداي آن روز از خواب بيدار شدم و رفتم در خيابان و مشغول به عكاسي شدم خيابانهاي خيلي ترسناكي بود اما با جان و دل اين كار را انجام دادم.
بعد از مدتي برنامههاي پوششي هم به من ميدادند كه بروم پوشش بدهم يادم ميآيد اولين ماموريت رسمي خودم را با مقام معظم رهبري به شهر اصفهان رفتم به مدت 10 روز با يك دوربين نيكون, يك لنز نرمال و يك تلهي 200 اين سفر را پوشش دادم تجربهي خيلي خوبي بود در آن زمان دوربين ديجيتال نبود كه عكسها را از طريق ايميل ارسال شود بايد با دوربين آنالوگ عكس ميگرفتيم و با هواپيما بعد از ظهر همان روزنگاتيوها را ارسال ميكرديم به تهران تا ظهور و اسكن و بعد روي خروجي اينترنت برود. واقعا بايد گروهي زحمت ميكشيدند تا عكسي بر روي سايت برود در آن سفرعكاسان زيادي از رسانهها گوناگون به اين سفر آمده بودند تا اين واقعهي تاريخي را به تصوير بكشند روز به ياد ماندني بود چون روز اول كه عكاسي كرديم و ارسال كرديم تهران فرداي آن روز كه روزنامهها به چاپ رسيد ديدم بعضي از روزنامههايي كه عكاسهايشان در آنجا حضور داشتند خيلي ناراحت شدند چون عكسهاي آنها را كار نكردهبودند و عكس خبرگزاري ايسنا را در صفحهي اول خود به چاپ رسانده بودند.
بعد از آن سفر بود كه دكتر فاتح اجازه دادند به صورت تمام وقت در سرويس عكس ايسنا مشغول به كار شوم.
هميشه سعي كردم در طول كارم اين جملهي ايسنا را سر منشا كارم قرار بدهم (رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود)
در مكتب ايسنا درسهاي زيادي آموختهام در هر مقطعي از زمان توانستم از تجربيات خوب دوستان استفاده كنم و اين تجربيات در طول كارم بسيار مثمرثمر بوده و هست در بدو ورود به سرويس عكس از تجربيات خوب آقاي حميد فروتن و آقاي مرتضي فرجآبادي در مقطعي ديگر از آقاي هوشنگ رفيعي كه واقعا يكي از عكاسان خوب ايسنا بشمار ميآمد توانستم استفاده كنم در مقطعي ديگر از دوستان آقاي مهدي قاسمي و سامان اقوامي و حسن قريب و ديگر دوستان اگر بخواهم اسامي تمام دوستاني كه دراين راه دست مرا گرفتند نام ببرم بايد چند صفحه اسم بنويسم من از تمام آنها تشكر ميكنم و بيشتر از همه از آقاي دكتر فاتح تشكر ميكنم كه اجازه دادند من در سرويس عكس ايسنا فعاليتم را شروع بكنم.
*********************
مهدي قاسمي
از سال 72 عكاسي مستند اجتماعي را از انجمن سينماي جوان گرگان شروع كردم و پس از گذشت يك سال اولين جايزهام را در سن 15 سالگي از جشنواره سينماي جوان دريافت كردم.
ادامه اين رشته و رشته فيلمسازي تنها هدفم بود. پس از خدمت سربازي بعنوان تصويربردار درصدا وسيما مشغول كار شدم و بعد از قبولي در دانشگاه بوسيله آقاي علي اصغر شفيعيان خبرنگار سياسي ايسنا از اينكه خبرگزاري در بخش عكس نيرو جذب ميكند. با آوردن نمونه كارها و مورد قبول واقع شدن آن ها بطور افتخاري مشغول كار شدم.
اولي چيزي كه برايم لذت بخش بود جوان بودن و هم صنف دانشجو بودن تمام پرسنل بود و فضايي كه بيشتر شبيه يك گروه نيمه حرفهاي فيلمسازي بود. همه با انرژي كارخود را دنبال ميكردند و همين به من انرژي ميداد تا 3 ماه با دوربين نگاتيو عكسهاي مستند اجتماعي ميگرفتم و بعد يك دوربين D30 و يك لنز 28-200 به كارم ادامه دادم و به پوشش برنامههاي خبري پرداختم.
آنچه پي آن بودم كه بياموزم شناخت فضاي عكسي خبري ايران بود و تمام سعيام را كردم كه از تجربه 9 ساله كار مستند اجتماعيام در اين فضا استفاده كنم كه اولين جايي كه اين تجربيات بطور مشخص به كارم آمد در درگيريهاي خرداد 82 بود و البته نقش دكتر فاتح در آن شب غيرقابل انكار است.
ايشان بعنوان مدير عامل خبرگزاري تمامي شبها نظارت كامل بركار بچه ها داشتند و تا صبح در كنار ما بودند كه اين خو دلگرمي ما را بيشتر ميكرد.
آنچه بيش از همه در ايسنا باعث رنجش بچهها بود فشار مالي و حقوق كم بود كه با كاري بالغ بر 3 برابر ديگر همكاران حقوقي نسبتا معادل نصف آنان دريافت ميكرديم كه اين امر نيز به مرور زمان و با افزايش بودجه خبرگزاري و كمتر شدن بدهيهاي آن بهتر شد و الان شرايط نسبتا يكساني با ديگر همكاران داريم.
گروه جواني كه در خبرگزاري مشغول بودند روز به روز با تجربهتر شدند و تلاقي تجربه و انرژي آنها باعث رشد روز افزون خبرگزاري شد بطوريكه اكنون به گفته بسياري از اهل رسانه معتبرترين خبرگزاري كشور ايسنا است.
به نوعي ميتوان گفت سيستم اداره خبرگزاري و فعاليت در آن همانطور كه از اسم جهاد دانشگاهي انتظار ميرود جهادي است، يعني به نوعي تمامي بچهها در مقاطع مختلف از جان براي كار مايه گذاشتند.
تلاش فعلي تمامي دوستان خبرگزاري در بالابردن استاندارد خبرگزاري مطرح كردن آنها در بينالمللي است.
آنچه در اين راستا به كمك سيستم ميآيد همياري دوستان و استفاده از تجربيات صاحبان فن است.
برگزاري كلاسهاي مختلف از جمله زبان انگليسي يا كلاسهاي تخصصي خبرنگاري و عكاسي با استفاده از اساتيد خارجي يكي ديگر از راه هاست.
با نقد اصولي يكديگر از ركود و خمودگي و يكنواختي جلوگيري كنيم.
شايد تاكنون زياد حس رييس و مرئوس را تجربه نكرده باشيم و همگي بعنوان دوستاني در كنار هم وظايف خود را انجام داديم اما بد نيست گاها لااقل در ذهن خود اصول اين روابط را بررسي كنيم و حقوق همديگر را رعايت كنيم.
به تمامي دوستان در خبرگزاري به خصوص بزرگان سرويس عكس خسته نباشيد ميگويم.
و البته با آرزوي هميشه سبز بودن ياد دكتر فاتح به آقاي نادعلي زاده كه در آستانه مسئوليت جديد ميباشند سلام ميگويم.
و در پايان چون زندگي و به تبع آن كار در ايسنا را يك سفر ميدانم يادي ميكنم از سهراب:
سفر مرا به درباغ چند سالگي ام برد
و ايستادم تا دلم قرار بگيرد
و در كه باز شد
من از هجوم حقيقت به خاك افتادم
والسلام
*********************
حسن قريب
تابستان سال82 وارد ايسنا شدم. درابتدا حدود 15 نفر از بچههاي دانشجو براي ثبتنام به ايسنا مراجعه كرديم. عكسها و كارهاي خودمان را براي پذيرش در ايسنا به آقاي حسنزاده (مسئول انجمن دانشجويان خبرنگار) تحويل داديم بعد از طرف آقاي حسنزاده پروژههايي براي عكاسي از سطح شهر گرفتيم در انتها از اين تعداد بچهها 6 نفر انتخاب شديم كه درطول تابستان بصورت افتخاري كار كرديم، بيشتر عكاسي اجتماعي ميكرديم و عكسهايمان در قالب با محرومان روي تلكس خبرگزاري ميرفت.
بعد از سه ماه كار در تابستان 82 دو نفر انتخاب شديم كه از اول مهر به ما كارت خبرنگاري افتخاري دادند واز اين زمان به بعد بود كه ما برنامههاي خبري و پوششي ايسنا را هم پوشش ميداديم، تا آخر آذر كار به همين منوال گذشت ودر ديماه با ايسنا قرارداد بستيم و بعد از حدود 2سال كار در خبرگزاري بيمه شديم و همچنان در سرويس عكس مشغول فعاليت هستيم.
قبل ازورود به ايسنا از كار خبرگزاري تا اين حد آشنا نبودم بعد با كار در ايسنا چيزهاي زيادي در زمينهي عكس و عكاسي ياد گرفتم كه در عكاسي، خصوصا رشته دانشگاهي خودم، بكارم آمد و از اينها مهمتر آشنا شدن با عكاسان خبري كشور و همكاران بسيار خوبم در ايسنا كه انصافا تاثير بسزايي در پيشرفت من داشتند.
در اين مدت عكسهاي زيادي گرفتم كه عكاسي از كارتنخوابها و واقعه زرند از كارهاي موفقيت آميز من بوده است بطوريكه در دوازدهمين جشنواره مطبوعات در سال 84 مقام نخست بخش عكس خبري را كسب كردم.
*********************
سامان اقوامي
دانشجوي كارشناسي عكاسي اواخر ترم 1 بودم كه اطلاعيهاي روي تابلوي اعلانات دانشكده ديدم با اين مضمون كه سرويس عكس ايسنا به نيرو نياز دارد.همان روز با نمونه كارهايم به دفتر ايسنا مراجعه كردم. آقاي حسنزاده،مسئول انجمن دانشجويان خبرنگار، يك حلقه فيلم دادند و چند سوژهي پيشنهادي كه من سوژهي موتورسواران را انتخاب كردم. بعد از چند روز حلقه عكاسي شده را پس آوردم تا از بين كساني كه ثبت نام كرده بودنند 6نفر انتخاب شوند براي كار آزمايش سه ماه كه من هم يكي از آن شش نفر بودم.
"با محرومان" سوژهي اصلي بود كه ما 6 نفر بايد كار ميكرديم. اولين گزارش تصويري من 21/5/82 روي تلكس خبرگزاري رفت.گزارشي بود از وضع زندگي مردم در محلهاي محروم در حاشيهِ بزرگراه صيادشيرازي به نام خاورآباد .
بعد از سه ماه كار آزمايشي از آن شش نفر 2 نفر ماندگار شديم:من و حسن قريب.
دو سال و چند ماه كار كردن در خبرگزاري معتبري مثل ايسنا فرصت مناسبي بود براي كسب تجربه بيشتر در زمينه عكاسي خبري كه علاقه اصلي و هدفام است.
همكاري با عكاسان هنرمند و خلاقي مثل حميد فروتن، اميرخلوصي، مرتضي فرج آبادي، مهدي قاسمي در سرويس عكس ايسنا، ديدن كارهايشان و استفاده از تجربياتشان به ميزان قابل توجهي در بهتر شدن كارم تاثير داشته است كه شركت در هفت نمايشگاه گروهي بخشي از ثمرهي اين دو سال همكاري با ايسنا بوده.
همچنين امكانات و تجهيزات ايدهآل و كامل سرويس عكس از ويژگيهاي خبرگزاري است كه در ميان خبرگزاري هاي داخلي و حتي خارجي كه در ايران دفتر نمايندگي دارند بينظير است.
به نظر من جو سالم و دوستانه ايسنا كه معلول جوان بودن بدنه آن است تاثير بسزايي دررشد و موفقيت خبرنگاران و به تبع آن تاثيرگذاري خبرگزاري است.
هميشه پاينده باشد.
*********************
مهدي جعفري برازنده
متولد 1357 و داراي مدرك ديپلم حسابداري هستم.
در ابتدا به پيشنهاد آقاي محمد محمدي (تايپيست گروه سياسي خبرگزاري) در ديماه 82 وارد ايسنا شده و سپس در همان سرويس به عنوان تايپيست مشغول به كار شدم.
بعد از گذشت حدود سه ماه به تصميم مسوولان در فروردين 83 به سرويس عكس خبرگزاري منتقل ودر اين سرويس كار آرشيوتصاويرتهيه شده توسط عكاسان گروه عكس فعاليتم را در اين سرويس آغاز كردم .
از جمله وظايفم درسرويس عكس:
1 – تغيير مكان، تصحيح نام، زمان و مكان صحيح تصاوير تهيه شده از برنامههاي مختلف (به تفكيك) توسط عكاسان سرويس عكس.
2- ضبط و ثبت اين تصاوير بر روي لوحهاي فشرده (CD) و سپس فهرست بندي آنها.
3- ثبت اين تصاوير بر روي نرم افزار جستجوگر عكس.
و در نهايت استفاده از تصاوير ذكر شده بر روي خبرهاي مختلف بر روي سايت خبرگزاري .
اعتقاد دارم ؛
توكل به خداوند در ابتداي هر كار و سپس تلاش و پشتكار در هر مرحلهاي از زندگي نتيجه اي جز موفقيت را به همراه نخواهد داشت .
اميدوارم در زير سايه پروردگار و در كنار همكاران خوبم توفيق خدمت به اين خبرگزاري را داشته و روز به روز شاهد پيشرفت و شكوفايي اين مجموعه باشيم .
در نهايت موفقيت و سعادت براي مديرعامل اين مجموعه وهمكاران عزيز و پرتلاش در سرويس عكس و ديگر همكارانم در خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) را از پروردگاربزرگ خواستارم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر