بهمن 1386
يادداشت دكتر ابوالفضل فاتح
چه كساني حرمت شكني را آغاز كردند؟
سايت تابناك
وقتي در دي ماه 1356 روزنامه اطلاعات، اقدام به انتشار مقاله موهن به حضرت امام کرد، آمران، ناشر و نويسنده مقاله، امام را شخصيتي فراموش شده در جامعه ايران تلقي ميکردند و ميپنداشتند که با انتشار آن مطلب، تير خلاص به آخرين اميدهاي باقي مانده به امام در کشور ميزنند. غافل از آنکه بعد مسافت، موجب فراموشي امام از سوي مردم نشده بود و همان مقاله به رغم نويسنده و ناشرش، نقطه عطفي در تاريخ انقلاب شد و چنان موجي از خشم در ميان مردم دامن زد که سالها پيروزي انقلاب را نزديکتر ساخت.
در نخستين سالهاي دهه شصت، شهيد مظلوم بهشتي، آماج اهانتها و اتهامات ناجوانمردانه بنيصدر و منافقين قرار گرفت. تصور باطلشان آن بود که تبليغات زهرآگين کارگر افتاده است و ديگر بهشتي در قلوب ملت ايران جايگاهي ندارد، اما به شهادت تاريخ، مظلوميت و خون پاک بهشتي، طومار منافقين و بنيصدر را درهم پيچيد و بار ديگر، ارزيابي نادرست از واکنشهاي ملت ايران را به تصوير کشيد. وقتي در بهمن 57، امام عظيمالشان انقلاب اسلامي، قدوم مبارک خود را به وطن گذاشتند، استقبال بينظير از ايشان براي تحليلگران چندان غير منتظره نبود. اما هنگامي که ده سال بعد به رغم فشارهاي همهجانبه قدرتهاي خارجي به ملت از جمله سالها جنگ تحميلي، با رحلت امام، بزرگترين بدرقه تاريخ ايران از ايشان صورت گرفت، بسياري از تحليلگران دوباره در تحليل واکنشهاي ملت ايران عاجز ماندند. آري، ايرانيان همان ملتي هستند که به رغم بسياري از ملل اسلامي و به رغم فضاي مسلط دوران صدر اسلام، تشيع را برگزيدند و بيآنکه مفتخر به حضور پيامبر(ص) در ميان خود شده باشند، در هسته پايبندترين پيروان به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ قرار گرفتند. اين روزها کساني ميپرسند: آيا انقلاب اسلامي به رسم بسياري از انقلابها، فرزندان خود را خواهد بلعيد؟ و آيا به رسم وقايع پس از رحلت پيامبر(ص) دچار انحراف خواهد شد؟ شايد اگر اين انقلاب در ميان ملت، سرزمين و مذهب ديگري روي ميداد، پاسخ نگرانکننده بود، اما تاريخ گواهي ميدهد ايرانيان، انقلابشان به رسم خاستگاه شيعي و ايرانياش دچار چنان سرنوشتي نميشود، انشاءالله. ايرانيان همواره بهترين پيروان اسلام و وفادارترين ملتها بودهاند که رسم کوفي در ميانشان راهي نداشته است. بيداري ديني و ملي در ماجراي غمانگيز اخير، اهانت به بيت شريف حضرت امام و شخصيت والا و ذخيره انقلاب حضرت حجتالاسلام والمسلمين حاج سيد حسن آقا نيز از همين قاعده پيروي ميکند. کساني که چنين خبط و جفاي نابخشودني، مرتکب شدند، درک درستي از اين ملت شريف، مسئولان و دلبستگيهاي حقيقيشان نداشته و نميدانستند زمانه از ملت ايران ملتي فراموشکار نساخته است. آنان قادر به فهم اين نکته نبودند که خاندان خميني اهل بيت انقلابند و مردم ايران، مردمي قدرشناس و وفادار. آنان نميدانستند که با نوشته خود بازگشت به خميني و عشق به خميني را شعلهورتر ميسازند. آنان تاريخ را نخوانده بودند و نميدانستند که کربلا محصول سقيفه بود و انقلاب ما به لطف خدا، سقيفه نداشته است تا نظارهگر ستم به حريم اهلبيتش باشد. و البته در اين ميان، کساني که زمينههاي اين فضاي مسموم را پديد آوردند و بازار حرمت شکني پيشکسوتان انقلاب و نظام را گرم کردند؛ کساني که جز خود همه را به کيش ناحق راندند؛ کساني که ميخواستند از سيستاني تا صانعي را به راه راست هدايت کنند، لابد به محصول عمل خود انديشه ميکنند! کساني که گمان کردهاند دشمني و نفاق تنها در جبهه ديگران نفوذ ميکند، آيا هرگز انديشيدهاند دشمني با انقلاب در جبهه آنان چگونه خواهد بود؟ قطعا ترويج انديشه جدايي دين از سياست و تضعيف رکن ولايت فقيه و رهبري در تقابل آشکار با ارزشهاي بنيادي و راه روشن امام است. اما آيا تعدي به حريم بزرگان، ارايه تفسيرهاي بدعتآلود و متحجرانه از اسلام و انقلاب و ناديده گرفتن مردم، مخالفت با انقلاب نيست؟ آيا فراموش کردهايم که امام همواره دو خطر را يادآور ميشدند: سکولاريسم و واگرايي و تحجر و تنگنظري. يکي در اين سو و يکي در آن سو. باور نميکنم دغدغههاي پيوسته بسياري از ياران و نزديکان حضرت امام، دغدغههايي از سر تفنن يا دلبستگي شخصي بوده باشد که آماج توهين و تخريب قرار گيرد. پس چرا در اصلاح امور چاره نکنيم؟ خدا رحمت کند آيتالله توسلي را که اين روزها تا آخرين لحظه خطر بدعتها، انحرافات و اهانتها را به ما يادآور شدند و چه بسا، جان خود را بر سر اين مهم گذاشتند. امثال ايشان مورد وثوق و اعتماد امام بودند. جا دارد انديشه کنيم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر